امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
اوسط دهه 60 که تقریبن کودکان دیروز نسل ما کارتون بین های حرفه ای و مخاطبان پر و پا قرص برنامه کودک و نوجوان سیما بودند، از قبل از ساعت 5 بعدازظهر و خلال پخش اخبار و تصاویر گمشده ها، مشتاقانه پای گیرنده ها و تلویزیون های 24 اینچ عمدتن سیاه و سفید که پوشش کمدی داشتند می نشستند تا نماهنگ و پیش برنامه کودک را ببینند. انیمیشنی ابتدایی از کودکی در حال قدم زدن کنار پرده با موسیقی دینگ دینگ دینگ دینگ ، دینگ .../ و آنگاه که کودک دست افشان بالا می پرید «برنامه کودک و نوجوان» شروع شده بود و شادی و نشاط در تار و پود می دوید.
اما زمان گذشت. زمان گذشت و همه چیز متحول شد. خاصه دنیای رسانه ها و شبکه ها و انقلاب دیجیتال ظرف مدت کوتاهی حادث گردید و کودکان دیروز تا به خود آمدند دیدند که دور و برشان را کودکان قد و نیم قدشان پر کرده اند که همان ها هم خواهان دیدن برنامه کودک بودند البته این بار پای LCD های بالای40 اینچ و باریک با این تفاوت که امکانات شان بیشتر شده بود و فانتزی تر و نازک نارنجی تر به جای نسل خودساخته دیروز بار آمده بودند و خواهان نشستن ساعات بیشتری پای تلویزیون - این آدامس چسبناک چشم- در غیاب بازی های پرتحرک خیابانی با همسالان خود بودند. در چنین شرایطی در عرصه کلان فرهنگی و در چنین شرایطی در عرصه کلان فرهنگی و عبور از تجربه دردناک و پر آب چشم جنگ سخت و دفاع 8 ساله از آب و خاک و نتیجه نگرفتن دشمنان، «تهاجم فرهنگی» در ناباوری آغاز شد و در مرحل تکمیلی به «جنگ نرم» تبدیل شد که از ادوات مهم آن موبایل و ماهواره و اینترنت بود و شبکه های رنگارنگ خبری و خانوادگی برای مخاطب ایرانی که مرکزیت آنان در غرب عالم قرار داشت تا بجای بمب و خمسه و خمسه و تیر و ترکش این بار فیلم و سریال و موزیک و میزگرد معارضان بر شهروندان ببارد در حالی که نه سنگر بتنی وجود داشت و نه آژیر قرمز و زردی. فضای آرام و خلوت خانه هاست و فراغت طولانی و کیفیت بالای تصاویر و تخمه و چیپس!
از شو و رقص و آواز و فیلم های قدیمی پیش از انقلاب گرفته تا فیلم و سریال های روز دنیا با کیفیت بالای تصویر و تحلیل های جهت دار سیاسی اجتماعی و عقیدتی. از ICC و PMC و VOA و BBC PERSIAN گرفته تا بعدها شبکه های مخرب تحت لوای سریال های اجتماعی و ضد خانوادگی مثل FARSI1 و با رویکرد مستندتر MANOTO و شبکه های تبشیری و مبلغ مسیحیت مثل نجات و مبلغ وهابیت مثل نور و TELE SHOPING ها (شبکه های تلویزیونی بدل فروشگاه با پست محصولات به در منزل مخاطب/ خریدار) و شبکه های مد لباس.
یک فرق اساسی نیز بین گذشته و حال شبکه ها و رابطه آن با مخاطب ایرانی وجود داشت. تا یک دهه قبل مخاطب اختیار بسیطی برای انتخاب شبکه ها نداشت و می بایست از بین شبکه های 1 تا 4 و یک شبکه استانی یکی را برگزیند. یعنی اینکه مخاطب انتخاب نمی کرد بلکه انتخاب می شد اما امروز با استفاده از یک رسیور (دستگاه دریافت سیگنال های ماهواره ای) و دیش (آنتن) هر دو با قیمتی از حدود120 هزار تومان به بعد توان انتخاب بیش از 1000 شبکه ماهواره ای را دارد که حتمن زمان هم برای دیدن گذرا کم خواهد آورد.
اما آنچه پس از اخطارهای پیاپی نخبگان درباره دست پایین قرار گرفتن صدا و سیما در نبردهای رسانه ای و به بهانه اتفاق جدید قابل ذکر است، ورود شبکه ناخوانده فارسی زبانی به نام پرشین تون (Persian toon) با موضوع کودک، کارتون و انیمیشن است. این شبکه با شعار «اولین شبکه تلویزیونی کودک به زبان پارسی» فعالیت خود را بر روی ماهواره هاتبرد از نوروز 1391 شروع کرده که با پخش انیمیشنهای روز دنیا با دوبله فارسی و کارتون های دیروز برای جلب کودکان دیروز و جوانان امروز به جلب مخاطب پرداخته است.
