شوشان - مهدى لكزى:
انتشار گسترده فيلمى از نماينده سراوان كه وى را در حال مشاجره لفظى با متصدى يك نهاد عمومى نشان مى دهد، موجى از واكنش ها را در شبكه هاى اجتماعى به همراه داشت. بكارگيرى الفاظ توهين آميز از سوى نماينده مجلس، مهمترين قسمت اين كليپ بود كه پيامد آن موضعگيرى هاى متفاوت در جامعه بود و باعث انتشار فيلمى از سوى نماينده مذكور شد كه آن نيز نتوانست آبى بر اين آتش افروخته بيافكند.
فارغ از كنش نماينده و واكنش جامعه، اين موضوع نيازمند نگاهى جامعه شناختى و به دور از هياهو است:
انتشار كليپ برخورد "آقاى نماينده و كارمند اداره" بار ديگر قدرت شبكه هاى اجتماعى را نشان داد. اينكه رفتار و گفتار ما در معرض نقد مداوم است حتى اگر با "ابزار فيلتر" و "قانون حذف" به تقابل با آن برويم.
واكنش ها به فيلم و نوع برخورد نماينده نشان داد، جامعه به شدت از رفتارهاى آغشته به زبان قدرت و از موضع بالا بيزار است؛ الفاظ به كار رفته توسط نماينده، اگر توسط شخص ديگرى كه جايگاهى در اركان قدرت نداشت بيان ميشد، با اين حجم واكنش مواجه نميشد و به طرز گسترده اى انتشار نمى يافت.
اين رفتار از موضع قدرت، سالهاست در فضاى اجتماعى سياسى ما تداول دارد و شوربختانه در اشكال مختلف بازتوليد مى شود. گاهى از تريبون مجلس، زمانى با تهديد رسانه اى و اينك از برخورد چهره به چهره. فراموش نكنيم گفتار غير بهداشتى نماينده اروميه را كه در هنگامه انتخابات گفته بود "مجلس جای زنان نیست؛ جای مردان است. بفرستید سرشان بلا بیاورند آبرویتان برود." پس نبايد به نماينده جوان خرده گرفت؛ او اسير مناسبات يكسويه اى است كه به واسطه حق "مصونيت" و "نمايندگى" خويش را "محق" به هر فعلى مى پندارد؛ حتى اگر آن فعل توهين كلامى باشد! "بهداشت گفتار " از الزامات توسعه سياسى است كه نيازى به نظارت استصوابى ندارد؛ "آموزش" مهمتر است!
تا زمان انتشار كليپ توضيحات نماينده، كسى این تلقی را نداشت که این مردم شریف بلوچاند که مشغول بیادبیاند یا چنین رفتاری، بازتاب رفتار مردم بلوچ است. آن رفتار، رفتار یک فرد حقیقی( فارغ از مذهب و قومیت) بود که به ظن جایگاه حقوقیاش این اجازه را به خود داده بود که چنین رفتار کند. نه آن كارمند ( كه گفته شد از هموطنان سنى تركمن صحرا است) که حتى اگر یک شهروند بلوچ، در چنین موقعیتی قرار میگرفت و فرصت و فضای لازم را داشت، واکنشی مشابه به رفتار این نماینده نشان میداد.
اوج ابتذال ماجرا آنجاست كه نماينده جوان، ( و مشاوران خام وى) به جای عذرخواهی، قوم با ريشه ى بلوچ و مذهب اهل سنت را سپر اشتباه خود میکند و مدعی توهين به دين و لباسش مى شود. اين عذر بدتر از گناه، بي مايه ترين عملى است كه نماينده سراوان در حق خويش و نه در واكنش به افكار عمومى انجام داد و مخالفتها را ( حتى اگر در اين ماجرا حقى داشت) عليه خود افزون كرد.
واكنشهاى درون مجلس نيز نتوانست افكار عمومى را قانع كند. شهروندان آگاه ميپرسند، اين نمايندگان كه اين چنين سراسيمه براى احقاق حقوق همكارشان، همه ى ابزار حقوقى از قبيل استيضاح و سوال و.. را به كار ميگيرند چرا در پى احقاق حقوق شهروندانى كه در ترافيك و زلزله و آلودگى هوا و نپرداختن حقوق و غيره، حقشان پايمال مى شود اندك تلاشى نمى كنند. بازتاب اين عمل پارلمان مى تواند به افزايش "حس تبعيض" و قلمداد شدن مردم به "شهروندان درجه يك و درجه دو" منجر شود.اتفاقى كه مى تواند به شكاف بيشتر دولت- ملت بيانجامد.
از اين ماجرا هر شخص و جريانى به دنبال بهره خويش بود. موافقان در پى مدح حبيب و مخالفان به دنبال ذم رقيب، جريانات سياسى در پى تخطئه جناح حريف و رسانه ها به دنبال جذب كاربر. سويه ى اخلاقى آن اگرچه موجب واكنش افكار عمومى شد، اما هشدارى است به همه ى صاحبان تريبون كه "اعتماد عمومى" و "سرمايه اجتماعى" صعب به كف مى آيد و سهل از دست مى رود.