بخش اول
به دلیل ساختار فرهنگی-اجتماعی عراق با محور حاکمیت عشایری و قبیله ای که به نوعی در موازات ارکان حکومتی قانون است ، در برخی موارد اشراف ، غلبه ویا تاثیر آن بر قدرت قانونی در آن به وضوح مشاهده شده است.
تا جائیکه در رتبه دوم فتوای مرجعیت، مواضع دستوری سران همان قبائل بود که در جنگ علیه داعش، انسجام صفوف و انگیزه های اتحادی و جهادی را در نمونه ای بارز از این حاکمیت نمایان ساخت
از بین صدها فردی که عنوان شیخ را بصورت کاذب یا بدون شرایط حقیقی یدک می کشند، در سراسر عراق حدودا ۷۰ شخصیت از سران قبائل مختلف شناخته شده می باشند که بعنوان شیوخ عام نامیده می شوند( یعنی سرانی که در رأس قبیله و نه تنها بر یک بخش یا عشیره اشراف دارند)
سرانی (شیوخ) که از وجه و مقبولیت اجتماعی نسبتا خوبی در مناطق خود برخوردارند و هرکدام با فرهنگ، مذهب و گرایش سیاسی و حزبی مختلف که شخصا ویا فردی از بستگان درجه یکشان در جایگاه انتصابی یا انتخابی بر موقعیتی کلیدی در حکومت، دولت و یا پارلمان های مرکزی و استانی عراق صاحب قدرت و مسئولیت اند.
این امر به تنهایی کافیست که بعنوان پتانسیلی مهم با وجود نظیران متقابلی در این سوی مرز که مشترکات فرهنگی، آدابی و التزامی بسیاری علاوه بر وابستگی های نسبی یا سببی دارند باشدکه به مثابه فرصتی طلایی می تواند ایفای نقش نماید، اما این بستر ارزشمند سالهاست ظاهرا دور از نگاه و توجه مقامات پایتختی واقع شده بود و در نگاه دوم که برای ما حائز اهمیت است ، این حلقه بعنوان لابی تاثیر گذار و تصمیم ساز می تواند با روابطی حسنه، نگاه موافق قانون آن سوی مرزی را مجاب نماید که برای تسهیل روابط تعامل و کاهش ضوابط قانونی به ویژه در این شرایط سخت تحریم های ناجوانمردانه علیه ملت عزیزمان، حکم سنسور و سوپاپ تنفسی لازم و حیاتی را داشته باشد.
طبعا نظر به حوادث و تبلیغات ناصحیحی که بر علیه ملت جمهوری اسلامی ایران صورت یافته، ذهنیت برخی از آنان ، برای تعامل با کشور عزیز مان مثبت و حسنه نیست و طبیعتا با دستانی خالی، و بدون هیچ پشتوانه رسمی و تنها از طریق روابط مردمی، اعمال لابی برای متقاعد نمودن همه آنان امری طاقت فرسا و چه بسی بسیار سخت است.
که خصوصا در ماههای اخیر و پس از شعله وری آن همه فتنه های پیش بینی شده مدسوس مخالفان دین و مذهب و دشمنان این دو ملت در دو سوی مرز، شرایط تعامل و تفاهم را دشوارتر نمود، اما این تلاش فرهنگی در نگاهی دور به مردمان سرزمینم، سختی های ناشی از تحریم های ناجوانمردانه کفار، حق زندگی کودکان و تجسم لحظه تحقق کارهای بزرگی که می شد در آن دعای خیر خیل های عظیمی از عشاق سیدالشهداء و تاریخ الگویی که شاید هیچوقت از حافظه حتی فرزندم پاک نمی شد عزم را برای ممکن سازی هر غیر ممکنی جزم می نمود.
ودر نهایت موفقیت عشاق اهل بیت ع و دوستداران ملت ایران در رایزنی، جذب و تفاهم نسبتا موفق با ده ها شخصیت از آن افرادی که در بین آنان نمایندگان پارلمان ادوار و استانداران و مستشاران هیئت دولت کشورشان (عراق) نیز وجود دارد که برای هر تصمیم سازی، تصمیم گیران را تحت تاثیر و تقاعد قرار می دادند کار بزرگی بود که ثمره تلاش و فعالیت های میدانی، سران قبائل دو کشور، فعالان فرهنگی غیر سیاسی ، خوش نام و میانه رو هم مذهب و شیفتگان اباعبدالله الحسین و عنایات خداوند و اهل بیت (ع) بود تا در این فاصله ی زمانی با هر کدام از شخصیت های آن سران به نحو و نوعی ارتباط گرفته و برای یک اقدام تاریخی و انسان دوستانه بشارت دهند.
تا ادامه هماهنگی ومسئولیت بر عهده مقامات عالی و ذیصلاح استان به سرانجام و موفقیت برسد
اما فرصتی که سوخت
بخش دوم
در ادامه شرح توضیحی جایگاه و تاثیر تصمیم سازی سران قبائل عراق بر سیستم حکومتی و دولتی آن کشور و به تبع آن تلاش های گرانمایه دوماهه دلسوزان مردمی در رایزنی با ده ها مقام و شخصیت برتر آن سران برای فشار به حاکمیت جهت تمهید و توسعه روابط فرهنگی، اقتصادی به منظور کاهش ضوابط روادید زوار و تجار ، که پس از یک اجلاس بزرگ و مشترک سران قبائل عرب تدارک یافته بود
بی شک این اقدام بعنوان یک لابی فرهنگی بین المللی می توانست موفق ترین نتائج را به دنبال داشته باشد که شاید از عهده هر دستگاه دیپلماسی بر نمی آمد.
اقدامی بزرگ، متفاوت و پرهزینه در مسیری که حرکت در آن هزاران سوال تکراری و گاهی تخریبی را از سوی افراد و جریان های مختلف متوجه می کرد که هم خستگی را در جسم نگه می داشت و هم انرژی دوچندانی برای تحمل برخی تهمت ها، ناملایمت ها وملامت ها، برای روشنگری می طلبید . لیکن افق اجر معنوی آن و روزنه های نوری که تبدیل به دروازه های گسترده ای شده بود تا روح امید را برای بهبودی شرایط و بازگشت حیات طبيعي لا اقل به مردمانمان مناطق هم مرز در استان خوزستان ايجاد کند، می توانست همه خستگی ها را به فراموشی بسپارد.
ولیکن ناگهان کپی مغرضانه این حرکت بصورت غیر اصولی توسط دستگاهی که خود عامل تمام این خرابی ها و تنش ها بوده است، امری عجیب به نظر می رسد.
و تنها و آخرین پل برگشت ارتباطی که پس از مدیریت های تخریب گر منطقه در کنار آوارهای سوء مدیریت ، بعنوان یک ظرفیتی مردمی برای نجات منطقه نزد مردم باقی مانده بودتا از آن طریق به منظور اصلاح و ترمیم روابط فرهنگی، اقتصادی و تعدیل امتیازات به حق و متقابل برای تسهیل روادید ایرانی به آن کشور و کاهش ضوابط مرزی موسم های زیارت و اربعین به لطف تلاشهای آن بزرگان و عاشقان ولایت استفاده شود، اما با دخالت نابجا و تحریف زحمات مردمی بصورت عمدی توسط همان سازمان تخریب گردید و از بین برود
این امر موجب تداعی سئوالات زیادی در اذهان و افکار عمومی شده که:
- حرکتی که بنا به رهنمودهای دینی و مقام والای رهبری که تکلیفی انسانی و اخلاقی بز دوش هر مسلمانی می باشد، بصورت جنبشی و کاملا مردمی برای اصلاح و تحکیم روابط در حال اتمام بود، به چه سبب، سازمان منطقه آزاد یا مسئولینی که اساسا برای جبران ناکارآمدی آنان تلاش شده بود ، مداخله تخریبی نمودند که امکان وشرایط جبران را هم از ببن ببرند.
- پس از دو دهه بی توجهی به این ظرفیت ، حال که مردم خود پیش قدم شده بودند، چه دلیلی داشت ایده و تخصص آنان را اینگونه با انحراف ، مصادره کنید؟
آیا مگر این طرح نیز از جمله طرح های توجیهی متقاضیانی بود که به آن سازمان برای اخذ مجوز تحویل داده شده بود و پس از مدتی از جواب منفی به متقاضی و نا امیدی و منصرف نمودن وی، قابلیت سردرآوردن اجرای آن طرح بنام نورچشمی هایتان را داشت؟
- تخریب روابط و عدم اتحاد بین این دو ملت هم دین و هم مذهب به سود چه کسانی است .
- چنانچه سازمان منطقه آزاد در ادا و انجام وظائف خود موفقیتی داشت همان امور تکلیفی و توظیفی خود را انجام میداد و حال که در تکالیف خود وا مانده است این دخالت های غیر تخصصی و متعمدانه در امور مردم برای چیست ؟
- تنها با حضور ۵ شخصیت از سران رسمی این کشور و در غیبت و بی اطلاعی تمامی سران اصلی و رسمی قبائل عرب ایران، ضرورت دارد اسامی دقیق و رزومه تمامى افرادى كه با نام سران قبائل عراق در این نشست حاضر شدند را برای اقدامات مقتضی و تنویر افکار عمومی رسما اعلام نمایید
در صورت عدم پاسخ، به جزئیات بیشتری خواهیم پرداخت