رحمت الله دانا / نویسنده و سردبیر نشریه گفتگو دانشگاه شهیدچمران اهواز
سرنوشت و ساحت زندگانی بشرِ دیروز و امروز همیشه در کانون "فرهنگ" از سه بستر زنجیرهای متصل امّا مستقل تحت عناوین "فرهنگ پذیری"_ "فرهنگ سازی" و "فرهنگ گرایی" تشکیل و سپس تقسیم شده است،ضمن اینکه ارتباطات فردی و اجتماعی خود را رو به جلو و ساختارگرا جهت همگرایی محلی،ملی و بین المللی بسط داده و سعی بر معرفتشناسی فرهنگی را بگونهای با پیشرفت جوامع انسانی رقم زده است که نظریهپردازان فرهنگی مجبور به تبیین و ترجمهی لایههای دوگانه یعنی "هسته" و "پوسته" کردهاند،تا با این خطکشیِ ثابت و متغییر عاملان و عالمان فرهنگی را بصورت منظم و مرتب در چهارچوب تربیتیِ اندیشه و ارزشگذاری اهداف،طبقهبندی کرده باشند.
آنچه سعی شد در این مقالهی کوتاه گردآوری و بعنوان تحلیل مفیدی ارائه داده شود ابتداً تعاریفی از چهارچوب فرهنگ در لایههای مختلف،سپس چگونگی مشغلههای فرهنگی رسانههای حرفهای در جوامع امروز را به رشتهی تحریر در آورده، ضمن اینکه تواماً نقش رسانه را در تعیین سرنوشت فرهنگ و تغییر و تحولات فرهنگی مختصراً و در حد وسع اندیشه روشن کرده باشم،لذا از روشنگران رسانهای و فعالین فرهنگی کسب منظر میکنم:
اگر ما فرهنگ را به دو مدل { "ثابت" و "متغییر" } تعریف کنیم،و این دو نگرش عمده را در تقسیمات دیگری به { "هسته" و "پوسته" } طرح نگرش شود شاید بهتر بتوان مفهوم ادامه مسیرِ تحلیل را با سرنخ و نمونهبرداری بنیادی ارائهی بینش کرد.
۱_هسته یا (فرهنگ ثابت):
در هستهی فرهنگ ؛ مردمان با سه مدلِ ساختاری یعنی ؛ { باورها،ارزشها و هنجارها }_روبه رو میباشند ، در این بنیانهای نخستین،قدرت و رسالت رسانه توان تغییر و تحول را ندارد چرا که رسانه از این سه مقولهی ساختاریِ هستهی مرکزی فرهنگ تنها آبشخور و تغذیهی راه صحیح رفتن و شخصیتپذیری ترویجی را فهم مدیریت میکند، چنانچه پیشتر گفتم این مجموعهی ساختاری(لایههای هسته) نقش فرهنگپذیری(الگو پذیری) را برای عاملان و عالمان فرهنگ در سطح قابل گسترش ایفا میکنند.
۲_پوسته(فرهنگ متغییر):
در لایهی بیرونی یا همان پوستهی فرهنگ نیز با سه نقش تاثیرگذار یعنی { نمادها،اسطورهها، آداب و رسوم و در نهایت نوآوری دنیای امروز } روبه رو هستیم،در این قسمت نقش رسانه اساسیتر و تاثیرگذارتر است،چرا که رسانه در این مقوله یعنی لایههای ثلاثه پوستهی فرهنگ میتواند تحول ایجاد کند ، بعبارتی وقتی رسانه از درون مایهی هسته و لایههای ساختاری فرهنگ الگوپذیری و روشپذیری را آموخت و پختگی را در اَهرمِ میانی توسعه و تعالی فرهنگ یعنی "فرهنگسازی" پیاده کرد،در ادامهی این پذیرشِ متقابل و سازندگیِ تربیتیِ فرهنگی رسانه قابلیت تحول و توانمندی تغییر در لایههای سطحی را در پوستهی فرهنگ دارد،و بعنوان رُکنی پایه و معتمد جهت آگاهی و سازشِ مردم برای فرهنگگرایی و گرایش به معرفتشناسی فرهنگهای متقابل،میتواند مفید واقع شود.
