شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۹۸۹۷
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۶
شوشان-غلامرضاجعفری

میگویند کار دشمن است اما مشکل این است که دشمن را کجا باید پیدا کرد؟ و یا اصلا دشمن چه وقت فرصت ظهور می یابد اگر دشمنان متظاهر به دوستی فرصت نسازند؟ اصلا درست گفته اند و این مصیبت شهرهای ما محصول کار دشمن است، البته باید دشمن بود تا با قطع آب بر مردم و گیاه، نخل های افراشته و مردمان سرافراز را به تلخی اعتراضهای خیابانی کشاند، مگر می توان دشمن نبود و آب را برای مردم از زهر هلاهل تلخ تر کرد؟! اصلا چه نامی می توان به کسی نهاد که میداند و میداند که مسیر آب چند شهر رو به فناست و بر اساس مسئولیت قانونی اش کاری نمی کند؟ واقعا به چنین کسانی چه نامی باید نهاد؟

من دیگر امیدی به این مدیران ارشد و اصغر محلی ندارم، نه استاندارش،نه معاونانش، نه مدیرکلش و نه حتی دلالان لالی که جز زبان پول و منفعت زبانی نمی شناسند، این بار می خواهم با استاندار یزد سخن بگویم.

آقای استاندار استان مکرم یزد نخست ما را ببخشید که در طول و عرض تاریخ، پدرانمان نقطه پر آبی برای زیستن انتخاب کردند، ما را ببخشید اگر که خوزستان جلگه ای بود که میوه هایش هم قد سیبهای بهشتی، خوشمزه بودند؛ ما را ببخشید و حتی پدران و نیاکان مان را هم، که با انتخاب این زمین که روزی تر و تازه بود، باعث دردسر کویر نشینان عزیز از سوی فرزندانشان شده اند، باور کنید از ته ته ته دل پوزش می طلبیم، پوزش می طلبیم اگر مسیر تازیخی کارون طبق میل شما و دیگر کویرنشینان عزیز نیست، مسیری که باعث شده شما به زحمت بیفتید و در لحنی عصبی بگویید: *(( آب کارون را میبربم به کسی هم مربوط نیست)).

با چه زبانی معذرت بخواهیم که باور کنید، ما از عصبی کردن شما متاسفیم، خاصه که حالا آموخته ایم استرس وعصبانیت، حتی از چند روز تشنگی و هلاکت از بی آبی هم بدتر و خطرناکتر است، و ما چه اندازه شرمنده روی سرخ و سپید کویرنشینان عزیز شده ایم وقتی که دانستیم هر لیوان آبی که می خوریم، ممکن است به مرگ تعدادی پسته و تعطیل شدن چندین کارخانه در قلب کویر منجر شود!ولی باور کنید خواسته ما این نبود، فقط بدانید که ما محصول انتخاب نادرست پدرانمان هستیم که به جای کویر نشینی، جلگه خوزستان را انتخاب کردند، جلگه ای که یک روز پز داشتنش قصه کوه و کمر بود، قصه سرزمین پر آبی که خداوند نعمتهای فراوانی داده، زیر خاک نفت و روی خاک لب کارون، لب کارون و زهره و جراحی و کرخه و ... لب کارونی که می گفتند چه گل بارون، و نمی دانستند با هر گلی که می روید خاری در گلوی کویر زاده می شود.

آقای استاندار همانطوری که فرمودید آب کارون رفت و به ما هم مربوط نیست، به ما و همه خوزستان که تا یادم نرفته بگویم دین خود را ادا کرده!و البته اگر بدهی دیگری هم باقی است با این تشنگیها و خفگیها و غیب شدن دمادم آب و هوا، گمان می کنم بدهی کاملا تسویه شده باشد، هر چند هنوز هم پدران و مادران ما متهمند، متهمند که به جای کویرنشینی و کاشت پسته در زخم صحرا، جلگه و آب و دشت را انتخاب کردند؛ آقای استاندار یک جمله بگویم و تمام؛ کویر را به خدا ما کویر نکردیم و گناه ما نیست که پدران و نیاکان شما به جای آب، به دنبال سراب بودند، سرابی که امروز از جمله صادرات کویر به خاکی است که روزگاری در هر ذره اش ابری از باران و آب خانه داشت و امروز از آن همه ابر، فقط تشنگی باقی مانده و بس.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار