شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۵۹۲۱
تاریخ انتشار: ۰۹ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۷
شوشان - علی عبدالخانی :
- دو همراهِ بیمار پنج شنبه ۸‌ فروردین حدود ساعت ۸ صبح، بیمارشان را به بیمارستان امیر کبیر که به میلاد تغییر نام داده است، منتقل می کنند.
- تلاش آنها برای اثبات اورژانسی بودن حال مریض ناکام می ماند بنابراین از طریق فرایند عادی باید اقدام کنند.
- نوبت را از دستگاه می گیرند و به انتظار اعلام شماره شان می شوند. به آنها می گویند که پزشکان موجود فقط عمومی هستند و آنها بر اساس ذهنیت سابقشان که بیمارستان هم رایگان و هم متعلق به بیمه شدگان است، می پذیرند و در انتظار رسیدن نوبتشان می مانند.
- ساعت به ۱۰ صبح نزدیک می شود که نوبت به بیمار سوژه ی ما می رسد. همراهان، بیمار را کشان کشان به اتاقک یک و نیم در دو که اسم آن را مطب گذاشته اند، می رسانند.
- دکتر عمومی که ناچاراً به یک پزشک فراتخصصی تبدیل شده بود، فی الفور چند قلم دارو و آزمایش برای بیمار می نویسد.
-  ازمایشگاه نیز از منطق آمرانه ی خودش تبعیت می کند. طبق اعلام آزمایشگاه، ازمایش به روز شنبه ۱۰ فروردین موکول می شود.

-  ساعت نزدیک به ۱۱ می شود و داستان ما از این مرحله یعنی دریافت دارو شروع می شود.
-  داروخانه بیمارستان از چند دریچه ی شیشه ای تشکیل می شود. یکی از همراهان بیمار به سمت دریچه ی شیشه ای شماره ی ۱ می رود. متصدی این دریچه نسخه را می بیند و اعلام می کند دو قلم از چهار قلم دارو را ندارد و دو قلم باقیمانده پولی است. یعنی باید بابت آن دو قلم باید پول بپردازند. همراه بیمار به نشانه ی اعتراض فریاد می کشد که؛ " این چه بیمارستان بیمه ای است؟ " " چرا اینطور با بیمه شده ها رفتار می کنید؟ " که متصدی نسبتاً خسته و تقریباً خواب آلود آن دریچه ی شیشه‌ ای در جواب او به یک جمله اکتفا می کند:
" آقای محترم اسم این بیمارستان میلاد است و مدتهاست که دوران امیرکبیر تمام شده است !. "
همراه بیمار با نگاهی به وضع و حال بیمار که در آستانه ی از حال رفتن است، در کمال ناچاری و عصبانیت ساکت می شود و می پذیرد.
- اکنون ساعت ۱۱ و ربع شده است و همراهان منتظر هستند تا متصدی دریچه ی شیشه ای شماره یک اسم بیمار را بخواند و آن را روانه ی دریچه ی شیشه ای شماره دو یعنی صندوق بکند.
- ساعت از ۱۲ و نیم می گذرد و بیمار قصه ی ما کماکان به انتظار شنیدن اسمش از بلندگوی دریچه ی شیشه ای شماره یک نشسته است. این وضع شامل دهها مراجعه عصبانی اما ساکت دیگر هم می شود.
-  همراه بیمار در ساعت ۱ بعدظهر مجدداً به دریچه ی شیشه ای شماره ۱ فراخوانده می شود که پس از محاسبه مبلغ قابل پرداخت توسط متصدی، باید به دریچه ی شیشه ای شماره ۲ یعنی صندوق برود.
-  همراه خسته ی بیمار، روبروی دریچه ی ۲ قرار می گیرد تا پول دو قلم دارو را بپردازد و خود را برای مشکلات دریچه ی شیشه ای شماره ی ۳ یعنی محل تحویل دارو آماده کند اما روند امور وفق مُراد همراه بیمار پیش نرفت و متوجه شد که صندوق پول نقد نمی پذیرد و پرداخت حتماً توسط کارت باید صورت بپذیرد که این موضوع با صرف ۲۰ دقیقه زمان و قانع کردن یکی از مراجعه کنندگان جهت استفاده از کارت آنها به خیر گذشت.
-  بیمار و همراهانش از هم اکنون باید به انتظار شنیدن اسم از دریچه ی شیشه ای شماره سه یعنی محل تحویل دارو بنشیند.
- عقربه های ساعت به ساعت ۲ بعدظهر نزدیک می شد که متصدی پنجره ی شیشه ای شماره ی ۳ اسم بیمار را صدا می زند و دو قلم دارو را به همراه بیمار تحویل می دهد...

- توضیح :
 ۶ سال قبل مطلبی از وضعیت درمانگاه امیرکبیر نوشتم و در روزنامه روزان منتشر کردم. آن مطلب بازتاب گسترده ای در سطوح وزارت مربوطه و سازمان تامین اجتماعی داشت.
 
آنچه مهم بود نقش بسیار سازنده و حرفه ای مدیریت درمان سازمان تامین اجتماعی استان و ریاست وقت بیمارستان با مختصر نارساییهای اعلام شده در مقاله اینجانب بود.

اگر حمل بر دیگر ستایی نشود، باید اقرار کنم که اهتمام دکتر پناهی زاده و دکتر سید کریم حسینی در جهت شنیدن انتقادات و عمل به موارد خواسته شده، آن هم در راستای تحقق خواسته های بحق بیمه شدگان بگونه ای است که بیشتر به خاطره ای شیرین می ماند و جای چنین شیوه ای از مدیریت در بیمارستان امیرکبیر یا میلاد‌ فعلی واقعاً خالی است.

تفاوت عمده ی وضعیت دیروز و امروز امیرکبیر به هیچ عنوان در تجدید سنگها و شیشه ها و پر نور شدن محیط و فضای درمانگاه یا نقل مکان درمانگاه نیست، تفاوت اصلی و واقعی در نگاه مدیرانی است که برغم همه ی محدودیتها هم نقدپذیر بودند و هم نگاهی معنوی تر به مقوله بیمار و همراه بیمار داشتند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار