اختلالات روانی و رفتاری والدین، وابستگی به الکل، سوء مصرف مواد، فقر، بیکاری، وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی، عرف فرهنگی و ضعف در قوانین از جمله علل اصلی بروز خشونت علیه کودکان در خانواده است.
هادی شریعتی/ حقوقدان و نایب رییس انجمن حمایت از حقوق کودکان
بر اساس آمارهای رسمی در سال گذشته 86 درصد از کودک آزاری ها توسط والدین صورت گرفته است که 60 درصد از این آزارها توسط پدران به وقوع پیوسته است.
همین آمار، اعداد و ارقام در سال 96 کافی است برای آنکه بدانیم صدای فاطمه، ام البنین و علی اکبر خیلی دیر به گوش مسئولان و جامعه رسیده است.
فاجعه عمیق است، حالا تیغ برنده خشونت خیابانها و کوچهها را پشت سر گذاشته و به خانواده یعنی اولین و تنها مامن کودکان رسیده است.
اما سوال اینجاست؛ این خشونت چگونه شکل گرفت و چرا رشد کرد؟ بررسیها نشان میدهد بروز خشونت علیه کودکان به عوامل متعددی وابسته است. اختلالات روانی و رفتاری والدین، وابستگی به الکل، سوء مصرف مواد، عدم آگاهی و آموزش، فقر،بیکاری، وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی، عرف فرهنگی و ضعف در قوانین از جمله علل اصلی بروز خشونت علیه کودکان در خانواده است.
حادثه دردناک کودک آزاری در ماهشهر نیز بدون شک نمی تواند جدا از این علل و عوامل بررسی شود.
اما آنچه که در این حادثه پر رنگتر از قبل دیده میشود، سه عامل ضعف در قوانین، عدم آگاهی و آموزش و وضعیت نابسامان اجتماعی و خانوادگی است که باعث شکل گیری خشونتی سیستماتیک و از بالا به پایین شده است و در این میان کودکان به دلیل عدم توانایی در دفاع از خود و فقدان سیستم حمایتی مناسب، اولین و اصلیترین قربانیان آن شدهاند.
حمایت قضایی، یکی از اساسی ترین راه های پیشگیری از کودک آزاری در خانواده است؛ در حالی که لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بهعنوان ابزاری براي پیشگیری و پیگیری قضایی کودک آزاری همچنان بعد از گذشت هفت سال در مجلس شورای اسلامی در انتظار تصویب معطل مانده و قوانین مربوط به حضانت نیز برای حمایت از کودکان طلاق با بن بست مواجه شده است.
همچنین وجود قوانین جرم زایی مانند ماده 1179 قانون مدنی که تنبیه را به عنوان حق ابوین شناخته نیز، مزید بر علت است. از سوی دیگر بیتوجهی به مشاورههای قبل از ازدواج ، نادیده گرفتن آموزشهای قبل از بارداری و غفلت از آموزش مهارتهای زندگی باعث شده والدینی مضطرب و خشمگین بر خانه حکم فرما شوند؛ والدینی که نسبت به شیوههای فرزندپروری بیگانه و نا آشنا هستند و اعتقاد راسخی به تنبیه بدنی در امور تربیتی دارند.
از دیگر عوامل تشدید خشونت علیه کودکان در خانواده، اوضاع نابسامان اجتماعی است که با خود فقر،بیکاری،اجبار در ازدواج ،اضطراب مداوم، طلاق و در نهایت از هم گسستگی خانواده را به همراه میآورد. آنچه از زندگی خانوادگی سه کودک آزار دیده ماهشهری رسانه ای شده، حکایت از فضای پرتنش و نابسامانیهای پی در پی اجتماعی و خانوادگی دارد که بستر اصلی رشد و شکل گیری آزارهای جسمی و روانی شده است.
بررسیها نشان می دهد که در مقابل یک مورد کودک آزاری که فاش میشود، حداقل 20 مورد دیگر پنهان میماند و این به معنای وقوع خشونت در سایه بیتفاوتی و سکوت است؛ از این رو با توجه به ارتباط مستقیم کودکآزاری و سلامت اجتماعی شهروندان به نظر می رسد واکنش ها و حساسیت ها نسبت به این موضوع نباید مقطعی و محدود به رسانهای شدن یک خبر باشد، برای مقابله با کودک آزاری به عزم و نگاهی جدی و البته همگانی نیاز هست تا بتوان در فضایی سالم و عاری از خشونت به رشد و پرورش کودکان اندیشید.