دکتر حسن دادخواه
بررسی و پایش مسائل و مشکلات هر یک از استان های کشور، حق خدشه ناپذیر هر شهروند ایرانی است که بدون در نظر داشتن محیط و محدوده زیستن و زندگی از حق خود استفاده کند. براین پایه، هر شهروند ایرانی که در هر گوشه این کشور زندگی می کند، می تواند مسائل همه نقاط کشور را در کانون توجه و انتقاد خویش قرار دهد و دغدغه های ملی و استانی خود را به اطلاع دیگران برساند و راه حل ارائه دهد.
در نظام سست و ناقص برنامه ریزی اقتصادی کشورمان، که قدرت چانه زنی فردی بر واقعیات و ضرورت های ملی نگری در بودجه ریزی سنگینی می کند، حضور هواخواهان و حامیان استان های دور از مرکز، نقش بسزایی در جذب بودجه و امکانات دارد.
از این رو، استان های موفق، آنهایی هستند که هواخواهانشان در پایتخت بتوانند با نفوذ در گلوگاه های استراتژیک، یکصدا و متحد از نیازها و حقوق مردم استان خویش دفاع کنند.
اما آن روی سکه را هم باید دید. چنانچه ساکنان بیرون از استان بدون همگرایی و یک صدایی و با تفوق و برتری جویی بر نیروها و ساکنان استان خود، در پی نفوذ در تصمیم گیری های استان ها برآیند و فقط به بیان کاستی های استان خویش بپردازند و بر مسئولان اجرایی استان خرده بگیرند، در این صورت موجبات دلسردی و فرسایش کارگزاران استان خویش را فراهم آورده اند.
استان خوزستان بارها و بارها پیامدهای چند صدایی و تشتت در نیروها و هواخواهان خود در پایتخت را تجربه کرده است و به رغم داشتن نیروهایی پرنفوذ در مرکز کشور هنوز نتواسته است حقوق مسلم و توجه درخور و بایسته مسئولان عالی کشور را به خود جلب کند در حالی که استان های دیگر، بیشترین بهره را از حضور هواخواهان خود در لایه های تصمیمگیران پایتخت بدست آورده اند.
متاسفانه نیروهای هواخواه استان خوزستان در پایتخت، نه تنها تاکنون نتوانسته یا نخواسته اند پشتیبان منافع استان باشند بلکه بعضا و در برهه هایی موجبات چند دستگی نیروهای ساکن در استان و پمپاژ ناامیدی را در آنان فراهم کرده اند.
برای نمونه در ماه های گذشته طی چند حادثه در استان خوزستان، که مانندهای آن در دیگر استان ها نیز اتفاق افتاد، جنبه هایی از آسیب های اجتماعی در خوزستان رخ نشان داد.
نیروهای هواخواه خوزستان در مرکز، بجای کمک و همکاری در بررسی علمی و ریشه ای آن حوادث، بعضا مسئولان کنونی استان را آماج انتقادهای خویش قرار داده و کفایت و توانایی ایشان را زیر سوال بردند و طی نوشتن یادداشت هایی در رسانه ها، سیل انتقادهای خویش را به سوی آنان نشانه گرفتند تا آنجا که روشن بود که کدورت های شخصی و سلیقه ای منشا این انتقادات است و نه دفاع از منافع مردم خوزستان.
این واگرایی و تخریب ها و دخالت های نامتعارف، موجب عقب ماندگی استان خوزستان و علاج های دیر هنگام مشکلات آن و ناپایداری مدیران ارشد و مهاجرت نیروهای توانمند از استان و کمرنگ شدن تاثیر کنشگران اجتماعی و سیاسی داخل استان شده است.
واقعیت آنست که تنها راه هموار برای توسعه و پیشرفت استان خوزستان، ترجیح منافع استان بر منافع شخصی و جناحی و قومی و تقویت همگرایی و اتحاد میان کنشگران همه احزاب و تشکل ها و حمایت و پشتیبانی از نیروهای با کفایت خوزستان است.
در حالی که استان خوزستان برخوردار از صاحب نظران و کنشگران با تجربه و تحلیلگران زبده است چه بسا بدور از انصاف و اخلاق سیاسی باشد که بجای این نیروهای ساکن در استان، دیگران به تحلیل و داوری و تشریح عملکرد مسئولان اجرایی استان اقدام کنند.