نکته: "فرهنگسازی" محور میانی بینِ فرهنگپذیری و فرهنگگرایی است،که این میانجیگر اتصال میانی هم میتواند نقش میانی دو دوران پیوستهی کلاسیک و مدرن باشد،و هم میتواند نقش فی مابین فرهنگهای مختلف اما قرینهی هم باشد !،و رسانههای تحلیلگرِ اخلاقگرا و قابل اعتماد محلی و ملی و بینالمللی بصورت حرفهای با رعایت قوانین عرفی و اساسی نقش معرفتشناسی این "پذیرش، سازش و گرایش" را ایفا میکنند.
➖خب برمیگردیم به اصل موضوع یعنی نقش و رسالت رسانه در تعالی فرهنگ....
ما اول باید بدانیم و فهم کنیم که محتوای رسانه یک عنصر فرهنگی است،یعنی رسانه مهمترین و اصلیترین دستگاه انتقال فرهنگ جهت همگرایی فرهنگی است. لذا با پذیرش این اصل به این نتیجه میرسیم که ارتباط و ارتباطات فردی و اجتماعی در جامعه و جوامع امروز نیرو و نیازِ میانی و استخوان کردار و رفتار رسانه و فرهنگ است،از این همزیستی استنتاج میشود که ارتباطات بشری محصول فرهنگ است،و فرهنگ تعیین کنندهی کدهای ساختارساز و معنای زمینهساز و همگرایی انسانسازِ ارتباطیِ میان فرد و اجتماع در بدنهی جامعهی توسعه یافته و یا روبه توسعه میباشد.
رسانههای گروهی هم چنانکه در انعکاس حیات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی در تعامل با فرهنگ جمعی بشمار میآیند،میتوان گفت که از طرفی نیز با خلق معانی و مبادرت فرهنگی میتواند محملی برای پیام رسانی و انتقال انحاء فرهنگهای خُرد و کلان جهت تحول در بافتهای فرسوده لایههای ثلاثهی پوسته برای کاهش یا دفع مضرات تکرار شدن، باشند..
همانطور که گفته شد فرهنگ از دو ساختار { "هسته" و " پوسته" } تشکیل میشود،که هسته از سه لایهی ثابت،و پوسته از سه لایه متغییر تشکیل میشود: هسته به سه لایهی؛ { باورها،ارزشها(باید و نباید)،هنجارها(الگوهای رفتاری برآمده از ارزشها)_} تقسیم میشود و "پوسته" از سه لایهی متغییرِ { نمادها و اسطورهها (سرود،پرچم،شخصیتهای علمی و فرهنگی)،آئین و آداب و رسوم(رفتارهای اجتماعی که منجر به جامعهپذیری و درونی کردن عادات و علایق اجتماعی میشود) و در نهایت لایه سوم که فناوری و نوآوری(محیط و فضای نوینی که فرهنگ عمومی در بستر آن شکل میگیرد و مظهر تعامل و تبادل کنشهای اجتماعی و الگویهای ارتباطی)_ } به شمار میآید.
پیشتر گفته شد که رسانه در سه لایهی نخست نمیتواند تغییر و تحولی ایجاد کند،بلکه با خردورزی و ارزشگذاریهای متفکرانه میتواند ضمن هنجارسازی و تحلیل تغذیه از لایههای هسته ثابت (باورها،ارزشها و هنجارها) روشپذیری فرهنگی را با تحلیل عمیق و پخته و سازنده در محور میانی فرهنگ یعنی "فرهنگسازی" کانالیزه و کارخانهی تحول روبه جلو را با آگاهسازی پیوندی در اتصال فرهنگها و تعلیم و تربیت اجتماعی به مبادرت کشانده که بعد از این رویهی منظم رسالت رسانههای مردمی و معتمد به مرحله سوم یعنی "فرهنگگرایی" متقابل در میان افراد و اجتماعات محلی و ملی و بینالمللی،خواهد رسید...
