دکتر حسن دادخواه
دکتر عطاءالله قبادیان در سال ۱۳۴۷، با مرتبه دانشیاری به استخدام دانشگاه جندی شاپور در آمدند. وی پیش از آین، در دانشگاه وین تدریس داشتند و این همکاری تا سال های منتهی به بازنشستگی ایشان ادامه داشت. از کارهای برجسته دکتر قبادیان در جنوب غربی کشور، کمک و فعالیت در گسترش آموزش عالی است. ایشان نقش موثری در پایه ریزی دانشگاه های موجود در دزفول و خرمشهر و رامین داشتند. افزون بر این، چند گروه آموزشی در دانشگاه جندی شاپور اهواز، نیز با محوریت وی شکل گرفت.
کانون مطالعات و پژوهش های علمی دکتر قبادیان در جنوب غربی کشور سپس در استان های یزد و کرمان و استان تهران، بر خاکشناسی و محیط زیست متمرکز بود.
در دوران جنگ تحمیلی، ایشان با هدف بررسی مسایل آبی و خاکی جبهه های جنوب، ارتباط و بازدیدهای مداومی از خطوط مرزی و مناطق جنگی داشتند.
دکتر قبادیان، با تالیف حدود ۱۲ جلد کتاب در موضوع های خاک شناسی و محیط زیست، از دهه های پیش، دغدغه های خود را در لزوم حفظ فلات ایران و جلوگیری از تخریب طبیعت فریاد زده اند و اکنون در آستانه ۸۴ سالگی نیز همچنان نگران از بین رفتن جنگل ها و مراتع و رودخانه های ایران هستند.
سال گذشته، پس از سال ها دوری دکتر قبادیان از اهواز، اینجانب به همراه دکتر محمدتقی رونق عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، در شهر ساری مرکز استان مازندران و زادگاه دکتر قبادیان، به دیدار ایشان رفتیم. دکتر قبادیان، پیشینه کوتاهی از فعالیت های خود را، که برخاسته از عشق بی پایان وی به کشور و دانشکاه شهید چمران اهواز بود، بازگفتند و علاقه مندی به دوستان و همکاران خویش را ابراز داشتند.
در تابستان امسال طی برنامه ریزی دکتر رونق و مهندس امین امیری، چند نفر از دوستان و همکاران و شاگردان دکتر قبادیان از دانشگاه های خرمشهر، دزفول، رامین و دانشگاه شهید چمران اهواز به شوق دیدار ایشان به سوادکوه و پردیس دانشگاه شهید بهشتی در منطقه زیراب رفتند و ضمن ارایه گزارشی از آخرین وضعیت دانشگاه های خود، از وضعیت پردیس دانشگاه شهید بهشتی مطلع شدند.
این سفر، فرصتی را فراهم آورد تا حاضران بتوانند دیدار و گفت و گوی صمیمانه و سرشار از محبت با دکتر قبادیان داشته باشند.
دکتر عطاءالله قبادیان به عنوان یکی از مفاخر دانشگاه شهید چمران اهواز، نمونه و الگویی زنده برای نسل جوان و جدید عضو هیئت علمی دانشگاه ها بلکه هر ایرانی است که همچنان دل در گرو وطن دارد و خواهان بهروزی ایرانیان و سربلندی ایران است.
به هنگام خداحافظی، دکتر قبادیان هدیه ای به من سپردند تا به اقای عّبِد پرورش بدهم. عبد پرورش راننده ایشان بود و همراه با استاد به خطوط مقدم جنگ می رفت. برای من جالب است که دکتر قبادیان هنوز و پس از چند دهه، شجاعت و متانت و محبت ورزی راننده خود را به یاد دارند و آو را می ستایند.
این یادآوری و ستایش حاصل و برآمده از فروتنی و دیگربینی دکتر قبادیان است و ما دانشگاهیان امروز بیش از گذشته و دیگران به این سرشت و خصال نیازمندیم.