شوشان : در خوزستان، اگر این روزها مسافری، تصویر اقیانوس اطلس از یک سو و از سوی دیگر اقیانوس آرام بر جان و مال مردم ، آن چنان تو را غرق بهت و بغض و ناباوری می کند که ممکن است لحظاتی ناخودآگاه، اختیار خود را از دست بدهی و برای سوگواری این منظر فجیع ، دو دستی بر سر بکوبی و چون مصیبت زدگان ، بی هیچ کلمه و حرفی به تماشای طبیعت غرق شده در امواج خروشان سیل بنشینی و از همه دردناکتر فریاد مردمانی را بشنوی که داد می زنند به داد ما برسید و به اشارات یاری خواه انگشتان بی رمق این غریق مایوس چشم بدوزی و از اینکه نمی توانی او را از دل موج های بی عاطفه ی آب بیرون بکشی و به آن حیات دوباره بدهی ، غصه دار می شوی.
آب این مایه ی حیات این روزها همچون اژدهایی افسانه ای در دشت های خوزستان جان آدم و نبات و حیوان و جماد به خود فرو می کشد.
موج های آب بر هم می لغزند و تا چشم کار می کند تباهی و دریایی امتداد یافته است که مرگ ، تمام رخ و قد برافراشته رو به رویت می ایستد و با بی رحمی و خشونت در چشمان متحیرت خیره می شود.
تب و تاب مدوام موج های آب ، رویاهایت را سرنگون می کند و حیران و سردرگم از خودت می پرسی چرا این آب در سال های خشکسالی ما را از مهربانی و ملایمت خود که به انسان ها لبخند می زند و طبیعت را مادرانه و با ملاطفت در دامان خود می پرورد امروز این قدر غضبناک و نحس شده است!؟
یک لحظه در ذهن انسان این سوال پیش می آید که نکند در صور اسرافیل دمیده شده باشد و روز محشر فرا رسیده یا قوم نوح شدیم که چنین مورد غضب الهی قرار گرفته ایم که از هر جانب ما دریایی از آب خروشان جمع شده است.
این دشت که چندی پیش سوزان و خاکستر بود چه بر سر آن آمده که امروز چنین غضبی دیگر بر سر آن آمده است شاید قصه پیامبر نوح( ع) در آموزه های دینی ما، این باشد؟
انسان سر درگم می شود که نکند همین الان مردانی و زنانی کفن پوش ، کارنامه به دست سر از آب های گل آلود جاری در کوچه وا پس کوچه های استان در آورند و این استان در یک آن ، صحنه شگفتانه آن نشور موعود شود.
تا چشم کار می کند آب با میثاقی محکم در حال جان گرفتن انسان و نبات و جماد است و شریر آن هم چون زهر هلاهل گلوی همه را زهرآگین می کند.
در خوزستان اگر این روزها مسافری، به مردمی خسته و نای بریده و دست به سوی آسمان گرفته مواجه می شوی ! هر چند این مردم می دانند این است قهر طبیعت و امروز مردان عمل نیاز است نه مردان دعا گو!
خیزابه های خروشان کارون اشک گونه با تو از جفای ۲۰ ساله می نالند و با لبخندی قشنگ از ۱۰ روز پر آب طبیعت می رقصند و پایکوبی می کنند.
کارون و کرخه و دز این بار عزم بر این دارند تا جواب دندان شکن بر شاکله رنجور و بی برنامه ی ادارات و ارگان ها و فرهنگ پر پیچ و خم تمامی کسانی که به هیچ وقت محیط زیست و حفاظت از طبیعت را در نیافتند و از وارد کردن هر مصیبتی به طبیعت فرو گذار نشدند.
جهنم و جغرافیا ، جهنم و فرهنگ ، جهنم و عدم تخصص امروز حلقوم لحظه های قشنگ باران و وفور آب را بر این استان همیشه مصیبت دیده تنگ کرده است.
در خوزستان اگر این روزها مسافری ، کارون نفس آدم و حیوان و نبات و جماد را بریده و شاکیانه و تظلم خواه ، فریاد می زند "امروز یوم الحساب است ای بنی آدم شرور و بی رحم ” امروز رد القصاص است ، ده سال نای من را بریدید ، به حریم من با وقاحت تجاوز کردید ، وسط من رستوران و قهوه خانه ساختید و به عیش و نوش پرداختید ؛ وقتش رسیده که قصاصتان کنم و به شما ادب و آداب یاد دهم.
