شوشان - غلامرضا جعفری:
ما در طول این چهل ساله اخیر به طور خاص،گرفتار قانون نویسان بد شدهایم، قانونی می نویسند نامناسب و ملت و جماعتی را گرفتار میکنند، نمونه هایش بسیار است، البته فاجعه وقتی عمیق تر می شود که در کنار اینان، مجریان فجیع قانون نیز نفس بکشند.
به هر روی قانون آبهای سطحی از نمونه های مشخص قانون نویسی الله بختکی و الکی است، در حدود بیست تا سی سال پیش گمان میکنم بود که آب و فاضلاب از شهرداریها منفک و به وزارت نیرو منتقل شد، شرکت اب و فاضلاب در واقع با سرمایه اولیه شهرداریها تاسیس شد و به همین مناسبت بیست تا بیست و پنج درصد از مالکیت این شرکتها سهم شهرداریها محسوب شد، این وسط قانونگذار با تجزیه شهرداری و ترکیبی جدید به نام شرکت آبفا، ماموریتهای ذاتی و متعلق به امور اب و فاضلاب را یادش رفت انگار که به شکلی تام و تمام به سازمان منتقل کند! یحتمل بر اثر لابی وزارت نیرو و یا حواسپرتی خودشان، ماموریتی که ارتباط مستقیم با سازمان ابفا را داشت منفک کرده و به شهرداریها سپرد، البته شاید موضوع جویهای روبازی که در آن وقت فضای زیست همه شهرها را پوشش میداد در این موضوع دخیل باشد و به نوعی قانونگذار و طراحان قانون فقط تا جلوی بینی خود را میدیدند، و چنین شد که با حذف جویهای روباز، مشکل ماهوی قانون مثل یک حوری پرده نشین رخ نمایاند.
بعدها شهرداریها در تفاهمی با سازمان آبفا و پرداخت هزینه، موضوع استفاده از شبکه شهری برای مدیریت ابهای سطحی را حل کردند، آبفا پذیرفت با دریافت هزینه،لطف کرده به اب باران روادید عبور از مرز شبکه بدهد.
مشکل اما چگونه شکل گرفت؟ چند دهه است که باران میبارد، آبهای سطحی از طریق شبکه خارج میشود و مشکلی هم اگر هست به سطح فاجعه نمیرسد، اما امسال در اثر حدود سه سال رها سازی شبکه به حال خودش و عدم لایروبی، خوشی این سه سال لذت و تنعم را آبهای سطحی از دماغ مدیران بدرآورد!
سه سال ول شدن شبکه، سه سال لایروبی نکردن و احتمالا سه سال پروژه های لایروبی که در حد و حدود کاغذها و نامه ها و فاکتورها باقیمانده بود، و با بارانی نمکین،شبکه فاضلاب شهر را تهوع کرد، تهوعی حاصل مدیدیت مدبرانه ای که هم هزینه فاضلاب را به روی فیشهای صادره و به طور مستقیم از شهروندان میگیرد و هم ... هزینه مضاعف بر روی دوش نحیف شهروند اهوازی که نمیداند در لحظه ریزش باران به یاد شعرهای سپهری به زیر باران برود و یا به یاد شبکه معلول فاضلاب اهواز به دنبال چکمه ای لاستیکی باشد و فضایی رمانتیک را از یاد ببرد؟
سالهاست که ما اهوازیها معلق میان دوگانه تراژدی و کمدی هستیم، یک زندگی کاملا درام به لطف مدیرانی که عین تام و جری، انگشت تقصیر را به سوی هم پرتاب میکنند و از صحنه میگریزند!