شوشان - غلامرضا جعفری :
همیشه در صحنه، همیشه حاضر، همیشه آماده، آماده بیل زدن، آماده کلنگ زدن، آماده رفتن به زیر تلنباری خاک ناشی از زلزله، رفیق آتشهای سوزان حریق و سوختن و برق گرفتگی، مردم؛ حاضران همیشه غایب در کنار سلفی بگیران، غایب در کنار کت و شلوارهای اطو کشیده، جامه های گرانبهایی که فقط کراواتی کم دارند بعد از آنکه یقه های بسته اوایل انقلاب، موسوم به یقه دیپلماتیک شدند، کت و شلوارهایی که در خوزستان همزمان با حکم انتصاب جماعت مدیران، از هاکوپیان ابتیاع می شود، تا شخص مدیر منصوب، فرق پیش و پس از حکم را خوب بفهمد، و البته مهم نیست اگر از حوزه مدیریتش چیزی نداند.
مردم، عادت کرده به حضور چند ساله موضوع موهومی به نام بحران! غولی شاخ و دم دار که عاشق رسانه است اما عاشق مردم نه، چند سال است به هر گوشه نگاه کنید، بحران سلام می کند.
کافی است که مردم گوشی هوشمند خود را روشن کنند، بلافاصله صدا و صورت بحران بر صفحه گوشی خواهد نشست، اگر تلویزیون را روشن کنند، بحران به نشانه پیروزی دو انگشت ویکتوری را نشان میدهد، بر کالبد سیاه و سفید روزنامه ها و البته روزی نامه های فلان نیوز هم در کنار فقدان مردم، هیئت شکوهمند بحران دیدنی است، و حالا کارش به جایی رسیده که در اتاق خواب مردم هم جای پایی یافته.
مردم پیشتر آموخته بودند، از دوران کودکی، اگر چراغ اتاق خواب را خاموش کردی و ترسیدی؛ سرت را زیر پتو ببر؛ حالا ولی در زیر پتو هم از حضور لجوج بحران راحت نمی شوند که حتی در لحظات تنهایی و ... صدای آبریز بحران در محیط خانه پژواک می شود!
هر دوره و هر ریاستی را ویژگی هایی است، هر کسی که بر جسد کرسی های بد رنگ و بوی استانی نشست، چیزی، کلامی، عنوانی را به یادگار گذاشت و رفت، فی المثل در همین دوره سابق و نسخه دوم استاندار پیشین، در کنار خودروهای کم فایده اروندی، جمله پر از غرور مدیر مذکور در تاریخ استان به جا ماند، اینکه مدیری علیرغم همه ناکارآمدیها و شکستها از ساختن مجسمه طلایش قصه بگوید و ... بگوید؛ از جمله همان ویژگی هایی است که یادگار می ماند! اما از دوره استاندار فعلی چه چیزی در ذهن مردم باقی می ماند؟! آنچه که شبانه روز از کاخ استانداری به روح و روان مردم پمپاژ می شود و در صدر همه خبرها و عکسهای سلفی و غیر سلفی است، کدام بخش و حوزه است؟ به راستی چرا در دوران استاندار فعلی بسامد واژه بحران و امور مرتبطش چنین سر به ثریا زده؟ کدام حوزه از حوزه های تحت ریاست ایشان می تواند با حوزه به اصطلاح مدیریت بحران رقابت کند و برخط خبری سواری کند؟
به قاعده وقتی کلمه ای و یا محتوایی مدام تکرار شود، این محتوا و کلمه از شاخص های شناخت آن دوره خواهد بود و در آینده، پژوهشگران صادق از این دوره با چه چیزی یاد می کنند؟ اگر مقتدایی خودروهای اروندی و مجسمه طلا را به سپهر اجتماعی استان افزود، شریعتی به جز بحران چه چیزی به استان افزوده؟
راستش دور از انصاف است اگر فقط بحران را از دوره ایشان به یاد بیاوریم که امروز و با نگاه تیزهوشانه دوستی، در کنار بحران آموختیم که روش مدیریت الصحافی چگونه بوده است و قطعا در کنار بحران و دوران مدیریت بحرانی، الصحاف دیگر ویژگی به یاد ماندنی خواهد بود، آنچه نشان داد مردم چاره ای به جز ماندن در صحنه ندارند.