چند شب قبل از جنایت به همراه همسرم و دختر 11 ساله و پسر 14 سالهام به خانه پدری پژمان رفتم اما آنها جلوی زن و بچهام مرا تحقیر کردند. شب حادثه هم به سراغ پدر زن پژمان رفتم و به او گفتم 2 یا 3 میلیون تومان به من بده تا شب عیدی برای زن و بچهام وسیله بخرم اما او گفت اگر تو این پول را داری به من بده و رفت. خسته شده بودم و دیگر نمیتوانستم تحمل کنم.
مرد 41 ساله که 28 اسفند سال گذشته در یکی از کوچههای منطقه گلوبندک با شلیک گلوله دست به جنایت زده بود، صبح روز گذشته برای تحقیقات به شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی انگیزه خود را طلب 428 میلیون تومانی از خواهرزاده مقتول عنوان کرد.
متهم به سؤالهای خبرنگار «ایران» چنین پاسخ داد.
با مقتول چه مشکلی داشتی؟
با او اختلافی نداشتم؛ با خواهرزادهاش مشکل داشتم. البته من اوایل نمیدانستم که مقتول خواهرزاده پژمان است، یک ماه قبل که دنبال پژمان میگشتم، مقتول را به من نشان دادند و گفتند او داییاش است و از محل زندگی پژمان خبر دارد. به سراغ او رفتم اما گفت از پژمان بیخبر است ولی دروغ میگفت.
از کجا مطمئن بودی؟
برای اینکه چند روز بعد حدود 20 میلیون تومان پول به حسابم واریز شد و من مطمئن بودم این پول به دستور پژمان به حسابم واریز شده است. برای همین دوباره به سراغ داییاش رفتم. او آمده بود بازار برای خرید و فروش اما بازهم همان حرفها را زد. به او گفتم تا خانه دنبالت میآیم تا پژمان را پیدا کنم. وقتی وارد کوچه شد تا سوار موتورش شود من دو تیر شلیک کردم.
بعد از تیراندازی کجا رفتی؟
فرار کردم و به شهرستان رفتم. روز اول یا دوم عید بود که خبر قتل را در فضای مجازی خواندم. نوشته بود پروندهام در شعبه ششم بازپرسی تحت بررسی است. میخواستم خودم را معرفی کنم اما هر دفعه یک اتفاقی افتاد. حتی به افسر پروندهام هم زنگ زدم و به او گفتم که خودم را معرفی میکنم ولی قبل از آن دستگیرم کردند.
اختلافت با پژمان سر چه بود؟
26 دی پژمان به من زنگ و گفت 2 خط دلار خریده ام، یعنی 2 میلیون دلار خریده و پول کم آورده است. 428 میلیون تومان به او دادم و قرار شد فردای آن روز پول را به من برگرداند. اما به جای پولم 1میلیون و 200 هزار تومان بهعنوان سود پولم به من داد و گفت فردا به سراغ او بروم. اما به خاطر یک سری مشکلات 8 روز بعد به سراغ پژمان رفتم که متوجه شدم او فرار کرده است.
مدام به سراغ خانوادهاش میرفتم تا ردی از او بهدست آورم اما آنها میگفتند پول را به پژمان دادی از خودش بگیر. حتی یک بار مرا به پارکینگی برده و برگهای که خودشان نوشته بودند را به من دادند و مجبورم کردند آن را امضا کنم. متن برگه اینطور بود که من همه بدهیام را گرفتهام اما فقط 90 میلیون تومان به من دادند. در تمام این مدت بهدنبال پژمان بودم و حتی شبها در پارک میخوابیدم تا ردی از او بهدست آورم اما بیفایده بود.
اسلحه را از کجا خریدی؟
همان موقع که پژمان گم شد فهمیدم ماجرا به این راحتی ختم نمیشود. من خیلی فکر کردم که پولم را چگونه پس بگیرم حتی به فکر آدم ربایی و قتل هم افتادم ولی بازهم صبر کردم.
چه شد که تصمیمت را عملی کردی؟
چند شب قبل از جنایت به همراه همسرم و دختر 11 ساله و پسر 14 سالهام به خانه پدری پژمان رفتم اما آنها جلوی زن و بچهام مرا تحقیر کردند. شب حادثه هم به سراغ پدر زن پژمان رفتم و به او گفتم 2 یا 3 میلیون تومان به من بده تا شب عیدی برای زن و بچهام وسیله بخرم اما او گفت اگر تو این پول را داری به من بده و رفت. خسته شده بودم و دیگر نمیتوانستم تحمل کنم.
این همه پول را از کجا آورده بودی؟
تعدادی گوسفند داشتم که به همراه خانهام در شهریار فروختم. طلاهای زنم هم بود که آنها را هم فروختم.
در این مدت چقدر گیرت آمد؟
ما اصطلاحی داریم که میگوییم پول را اجاره میدهیم. من 100 هزار دلار به صورت اجارهای به پژمان داده بودم که روزی 500 هزار تا یک میلیون تومان اجارهاش را میگرفتم. اگر خانواده پژمان یا خود او مقداری به من پول داده بودند کار به اینجا نمیکشید.
حدود 110 میلیون تومان خانواده پژمان به تو پول دادند آن را چه کردی؟
از یک نفر نزول کرده بودم که همه آن را برگرداندم.در پایان جلسه بازپرس محسن مدیر روستا قرار بازداشت موقت متهم را صادر و او را روانه بازداشتگاه کرد.