شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۲۳۴۱
تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۹
با توجه به تاثیر گذاری و آموزشی که در این نمایش و نمایش هایی از این دست، وجود دارد. ولی با نهایت تاسف باید بگویم : که از سوی هیچ نهاد، ارگان و یا شرکتی، حتی در حد تبلیغات محیطی، هیچ حمایتی از این نمایش، انجام نشد و دریغ از یک اسپانسر، در کلانشهر اهواز که روزگاری سرآمد، فرهنگ و هنر این آب و خاک بود. باید یک نمایش با این ظرفیت و زیبایی که می توانست تاثیر بسیار شگرفی در جامعه داشته باشد، آن قدر مظلومانه و بی پشتوانه بر روی صحنه رود و چند روزی با کوله باری از مشکلات عوامل نمایش، رو به افول و خاموشی بگراید!

شوشان - ابراهیم مکوندی (سکوت) :

نویسنده : مهدی میرباقری

کارگردان: فواد عباسی

بازیگران:

پیمان طالبی

محمد پرتوافکن

فواد عباسی

مرتضی ملک‌پور

مهدی ربانی

دنیا براجعی

پری اسکندری

مهسا بیات

عوامل :

طراح صحنه (فواد عباسی)

بازیگردان (محمد پرتوافکن)

مدیر صحنه (مهسا بیات)

گریم (دنیا براجعی)

موسیقی (امین افروز)

نورپرداز (ایمان نخلستانی)

عکاس (محمد مشعلی)

گروه تئاتر : همسایه ها

-در روز پایانی این نمایش،به همراه دوستان و اساتید هنر نمایش،جناب آقای "استاد حاج مهران نصرت پناه و جناب آقای "استاد حاج محسن ساکی"

به دعوت دوست هنرمندم جناب آقای  استاد پیمان طالبی نیا،برای تماشای این نمایش ،دعوت شدیم. به همین منظور،و بنا به رسالت رسانه ایی خویش،برخود واجب دانستم که برای حمایت رسانه ایی و مطبوعاتی از این هنر مظلوم و بی پشتوانه،تحلیلی از نمایش را برای آگاهی خوانندگان ارجمندم،بنگارم.

خلاصه داستان

-داستان مردی که می خواهد،با زندگی شرافت مندانه، روزگار را سپری کند .اما زیر بار فشار مسائل اقتصادی، کمر خم کرده و سلامت خود را از دست می دهد...

در این میان، خانواده او، هریک برای کمک به او، دست به کارهایی می زنند که زندگی فلاک بار خانواده را نجات دهند...

تحلیل نمایش

-نمایش، با ملودی آرام و نواختن سه تار روح نوازی در تاریکی محض صحنه ،آغاز می گردد.موسیقی که از سرپنجه های موزیسین جوان و خوش ذوق خوزستانی، جناب آقای استاد "امین افروز" نواخته می گردد.

روح تماشاگران را در بدو ورود به پلاتوی زنده یاد"لاریان "تالار آفتاب اهواز،صیقل می دهد.

و نوید تماشای یک نمایش جذاب و تاثیر گذار را به تماشاگران القا می نماید.

این موسیقی آرام و روح نواز، در سرتاسر این اثر هنری جذاب و دیدنی ،نقش بی بدلیلی ایفا می کند.خصوصا"در زمانی که تاریکی مطلق تئاتری،برای تغییر صحنه ی نمایش ،رخ می دهد.خلا مابین آن را به خوبی پر می نماید.

-صحنه آرایی(طراحی صحنه) ،انتخاب موسیقی،میزانسن های خوب و بازی گرفتن از بازیگران نمایش،از جمله فاکتورهای موفق کارکردان خوش ذوق اهوازی؛جناب آقای "فواد عباسی"است.که با استادی و مهارت خویش،همه ی عوامل  نمایش را برای یک اجرای مطلوب و لذت بخش،آماده و مهیا نموده اند.

- نمایش، با چالشی از سوی پدر خانواده (بابازی هنرمندانه جناب آقای استاد "پیمان طالبی نیا")، آغاز می گردد.چالشی که از همان ابتدای نمایش، مارا با حالات روحی و روح بی قرار پدری ناآرام که زیر فشارهای ناجوانمردانه ی    اقتصادی و مالی این زمانه،کمر خم کرده است آشنا می سازد.پدری که دغدغه ی مال و نان حلال دارد. و این دیالوگ را بارها در طول نمایش،تکرار می کند:

او پدری است که می کوشد و تلاش می کند تا فرزندانش را با روزی حلال و مشروع،آشنا سازد.و تاکید نویسنده نمایش نیز،در راستای اهمیت بخشیدن به کسب روزی حلال و در آمد مشروع است.

مادر خانواده ،مانند همه ی مادران این سرزمین،سنگ صبور است.و بارمشکلات و معضلات خانواده را،بدوش می کشد.ونمونه ایی بارز از مادران رنج کشیده ایی است.که هزاران سال،با رنج و درد،بنیان خانواده ی ایرانی را محکم و منسجم می سازند.و خود در زیر این بار می شکنند.ولی خم به ابرو نمی آورند.

