شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۵۴۶۷
تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۱
فراموش نکنیم که دین، برای سعادت و آرامش انسان هاست و از این روی، بسیار ساده و قابل فهم و بی حواشی است اما برخی دینداران از روی اخلاص و برخی رندان از سر منفعت جویی، هر روز چیزی و آیینی بدان افزوده اند تا بدانجا که یکی به نام دین زغال داغ بر دهان می گذارد و دیگری بر سرش قمه می کوبد.
 عصر ایران، سید ضیاءالدین احتشام - ماجرای تقابل با دراویش گنابادی با عبور یک اتوبوس و یک خودروی سواری از روی ماموران، رنگ خون گرفت و پرونده درویشان ایران وارد مرحله جدیدی شد.
تا پیش از این، ذهنیت عمومی از دراویش، مردان موبلندی بود که تارک دنیا هستند و هوهویی می گویند و آزارشان به کسی نمی رسد؛ هم از این روست که وقتی خبر آمد منزل قطب شان به محاصره نیروی انتظامی درآمده، بسیاری برآشوفتتد که با درویشان چه کار دارید؟ بگذارید با کشکول هایشان خوش باشند!


دو نکته راهبردی درباره ماجرای پلیس و دراویش



در این گیر و دار اما بزرگ ترین خطای راهبردی درویشان رقم خورد و آن حمله مرگبار خودرویی به ماموران بود. این واقعه، تصور تاریخی درباره دراویش را فروریخت.

فارغ از اختلافات جمهوری اسلامی با دراویش، اگر بخواهیم از منظر توسعه (که مهم ترین نیاز کشور است) به موضوع نگاه کنیم ۲ نکته را می توانیم مورد تامل قرار دهیم:

۱- ما از نظر تاریخی در هزاره سوم هستیم؛ دنیا بیش از هر زمان دیگری درگیر رقابت است؛ ملت ها در صدد تولید و بهره مندی بیشتر از علم و فناوری هستند تا از یکدیگر پیشی بگیرند. همین منطقه خودمان را ببینید؛ آیا ترکیه، جمهوری آذربایجان، گرجستان، امارات متحده عربی، قطر و .‌‌.. همان کشورهای ۳۰ یا ۱۰ با حتی یک سال پیش هستند یا روز به روز با استفاده از دانش های نوین بشری در حال توسعه اند؟
بقیه دنیا هم از ژاپن و سنگاپور و چین و کره گرفته تا آلمان و فرانسه و آمریکا و کانادا هم همین گونه اند.
اما ایران ما در کجای این مسابقه جهانی توسعه است؟
درویشی و برگزاری آیین های عجیب و غریب و سیخ در صورت و بازو فروبردن و مرید و مرادبازی و پابوسی و جوانانی که تشنه حقیقت هستند را جذب این محافل و رفتارها کردن و منجمد سازی اندیشه و انرژی آنها در آیین های این چنینی، آیا مسیر توسعه کشور را هموار می کند یا به سهم خود در آن دست انداز ایجاد می کند؟!

البته این نقد فقط بر درویشان وارد نیست و حتی بر برخی  آیین های مذهبی که زیربنای دینی هم ندارند وارد است؛ رویکردهایی که توش و توان جامعه را که باید در راه توسعه کشور به کار رود را صرف خود می کنند، مانند برخی مراسم مداحی که در نوع خود شبیه آیین های درویشان است و اشعار انحرافی و روایات جعلی و داستان های خرافه و مرید و مرادبازی و در نهایت گردش مالی در آنها اتفاق می افتد و بسیاری از جوانان را در خود می بلعد.

دو نکته راهبردی درباره ماجرای پلیس و دراویش


گسترش این گونه رفتارهای ساختگی از دین و افزودن روزافزون زوائد به دین، چه در خانقاه رخ دهد وچه در مسجد و حسینیه و تلویزیون، نتیجه ای جز هدر رفت انرژی محدود جامعه و انحراف آن از مسیر توسعه ندارد.
فراموش نکنیم که دین، برای سعادت و آرامش انسان هاست و از این روی، بسیار ساده و قابل فهم و بی حواشی است اما برخی دینداران از روی اخلاص و برخی رندان از سر منفعت جویی، هر روز چیزی و آیینی بدان افزوده اند تا بدانجا که یکی به نام دین زغال داغ بر دهان می گذارد و دیگری بر سرش قمه می کوبد.
این رفتارها، نه تنها دینی نیستند بلکه از عوامل بازدارنده توسعه به شمار می روند چه از طرف درویشان باشد با شیعیان غالی یا وهابیون و ... .

یادمان نرود که در پیست جهانی رقابت، باید با تجهیز به علم و فناوری (که با اصل دینداری خالص هم تضاد ندارد) بدویم نه این که بر امیال خود جامه دین بپوشانیم و در جا بزنیم.

۲- از زاویه ای دیگر باید اذعان داشت که وجود افکار و اندیشه های مختلف در یک جامعه و احترام گذاشتن به آنها و مدارا و تحمل، از لوازم توسعه است. از این رو، نمی توان به حذف فلان جریان فکری یا سیاسی رای داد و سپس با قوه قهریه منهدم شان کرد.
درویشان در ایران و حوزه کشورهای اسلامی، سابقه ای تاریخی دارند، بخشی از فرهنگ و تاریخ ایران و حتی اسلام هستند و نابخردی است اگر کسی تصور کند یک جریان فکری باسابقه را می توان با قوه قهریه برانداخت.
نگارنده هر چند با دغدغه توسعه ای، جریان های درویشی و انحرافی به ظاهر دینی را مخالف توسعه کشور می داند ولی حذف امنیتی و انتظامی را نه تنها مفید و میسر نمی داند بلکه عاملی برای توجه عمومی و گسترش این روندهای خلاف توسعه می داند.

این گزاره ای ساده و جهانشمول است که اندیشه را باید با اندیشه پاسخ داد و اگر فضایی را تاریک می پنداریم باید چراغی بیفروزیم نه این که به سمت تاریکی سنگ بیندازیم (این گزاره البته نافی مجازات افرادی که با خودرو اقدام به قتل افراد می کنند نیست).
اما وقتی جامعه ای عاری از فیلسوف باشد و روحانیون اش به جای مباحث کلامی و اعتقادی درگیر امور اجرایی و اداری باشند، معلوم است که از یک سو ، فقط یک قرائت از دین پذیرش می شود و بقیه منکوب می شوند و از دیگر سو، هزار انحراف فکری و دینی در آن پدید می آید؛ در نهایت نیز به جایت تعامل فکری و روشنگری، از رسانه هایش می خواهند این و آن را تکفیر کنند و مردم را علیه شان بشورانند با کار را به دست پلیس می دهند تا حتی از درویش ها هم برای کشور مساله امنیتی درست شود!

بپذیریم که جامعه امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به تضارب آرا و گفت و گوهای کاملاً آزاد محتاج است که اگر باب گفت و گوهای همه جانبه فراهم باشد کار به خشم و خشونت نمی کشد و الّا این کشور هر روز ماجرایی خواهد داشت، روزی تقابل با ملی مذهبی ها، روزی مقابله با روشنفکران، روزی برخورد با دگراندیشان دینی، روزی درگیری با دراویش و... .
و در میان این همه دعوا و تنش، توان و زمانی برای توسعه نخواهد ماند و روز به روز در پیست رقابت جهانی عقب تر خواهیم ماند.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار