شوشان - سیدعلی موسوی:
جالب است که بدانیم، کشک، بالاترین درصد پروتئین را دارد و به اشتباه در محاورات کلامی برای تقلیل یک موضوعی از آن برای مثال آوردن وآن هم به غلط بکار گرفته می شود.
آیا مشکل اصلی نظام آموزش و پرورش فقط،مشق شب است؟
.پشت جنجال مشق شب، موضوعاتی فراتر از خود مشق باید باشند.
تجارتی است که سال ها زیادی بواسط آن ظلم و ستم های بی شماری بر خانوادها و افراد وارد کرده است. امروزه مسولین این حوزه که می بایست، پاسخگوی حقیقی و واقعی باشند،براحتی اظهار می کنند نظام آموزش عالی ،،بیمار ،، است.
البته سوال اصلی آن است ،چرا درمانش نکردید،والبته جواب بی پاسخ آن،همان ابقای غیر مسولانه، رانت بازی،بی عدالتی و بی اهمیتی به منافع کل جامعه است. همان قصه قدیمی ترجیح منافع گروه خاص بر منافع ملی را نمایان می نماید.
داستان مشق شب فقط یک گوشه ای از این بلوشه،نظام ناکارآمد آموزشی ابتدایی تا عالی است، که نه تنها گره از مشکلات جامعه و خانوادها را بطور اعم برنداشته است، بلکه سرگردانی و اتلاف منابع را هم در کارنامه دارد،و شواهدی بر وجود الگوهای فرسوده مبتنی بر آزمون و خطا را رهنمود می سازد.
اگر سرمایه هایی که در سیستم نظام آموزش عالی مصرف می شوند واز سوی دیگرنیز خروجی ها را ببینم،عمق فاجعه بیشتر دیده خواهد شد.اگر سرمایه هایی که در نظام پژوهشی مصرف می شود و نتایج آن را هم مشاهده کنیم،رد پای فاجعه آمیز سلسله رانت جویان کاسب و بی حاصلی و بی عدالتی مترتب بر این طریقت، خود نمایی می نماید.که با سکون و رخوت مدیران هم گل آذین است.
نظام آموزشی معیوب و مغلوب علت العلل،به زایش خودش هنوز نرسیده پیر و خسته شد و به طریقت رهایی بخش نرسید که هیچ، امروز متولیانش ،بیمارش خوانند.
حلقه اول آموزش که از مهد، و پیش دبستان و دبستان شروع می شود،آن هم اسیر تهاجمات مختلف کانون های سود طلب و امواج بی برنامگی غوطه ور است.
داستان مشق شب نمایشی کوچکی از این بلاتکلیفی شکلی و ذاتی نظام آموزشی است. که واقعیت های مشهود آن بطور عامه،بر بیماری سیستم آموزشی تاکید دارد.
جایگاه خانواده،هرچند زیر انواع فشارها له و وخرد شده است، اما در آخرین نفس هایش در تقابل و تعامل با پدیده آموزش رسمی و اکادمیکی،که نتوانسته بیماریش را هم دوا کند،با پیشنهاد این اشاره شاید اندکی تامل را بر این زخم کهنه بتاباند.
.وآن ،این است که،
1- اگرخانواده را یک،،، اکوسیستم زیستی،،، دیده شود.
2-اگرمدرسه و دانشگاه را بعنوان،،،، سیستم منعطف به خانواده،،،، دیده شود.
3- اگرجامعه را بعنوان ،، فضا،،دیده شود.
واگر بتوانیم این سه بخش مهم اجتماع را یعنی (خانواده،مراکز آموزشی ، و جامعه)،را با این بیان و یا نظریه سه بعدی اینجانب (اکوسیستم،سیستم،فضا)تببین و با الگو سازی های استوار بر این دیدگاه مدیریت و تعریف کنیم و با این نگاه ریل وهدف گذاری کنیم، بنظر می رسد،خیلی از این آشفتگی های قابلیت درک و برنامه ریزی ومدیریت، سریع الاثر پیدا می کند، واز مداخله نابودگرانه ای که این بخش ها می توانند، بر همدیگر اعمال کنند به یک هم زیستی تسهیل گرا و تقویت کننده نسبی خواهیم رسید. بنظرم با این الگو، بتوان به بسیاری از سوالات ضروری برای برنامه ریزی های جامع و کامل والبته قابل پیاده سازی، در سه حوزه مذکوردست پیدا کرد.
این اشاره حاصل تفکر اینجانب جهت درک و شناسایی نسبت ارتباطی موجود،بین نهادهای خانواده،مدرسه،و جامعه است .
با عینک و نگاه سه بعدی به موضوعات اجتماعی فکر کنیم.سه بعد این نگاه عبارتند از:
اگرخانواده، با دید اکوسیستم (محیط زیست متکی بر طبیعت )مدیریت شود،
اگر مدرسه با دید (سیستم،همراه،هماهنگ،با اکوسیستم خانواده)مدیریت شود.
اگرجامعه با دید (فضای جامعه)شناخته شود.
جواب بسیاری از ابهامات و سوالات منجمله مشق شب بطور کابردی و ملموس پاسخ داده می شود.