شوشان - محسن بابادی:
اصولا برای یک تیم فوتبال حرفه ای، 4222 سیستمی پرکاربرد و منطقی_حداقل به عنوان سیستم پایه_به نظر نمی رسد. زیرا به جز خط دفاعی که 4 مدافع دارد و پوشش و تراکم خوبی در یک سوم دفاعی تیم ما صورت می گیرد، در سایر خطوط و بیش از دوسوم زمین که حدودا 70 متر را شامل می شود، نه قدرت لازم برای دفاع کردن و نه توان حمله ی موثر را داریم. چرا که اگر بازیکنان هر کدام از خطوط جلویی 222 نزدیک به هم بازی کنند، کناره ها یا یک سمت زمین خالی و نامتراکم و متعاقبا آسیب پذیر می شوند. اگر بازیکنان این خطوط از هم فاصله بگیرند، میانه آنها خالی و به شدت آسیب پذیر و حتی تبدیل به پاشنه آشیل می شود. پس در هر چند صورت بالا این خطوط 2 و 2 و 2 مجبورند بسیار بدوند و تلاش زیادی کنند که البته اکثر زحمات آنها بی فایده خواهد بود. چرا که نه در خط جلویی و نه در خط پشتی آنها حمایت خوبی از آنها صورت نمی گیرد. پس تنها آن خط 2 نفره جلوی 4 مدافع است که هم از پشت سر حمایت خوبی توسط آن 4 دفاع از آن می شود و هم می تواند با خط جلویی اش ارتباط موثری برقرار کند. اما خطوط 2 نفره وسط و 2 نفره جلویی عملا کارایی بسیار کمی دارند. نه خط 2 نفره وسط می تواند مقابل خط میانی حریف در فاز دفاع و حمله کارایی لازم را داشته باشد و نه آن 2 نفر تهاجمی می توانند در امر گلزنی موفق باشند. چون بازیکنانی نیستند که آنها را تغذیه کنند. لذا در تعدد خط دفاعی و میانی حریف، بود و نبودشان زیاد به چشم نمی آید. پس عملا تیم ما مجبور می شود که دفاعی شود و این 2 هافبک دفاعی جلوی 4 مدافع تیم ما، تنها توان تخریب بازی حریف را دارند و توانایی کمی در بازیسازی و تغذیه خط میانی و حتی مهاجمین را دارند. این بازیسازی محدود هم به علت کمبود بازیکن در خط میانی خودی بعضا منجر به از دست رفتن یا لو دادن توپ و فشار مجدد حریف به تیم ما می شود. لذا استفاده از این سیستم به عنوان سیستم پایه به هیچ عنوان توصیه نمی شود. اما در مواقع ضدحملات و حملات سریع که هدف ما بازی مستقیم و انتقال سریع از فاز دفاع به حمله است، بطور موقت و گذرا سیستم بدی محسوب نمی شود. لذا راحت ترین سیستمی که می تواند به این سیستم تبدیل شود، سیستم 4231 است که سیستمی با سرعت انتقال بالا خصوصا از فاز دفاع به حمله است. به گونه ای که یکی از هافبک ها که رونده و یا دارای خصوصیات تهاجمی است، در حین عمل انتقال، سریعا و با توجه به منطقه و جناح بازی به آن تک مهاجم نزدیک شود تا در پس یک انتقال خوب از فاز دفاع به حمله، در خط حمله نیز با دو مهاجم به دروازه حریف یورش ببرند تا نتیجه بهتری از این حمله سریع یا ضدحمله برای ما حاصل شود و تیم برای لحظاتی با سیستم 4222 بازی کند. دیگر سیستمی که می تواند به راحتی به این سیستم تبدیل شود، سیستم 442 خطی است. به گونه ای که اگر تیم ما در فاز حمله، از سمت عمق دفاع حریف حمله سریع یا ضدحمله اش را صورت بدهد، دو بازیکن میانی خط میانی به مهاجمین اضافه شده و حمایت می کنند و 2 هافبک کناری به مرکز نزدیک تر شده و کمی عقب تر از آن دو هافبک رونده قرار می گیرند. اگر حمله سریع یا ضدحمله تیم ما از کناره ها صورت بگیرد، آن دو هافبک کناری و رونده جلو کشیده و خود را به دو مهاجم نزدیک کرده و دو هافبک میانی کمی از منطقه بازی خود جلوتر رفته تا در فضای پشت سر دو مهاجم و هافبک های رونده ضمن حمایت از آنها، از توپ سوم و برگشتی جهت شوتزنی، بازیسازی و... استفاده نمایند و از طرفی نیز مانع ضدحملات حریف شوند. پس با توجه به این توضیحات، 4222 سیستمی موقتی یا گذرا و بسته به شرایط بازی، عمدتا در حملات سریع یا ضدحملات رخ می دهد و پس از آن مجددا تیم به آرایش اولیه و پایه خود باز می گردد. به نظر من به جز در خط حمله که معمولا وجود 2 یا حتی 1 بازیکن مانعی نداشته و می تواند گره گشای تیم در امر گلزنی باشد، در بقیه خطوط بازی استفاده از تنها 1 یا 2 بازیکن در سیستم پایه و آرایش اولیه آن خط منطقی به نظر نمی رسد. به عنوان مثال در شروع یک مسابقه، استفاده همزمان از 2 هافبک دفاعی، 2 هافبک میانی و 2 مهاجم هیچ معنایی جز خودکشی ندارد.