امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان – فاضل خمیسی :
هنوز داغ آتش سوزی و مرگ
۱۱ جوان
رعنا در قهوخانه ای که در جهت دمی آرامش گرفتن و نشستن های صمیمی و بگو بخند، و گرد
آمدن، التیام نیافته، که خبر خود سوزی جوان دیگری که دانش آموز بوده و قبل از رفتن
به مدرسه اقدام به این کار کرد، جامعه را غمگین تر کرد. خبری که تصاویر آن در فضای
مجازی دست به دست شد.
. حالا
چه فرقی میکند، ۱ یا
۱۱، نفر طعمه اتش شوند، و این آتشسوزی عمدی و با عامل انسانی باشد یا خودسوزی
بر اثر فشارهای عصبی ناشی از استیصال در روند زندگی.
اما از زاویه دیگر کشور ، جوانی متاهل و دارای فرزند شیر خوار، وقتی دیگر
نمیتواند، گریه و ناله های نوزادش را که ناشی از گرسنگی است، تحمل
کند با یک اسلحه قلابی جان خود را به خطر میاندازد و دست به سرقت میزند، و اولین کاری که با پول اندک دزدی که انجام میدهد، خرید دو قوطی شیر خشک بود.
بخوبی قابل درک است، که هق هق های نوزادی که بر اثر سیاست های تشویقی
زاد و ولد، بلا حمایت روی دست پدر و مادرش مانده،
انگیزه اصلی را برای سرقت مذکور را تشکیل میدهد، راستی برای حل این وضعیت باز هم باید ، اصلاح و
اصول کرد، و باز با این شعارها از گُرده مردم بالا رفت، شاید با این اختلاسهای میلیاردی
لازم باشد برخی دزدیها را مجاز دانست،
حسب اطلاع، خود سوزی دانش آموز ۱۷ ساله
هنرستانی نیز بخاطر بگو ومگو با خانواده، و
بخاطر فقط حدود ۲۰ دلار!!
بود، پولی که برای برخی افراد پول آدامس هفتگی اشان هم نیست،
شاید امروزه زندگی برای همه آنطور
که میگویند، شیرین نیست، و هر چند ذاتاً، همه
از مرگ گریزانند، اما برای برخی کام زندگی آنقدر تلخ شده، که حاضرند،
خود را به هر مخاطره ای بیاندازند.
طرد شدگی اجتماعی، توزیع نابرابر
امکانات و فرصت های شغلی، احساس ناامنی، بصورت
مستقیم باعث ناامیدی در زندگی اجتماعی و فردی
میگردد، و اگر امید از فردی آنهم در سنین رشد
و جوانی گرفته شود، حوادث پیشگفت، بصورت روزمره و عادی درمیآید، نمیدانم این نظر تا چه اندازه صحت دارد؛ که گفته میشود : < تکرار تراژدی تا سه مرتبه
بصورت مشابه آنرا تبدیل به سوژه کمدی میکند>، و شاید لطیفه هایی که برای اختلاس
ها و سقوط هواپیما و تصادفات رانندگی و نا کارآمدی برخی از صاحب منصبان ، درست میشود،
ناشی از این نظر باشد؛ بهر حال :
امروز ما و جوانانمان، بیشتر از هر زمان دیگری به امید نیاز
داریم، امید واقعی و قابل حصول که از برنامه
ریزی و اجرای عدالت حادث میشود، زیرا بخوبی واقفیم که محرومیت نسبی به احساس کم ارزشی
و یا بی ارزشی فرد میانجامد، و چنانچه این وضعیت در ابعاد یک اجتماع یا قشر خاصی رخ
دهد، انزوای آن گروه انسانی و احساس جدایی از کل را تزریق کرده، و خویش را مطرود پنداشته و ناهنجاریهای رفتاری که
از نظر آنان بر حق و هنجار میباشد، رخ میدهد.
این گروه های انسانی که خاصتاً
در مناطق محروم زندگی می کنند، بالاترین احساس
طرد شدگی اجتماعی را داشته و تا زمانی که منابع ثروت بصورت تبعیض مثبت برای رشد و توسعه
این مناطق اختصاص نیابد، و تا زمانی که جوانان
این مناطق راهی را برای کسب پایگاه اجتماعی پیدا نکنند، انگیزه همرنگی و همراهی، با ساختار کلان اجتماعی در آنها شکل نمیگیرد.
حل مشکلات اقتصادی مردم در ثروتمندترین
کشور دنیا و بلاخص استان خوزستان که از نظر بهره مندی ثروت های خدادادی در کل دنیا
زبانزد است، نباید برای برنامه ریزان اقتصادی
و سیاستمداران داخلی که لازم است از آخرین دستاوردهای علمی و پژوهشی برخوردار باشند، و زبان علم و عقلانیت را درک کرده و بفهمند، کار شاقی باشد، شروع اقدامات بهینه سازی اجتماعی و اقتصادی و اعلام زمانبندی
پیشرفت آنها میتواند، موجب امید بخشی بعنوان
رکن احساس زیستمندی ارزشمدار را در جامعه تزریق نماید.
*موت احمر : اشاره به خودکشی خود خواسته ای است، که ناشی از زهد و ایثار اعتقادی نبوده که نه تنها مذموم بلکه در آموزه های دینی ممنوع است.