شوشان - زمان بادی شوراب :
بسمه تعالی
پس از گذشت چندی از انقلاب و *خصوصا با شروع تعاملات* در دهه هفتاد و نهایتا با شروع توافق هسته ایی، شاهد عبور از خط قرمزها در شعار نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی بودیم و روز به روز برای آحاد جامعه این موضوع ملموس تر می گردد و پرسش این است *چرا این شعار بنیادین زیر سئوال رفته است؟ و به چه علت برای مقابله در برابر غرب، خود را زیر سلطه شرق برده ایم؟
این رفتار امروز ما با تفکر تشکیل جمهوری اسلامی و انقلاب مردم کشور، منافات دارد.
به قول استاد شهید مرتضی مطهری، آمریکا و شوروی دو لبه قیچی هستند که برای قطع ریشه جهانیان همزمان به حرکت در می آیند.
متاسفانه هر دو تفکر حاکم در کشور (اصول و اصلاح) در بیان ابراز علاقه و تمایل خود به شرق هیچگونه لاپوشانی نداشته و تمایل آنها به شرق مشهود بوده و به امتیاز دادن به ان بدون هیچ ابایی اقدام می کنند و طوری وانمود می شود که شرق در جهت منافع کشور ما و کشورهای اسلامی گام بر می دارد، در صورتی که هیچگاه اینگونه نبوده و همیشه شرق در لحظات بحرانی، ابتدا با دادن وعده وعید، حداکثر امتیازات از دولت ها و دولتمداران زمان ما گرفته و در لحظه نهایی کمترین حمایت ها را نموده است و دولتمداران شرق، خود را بعنوان سیاستمداران معامله گر قهار معرفی کرده و *گاها با دشمنان کشور ما، سر میز مذاکره نشسته و در قبال امتیازگیری از آنان تمام اطلاعات و آمار کشور ما را به آنان می فروشند و تکنولوژی که به ما داده و یا خواهند داد، را معامله می کنند.
براستی آیا بعد از چهل سال از انقلاب، ما به این نتیجه رسیده ایم که تنها غرب آن هم نه تمام غرب بلکه فقط امریکا دشمن ما است؟ و شرق دشمن ما نیست؟
و آیا این امکان وجود دارد، باز هم از خط قرمزهای اصلی و آغازین خود بیشتر عبور کرده و به مقتضیات زمان در آینده، درصد باقی مانده غرب دشمن (آمریکا)هم، دیگر دشمن ما نباشد؟
در صورتی که ما به این نتیجه برسیم که دیگر کسی دشمن نباشد، پس تاوان ضررهای مادی، عقب ماندگی و خون جوانان که با این شعارها شهید شدند و سرمایه های ملی که در این سالها تلف شد را چه کسانی جوابگو خواهند بود؟ و اگر بناست در آینده به این نتیجه برسیم که غرب دشمن ما نیست، پس چرا امروز به آن نرسیم و این همه سرمایه های مادی و معنوی جامعه را به هدر ندهیم؟