پسر بزرگ خانواده ،که دلداده ی دختر همسایه است.به هر کاری دست می زند.تا خانواده را از فرو پاشی .نجات دهد.او نمونه ی بارزی از جوانان و خیل عظیم جامعه ی بیکار و عاشق پیشه ی امروز ما می باشد.که هم شور عاشقی در سر دارد و هم در اندیشه ی رهایی خانواده از بند فقر و تنگدستی است.که دراین راه پر خطر،جوانی خودرا می بازد.و سر از زندان در می آورد.و این بار برای رهایی از زندان،تلاش می کند.و حتی مجبور به سرقت می گردد.این جوان،سمبلی از اعتراض جوانان به وضعیت بیکاری و سرگردانی موجود در جامعه است.که فعلا"علاجی ندارد!!!

-دختر خانواده نیز در تلاشی پیگیر،برای نجات خانواده است که او هم راه به جایی نمی برد!!!

نقطه ی اوج نمایش با بازی استادانه ی جناب آقای استاد

 "محمدپرتو افکن" شکل می گیرد.جایی که در نقش عموی خانواده،ظاهر می گردد.

او نماد انسان های رانت خوار ، فرصت طلب و دلال مسلک جامعه است .که نان به نرخ روز می خورد.و حلال و حرام سرش نمی شود.او برای کسب درآمد نامشروع خود،به هرکاری دست می زند.و هیچ چیز برایش مهم نیست.فقط به کسب درآمد و پول بیشتر می اندیشد.او نمونه ی انسان هایی است که مانند اختاپوس و خون آشام، شیره ی جان جوانان را می مکد.و هر روز فربه تر و گنده تر می گردد. --برای او فرقی ندارد به چه طریقی ،امرار معاش کند.فقط دغدغه ی اصلی اش،"پول"است وبس.

و در این راه،از هیچ کوشش ناجوانمردانه ایی فرو گذار نیست.

-نمایش جذاب و دیدنی "صحنه هایی از زندگی پدرم"یک نمایش انتقادی و اجتماعی است.این انتقاد، در سرتاسر نمایش،جریان دارد.

آنجا که پدر خانواده می گوید:همه زندگیمون رو خاک گرفته ،به گرد و غبار و حال روز وخیم مردم اهواز و خوزستان اشاره دارد.و در حد توان خود،بومی سازی شده است.در دیالوگ های این نمایش نیز،از برخی محلات قدیمی شهر اهواز و بعضی شرکت ها،نامی برده می شود.که حس همذات پنداری را در تماشاگر بر می انگیزد.

در پایان،ذکر این نکته را واجب می دانم که باتوجه به تاثیر گذاری و آموزشی که دراین نمایش و نمایش هایی از این دست، وجود دارد. ولی با نهایت تاسف،باید بگویم:که از سوی هیچ نهاد،ارگان ویا شرکتی،حتی در حد تبلیغات محیطی ،هیچ حمایتی از این نمایش، انجام نشد.و دریغ از یک اسپانسر، در کلانشهر اهواز، که روزگاری سرآمد،فرهنگ و هنر این آب و خاک بود.باید یک نمایش با این ظرفیت و زیبایی که می توانست. تاثیر بسیار شگرفی در جامعه داشته باشد.آن قدر مظلومانه و بی پشتوانه،بر روی صحنه رود.و چند روزی با کوله باری از مشکلات عوامل نمایش، رو به افول و خاموشی بگراید!!!

واقعا"باید به حال این تئاتر ، هنرو هنرمندان مظلوم ،خون گریست.

دلم می سوزد وقتی که می بینم، بودجه ی فرهنگی و هنری ما،در حد صفر است.وبازهم دلم می گیرد که به عنوان یک مسئول فرهنگی و هنری در سازمان بسیج هنرمندان یک کلانشهر،بودجه و ردیفی برای مساعدت مالی به امورات فرهنگی و هنری ،در دست ندارم.تا شاید مرحمی بر زخم جانکاه هنر مظلوم و بی پشتوانه ی تئاتر شهرم باشم.زیرا که *تئاتر،مادر و زادگاه همه ی هنرهای جهان است. نیک می دانیم که یک جامعه،وقتی به توسعه یافتگی دست می یابد.که مقوله فرهنگ و هنر ،در آن ،از نان شب،واجب تر باشد.جامعه ایی که در آن به فرهنگ،هنر و ادب،بی اعتنایی می شود.جامعه ایی خواهد شد.که در آن، انتظار هیچ پیشرفت و توسعه یافتگی را نداشته باشیم.این جامعه ،هیچ گاه،پله های ترقی و پیشرفت را طی نخواهد کرد.

پس از مسئولان امر،خصوصا"مدیران وزارت ارشاد و اداره کل ارشاد اسلامی خوزستان،تمنا دارم که به این وضعیت نابهنجار هنر مردمی تئاتر در اهواز و خوزستان،رسیدگی نمایند.

به امید روزی که مقوله ی فرهنگ و هنر،در راس امورات جامعه ی ما قرار گیرد.تا شاهد پیشرفت و پویایی جامعه ی ایرانی و اسلامی خود باشیم.

والسلام علی من اتبع الهدا

دوم آبان ماه نود و هفت،اهواز

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار