امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
تحقیقات انجام شده در ملل مختلف و با آیینها و مذاهب مختلف نشان میدهد که عوامل مختلفی از جمله مذهب و دین و اشتغال زنان از جمله دلایل طلاق در کشورهای مختلف است و گسترش این موضوع باعث میشود قبح اجتماعی آن کاهش پیدا کند.
با مرور تحقیقات بیش از دو دهه گذشته تا کنون تغییرات زیادی در علل طلاق مشاهده میشود. در گذشته طلاق بیشتر ناشی از خطا، نقص و معلولیت جدی جسمی یا روانی یکی از طرفین در نظر گرفته میشد ولیکن در حال حاضر طلاق به عنوان شکست زناشویی یاد میشود.این تغییر در نگرش موجب سادهتر کردن طلاق و شیوع آن در جوامع شد. دین و مذهب از جمله عواملی است که در جوامع متفاوت نقش تنظیم کنندهای بر میزان وقوع طلاق دارد.
به عنوان مثال میزان طلاق در پروتستانها بالاتر از مسلمانان و کاتولیکها گزارش شده است زیرا پروتستانها برای طلاق سختگیری کمتری دارند ولیکن در دین اسلام به خصوص برای زنان سختگیری بیشتری وجود دارد.ازدواج در سنین پایین به ویژه زمانی که همراه با تحصیلات پایین، حمایت مالی، شخصی کمتر باشد میتواند منجر به بروز مشکلات فراوانی در زندگی زناشویی افراد شود.سن ازدواج قوی ترین پیش بینی کننده طلاق در 5 سال اول ازدواج است.برخی مطالعات عنوان کردهاند که زنان با تحصیلات و موقعیت اجتماعی بهتر از زندگی زناشویی خود ناراضی ترند.این گزارش میافزاید، قدرت، موقعیت و وابستگی اقتصادی زنان در بررسی 48 جامعه مشخص شد، موقعیت یا شهرت زنان همراه با جنبههای استقلال و وابستگی آنها از جمله علل مهم طلاق است. استقلال زنان از همسرانشان ارتباط نزدیکی با افزایش میزان طلاق در آنها دارد.زنانی که 35 ساعت در هفته یا بیشتر کار میکنند بیشتر در معرض جدایی قرار دارند(مات و مور 1979). زنان در معرض طلاق شغل سختتر، ساعت کار بیشتر و دستمزد بالاتری دارند.طبق آمار منتشر شده در برنامه جامع تشکیل، تحکیم و تعالی نهاد خانواده در بررسی نرخ طلاق 71 ملت با در نظر گرفتن متغیرهای مستقل متعددی از جمله سطح رشد اقتصادی، مذهب، نسبت جنسی، سن ازدواج و در دسترس بودن طلاق و قدرت و شهرت زنان، نرخ فعالیت اقتصادی مردان به زنان و مشخص گردید: نسبت فعالیت اقتصادی زن به مرد پیش بینی کننده نرخ طلاق بود و هرچه نسبت این فعالیت بالاتر بوده است نرخ طلاق نیز بیشتر افزایش یافت.
در میان ملتهایی با اکثریت مسلمان در مقایسه با ملتهایی با اکثریت مسیحی نرخ ازدواج بالاتر و نرخ طلاق پایین تر است، همچنین پیوندهای دینی و مذهبی افراد تفاوتهای قابل توجهی در میزان طلاق ایجاد میکند.اما مهمترین علت طلاق در کشورمان بر اساس تحقیقات ملی انجام شده توسط معاونت اجتماعی بهزیستی 5 علل اصلی درخواست طلاق از بین 36 علت بر اساس پروندههای مختومه در سال 84 تا 85 اعتیاد به مواد مخدر، دخالت اطرافیان، ضرب و شتم، تنفر و بی علاقگی و سوء ظن به همسر گزارش شده است.
افزایش آمار طلاق در کشور و ادامه روند فعلی مشکلاتی را برای خانواده و اجتماع به همراه خواهد داشت از جمله میتوان به مواردی همچون افزایش سایر آسیبهای اجتماعی همچون تکدیگری، روسپیگری، اعتیاد، کودکان خیابانی، فرار از منزل، خودکشی و قاچاق زنان و دختران، افزایش تعداد خانوارهای با سرپرست زن که درصد بالایی از آنان گرفتار فقر و بیسوادی میباشند و اشتغال زنان در بخشهای غیررسمی و بی ثبات و دون از شأن، افسردگی و اختلالات شخصیتی در بین فرزندان طلاق و مطلقه و کم شدن ازدواج دختران طلاق و افت تحصیلی فرزندان... اشاره کرد.همچنین افزایش میزان طلاق به تدریج قبح اجتماعی آنرا کاهش داده و اعتماد اجتماعی را که از مؤلفههای مهم سرمایه اجتماعی است سلب مینماید.