این در حالی بود که پیش از این شبکه نیز الجزیره و MBC کودک نیز شبکه هایی مخاطبان زیادی در ایران داشتند.
اما عمق فاجعه ورود این شبکه 24 ساعته کودک در این است که مدت هاست مسئولان صدا و سیما با درک نیاز اعلام کرده اند که شبکه ای اختصاصی برای کودک راه اندازی می کنند که حاصل تجمیع برنامه های کودک پراکنده در ساعات مختلف و شبکه های چندگانه سیماست و به این منظور شبکه 2 را نیز در نظر گرفته بودند اما تعلل بیش از اندازه و ضعف در اجرا و از دست دادن فرصت باعث شد که رقیب تازه نفس و ناشناخته ای به میدان بیاید تا همانطور که متاسفانه فارسی1 دارای مخاطبان گسترده در بین خانواده ها شد و تاثرات مخربی بر جانهاده و می نهد این بار «پرشین تون» کودکان این مرز و بوم را هدف قرار دهد و در تصاویری با کیفیت بالا انیمیشن هایی را به تصویر بکشد که از نظر فرهنگ عمومی نامتعارفند و پوشش مناسبی ندارند و همه حرکتی از آنها سر می زند.
این عقب ماندن صدا و سیما در یکی از حوزه های پرمخاطب فراتر از سهل انگاری است و ارتباطی با کمبود امکانات و بودجه و نبود سرمایه گزار و تهیه کننده و بازیگر و محتوا و ... ندارد. به جرات می توان گفت که امروز امکانات صدا و سیماهای استانی از هر یک از این شبکه های نوآمده بسی بیشتر است.
از نظر نگارنده مدیران این حوزه در صدا و سیما حکم افسرانی را دارند که در میدان جنگ موقعیتی استراتژیک را با لو رفتن نقشه (شبکه اختصاصی کودک) از دست داده اند که فعلن نیز امکان بازپس گیری این موقعیت با این دست و آن دست کردن وجود ندارد و نباید انتظار داشت که رقیب با برنامه و پر امکانات و چابک، منفلانه منتظر نقش آفرینی ما بماند.
چنین مدیران و دست اندرکارانی را نباید چندان تحمل کرد - با هر معلومات و با هر نوع سوابق و نسبت - در غیر این صورت شکست های پیاپی دیگری به جبهه خودی وارد می شود. ضمن اینکه علاوه بر «شبکه کودک» می بایست در موضوعات اختصاصی دیگری نیز برنامه ریزی کرد همانند «بازار» برای عرضه محصولات داخلی و با توجه به نام گزاری سال حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی، «لباس» برای تولید مدل های بومی پوشاک و مقابله با شبکه های مد غربی، «موسیقی» برای اشاعه موسیقی اصیل ایرانی و عرفانی و حتا پاپ چارچوب دار برای گرفتن فضای مخاطبان از شبکه های موسیقی اختصاصی و مبتذل فارسی که از غرب برنامه پخش می کنند و ...
خطر و سمت و سوی نامشخص آینده پرشین تون از آنجا نسبت به سایر شبکه ها حتا فارسی 1 مضاعف است که جوان مخاطب فارسی 1 بالاخره آموزه های اسلامی و ایرانی و سنتی را فرا گرفته و چارچوبی برای تحلیل و پردازش رفتارها و نقد و رد «موضوع سریال های مستهجن و خانمان برانداز و مشروع ندانستن خیانت زوجین« به هم را دارد اما کودک آینده ساز این مرز و بوم تحت آموزش قرار نگرفته و ساعات زیادتری در خانه است و توان ادراک و نقد تصاویر و محتواهای مخرب احتمالی را نداشته چرا که فاقد دستگاه تحلیلی و نظری است و برای والدین نیز ایمن ترین لحظات و حالات کودک ساعاتی است که وی پای تلویزیون نشسته که به کارهای خود برسند غافل از اینکه رقیب تازه نفس در شرایط جدید برای نونهالان ما نقشه ها کشیده است و حلقه های تربیتی خود را کامل کرده تا برای هر سطح سنی بینندگان ایرانی برنامه داشته باشد.
به امید بیرون آمدن پنبه ها از گوش مدیران فرهنگی و اجرایی، موقعیت شناسی و بیرون زدن از فضای شعارزدگی و سخنان بلندپروازانه و در عین حال بی عمل و تبدیل حکمت و معرفت و ادب اسلامی و ایرانی انسان ساز به محتواهای جهانی.