انسان متاسف میشود وقتی به یاد میآورد که میگفتند «مدیریت ما، مدیریت ژنرالهاست نه گروهبان ها»، «من دیپلمات و حقوقدانم، سرهنگ نیستم»، «مردم نوکر نمیخواهند، مدیر کاربلد میخواهند». یک سال قبل (27 اردیبهشت 96) آقای روحانی در اردبیل گفت «بابا جمعه تموم میشه و شنبه میاد. چه جور آب و صابون بیاریم، رویتان را بشوریم؟... کاسبان تحریم! ناراحتید که تحریمها رفت؟ تحریمها دیگر بر نمیگردد. شما میخواهید مذاکره کنید؟ شما زبان مذاکره با دنیا را بلد نیستید».
کیهان نوشت: لغزشها وعبرتهای گذشته در توافق، یک مسئله است و اصرار بر تکرار هماناشتباهات در ابعادی جدید، مسئله نگرانکنندهتری است. ما اکنون بیش از 4-5 سال گذشته، نگران آینده هستیم؛ همان که یک اقتصاددان حامی اما منتقد شده دولت از آن به عنوان «آیندهفروشی دولت» یاد کرد.
جریان سیاسی- رسانهای بزککننده شیطان بزرگ، اکنون به جای اظهار شرمندگی یا دست کم، نشان دادن عزم برای جبران خطا، اصرار بر شبهه افکنی و غبارآلود کردن فضا دارد و همین، شکبرانگیز میشود که درباره بزک آمریکا و توافق با او، فقطاشتباه میکردند یا ماموریت داشتهاند پوست خربزه زیر پای دولت بگذارند؟
انسان متاسف میشود وقتی به یاد میآورد که میگفتند «مدیریت ما، مدیریت ژنرالهاست نه گروهبان ها»، «من دیپلمات و حقوقدانم، سرهنگ نیستم»، «مردم نوکر نمیخواهند، مدیر کاربلد میخواهند». یک سال قبل (27 اردیبهشت 96) آقای روحانی در اردبیل گفت «بابا جمعه تموم میشه و شنبه میاد. چه جور آب و صابون بیاریم، رویتان را بشوریم؟... کاسبان تحریم! ناراحتید که تحریمها رفت؟ تحریمها دیگر بر نمیگردد. شما میخواهید مذاکره کنید؟ شما زبان مذاکره با دنیا را بلد نیستید».
یک دغدغه مهم این است که برخی دولتمردان در این 27 ماهه پس از اجرای برجام و حتی در چند ماه اخیر، تصور کردند چون توافق کردهاند، بنابراین دشمن آتش بس جنگ اقتصادی داده است؛ حال آنکه دشمن به تدریج در طول همین دوره در حال دور زدن یکایک تعهدات خود درباره برداشتن تحریمهای هواپیمایی و نفتی و بانکی و مالی بوده است. اتلاف وقت دوباره با اروپا چنین تداعی میکند که هنوز هم برخی سیاسیون از خوابزدگی و رویااندیشی منصرف نشدهاند.
اگر وزارت خارجه آمریکا در پیشانی جنگ دیپلماتیک با ما قرار داشت، اما در خدمت نقشه اتاق جنگ اقتصادی در وزارت خزانهداری عمل میکرد و عملیات فریب را برعهده داشت. در حالی که دولت خیال میکرد راه رونق اقتصادی، توافق با دشمن است، وزارت خارجه و وزارت خزانهداری آمریکا سرگرم تشدید تحریمها بودند اما این طرف به غلط و دروغ ادعا میشد سایه جنگ را از سر کشور برداشتیم! متاسفانه جنگ جاری و روبه تشدید اقتصادی دشمن- به اعتبار فریب برجامی- آتش بس و دوران صلح و مشارکت و همکاری پنداشته شد.
به خاطر دیپلماسیزدگی و غلبه این نگاه بسیط که با توافق محض و بدون حمایت از تولید داخلی و مدیریت واردات میتوان به رونق رسید، از کارکرد ستاد اقتصادی غفلت شد. در اصل در برابر وزارت خزانهداری (جنگ) آمریکا، این طرف ستاد اقتصادی دولت، طفیلی دیپلماسی التماسی و راهبرد «واردات چشم پرکن»! قرار گرفت.
میگویند اگر برجام از بین برود، فروش نفت ما را تحریم میکنند و درآمدهای ما پایین میآید. مگر سال 90 یا 92 تحریم نبودیم؟ آن زمان دلار چند بود و الان چند است؟ چرا نرخ دلار از 3300 تومان به 6200 تومان صعود کرد؟ دولت ادعا میکرد درآمدهایش با برجام دو برابر شد و دو برابر نفت فروخت. از طرف دیگر، قیمت نفت هم که به نسبت سال 92 افزایش یافت و کم نشد. همچنین دولت اعلام میکرد تحریمهای مالی و بانکی برداشته شده و درآمدهای ارزی به کشور میآید.
با این همه، چرا در سال 96 و 97 که باید میوه برجام را میخوردیم، با چالش در بازار ارز و تبعات اقتصادی آن مواجه شدیم؟ مشکل اصلی بیش از آنکه واقعی باشد، روانی و نتیجه مجال دادن به دشمن و بازوهای رسانهای آن برای مهندسی و شرطیسازی افکارعمومی و حتی تصورات برخی تصمیمسازان و تصمیمگیران است.