اما در بحث "پوستهی" فرهنگ، رسانه این توانایی را دارد که در سه لایهی بیرونی یعنی { نمادها و اسطوره_آئین و آداب و رسوم_ نوآوری و مهارتهای نوین فرهنگی } تحول ایجاد کند،و با تحلیل و تفسیر به روز طبق جامعهشناختی مدنی حسب زمان و مکان خاص با قدرتِ خردورزی این بازنگری و تحول را رقم بزند تا تودهی مردم و ملتها در گذر زمان به تعالی فرهنگهای مرسوم و مناسب با کسب نمونههای جدیدی از متغیرهای پوستهی فرهنگ بهرمند بشوند.
رسانه ابزار تحولات متعدد بلاخص فرهنگ که از بنیادیترین و قدیمیترین پایههای نظام حیات بشری است،میباشد. ولی آنچه محرک این مهم است اصحاب رسانه و مطبوعات هستند،که باید با درایت هرچه تمامتر بتوان نقش و رسالت خود را در این همگرایی فرهنگی میان فرهنگهای مختلف محلی،ملی و بین المللی اجرایی کنند،رسانه باید استراتژی مناسب و عقلانی در این مقولهی حساس و متصل به بدنهی روحی و فکری تودهی مردم اتخاذ کند،چرا که هر کدام از این مردمان ضمن فرهنگ اجتماعی مربوط به خود،بگونهای دیگر از حساسیتی سلیقهای و شخصی با بافت فرهنگ مطبوع خود برخوردار هستند که باید اصحاب رسانه با مراعات این مواضع بشکل حساب شده و دقیق گذر از پیچ و خم تحول را ارزیابی و بررسی و در نتیجه پیش ببرند،رسانه در تیررس و قلب اشاعهی مناسبات کانونی قرار دارد که انقلابها و اصلاحات و حتی ارتجاع هم احتمال وقوع لحظهای آن پیشبینی میشود،اگر رسانه برای یک آن یا یک گام بلغزد شاید یک تاریخ رقم بخورد، تاریخی که یا منجر به ویرلنی و نافرجامی غیرمنتظره و غیر قابل جبران میشود،یا منجر به تعالی انسانها و انسانیتی برآمده از فرهنگ متعال...
بنابراین، تلاش رسانه در جهت نهادینهسازی کردن سه لایهی نخست(هسته)را "فرهنگپذیری"، و نیز اهتمام برای ایجاد تحول در سه لایهی بیرونی(پوسته)را "فرهنگگرایی" میگویند،که فرهنگسازی نقش محور میانی و اهرم اتصال برای ترجمهی منشور فرهنگپذیری و بازتاب فرهنگگرایی را ایفای نقش میکند.
در نتیجه:
رسانه و مطبوعات باید با درک صحیح و عمیق هستهی فرهنگ یعنی ؛ باورها،ارزشها و هنجارها را بتوانند مشرفانه و کارشناسانه در لایههای پوستهی فرهنگ یعنی ؛ { نمادها و شخصیتهای فرهنگی و علمی_آداب و رسوم و همچنین فهم دنیای مدرن و نوگرای امروز } نوعی نفوذ تحلیلی و خردورزی کنند،و این نفوذ متفکرانه و جامعه پشناسانه را در قلمرو تغییر بصورت تدریجی در بافتهای ساختارفرهنگی مردم تزریق و برای تعامل و تعادل و تعالی میان فرهنگها گام بردارد.
انشاءالله
رحمت الله دانا
سردبیر نشریه گفتگو
دانشگاه شهیدچمران اهواز