بر تن رنجور من در ایام محنتم زخم ها زدید و نمک پاشیدید . امروز هر چه التماسم کنید و هر که را از تهران بیاورید به شما رحم نمی کنم.
پایتخت عطشم کردید و فراموش کردید که من همان کارون خروشانی هستم که زمانی جولانگاه کشتی ها بودم.
پارلمان نشینان شما اول در اجلاسی فوق العاده رویای ِ تباه گندم زارها و جالیزها و تالاب ها را مرور کنند بعد ستاد بحران ،بحران زده در استان برگزار کنند و جهت جلوگیری از من چاره اندیشی کنند.
تا ده ، پانزده سال قبل یکی از نامحتمل ترین تصاویر که حتی در ذهن خوش بین ترین افراد هم نمی توانست نقش ببندد، تصویر خوزستانی باچنین آب خروشانی بود. حتی هواشناسان بی خاصیت هم فکر نمی کردند در عرض ۱۷ روز ، رنگ نقشه استان خوزستان دریای بیکران گردد.
آیا این فاجعه بزرگ که ابعاد دهشتناکش همچنان نامکشوف است و رخ مخوفش را به تمامی به این مردم زجر دیده کشید فقط و فقط ناشی از نزولات آسمان است یا جفا و اجحاف و بی مبالاتی مسئولان نامسئول زمینی هم در آن دخیل است؟
مگر ممکن است کارون و کرخه تاب این آب ها را نداشته باشند، یک طرف این استان تالاب های پهناور و طرف دیگر آن دریاست چه کردند با طبیعت که چنین کارون و کرخه را با اسلاف خود بیگانه شدند و قهری بزرگ بینشان ایجاد کردند.
آیا می توان تمام این اتفاقات را فقط به تغییرات آب و هوایی و تحولات اقلیمی منتسب کرد؟ جواب این سوال قطعا منفی ست.هر چند که تغییرات آب و هوایی و بروز پدیده ترسالی امری قابل درک و فهم است و ممکن است گریبان هر منطقه ای را بگیرد و نمی توان کسی را در این زمینه مقصر دانست اما در دورانی که خیلی از کشورها از مساله سدسازی عبور نموده و سهم دریاها و تالاب ها و سفره های زیر زمینی و آبخوان ها را از بارش ها و منابع سطح الارضی محفوظ نگه می دارند و مورد توجه قرار می دهند سکان داران خوزستان مشغول لابی گری های منفعت طلبانه ی خود بودند.
چرا با وجود این همه سد در خوزستان ، در خشکسالی به صحرا تبدیل می شود و در ترسالی به اقیانوسی پهناور ! بی رحمی به طبیعت در خوزستان مساله ای است که نمی توان نقش مسئولین متهور و بی مبالات را در ایجاد آن نادیده گرفت.
متاسفانه در هیچ دوره ای از دوره های مجالس شورای اسلامی چنین مساله بزرگی موضع اهتمام نبوده است و نمایندگان استان نتوانستند از جایگاه پرقدرت خود و از بُعد نظارتی و تقنینی مجلس برای اثرگذاری روی این نسل کشی آشکار استفاده کنند.
نمایندگان منفعل مجلس و یک استاندار بی اراده و حلقه به گوش آنان فرصت مناسبی بود تا متهورین تمامیت خواه با نادیده انگاری اخطار کارشناسان و دلسوزان ، خطرناک ترین دست کاری ها را در اقلیم خوزستان انجام دهند.
انفعال و بی خبری نمایندگان، غیبت و غفلت نهادهای مدنی، عقب نشینی و انزوای نخبه گان و مردمی که حتی از طرح مسایل عمومی مربوط به محیط زیست نیز به خاطر ترس از اتهام قوم گرایی اجتناب می کنند، همه و همه زمینه را برای تطاول به طبیعت و دستکاری مخرب در محیط زیست خوزستان فراهم کرد .
نمی توانیم بپذیریم که اقلیم ما بطور طبیعی و بدون دخالت بشر در عرض یک دهه آن چنان تغییر کند که از سوزان ترین صحراهای آفریقا هم خشک تر و گرم تر شود و در عرض یک سال ترسالی به اقیانوسی پهناور از آب تبدیل شود.
از خودمان می پرسیم استانمان محیط زیست و اداره ی منابع طبیعی دارد.
به کدامین جرم ،آسمان یک بار تحریم مان می کند و بار دیگر تبیهمان !
آیا ما خوزستانی ها تادیب می شویم و از این درس طبیعت عبرت می گیریم؟
چه سخت است وقتی از یک طرف عده ای مسئول جاهل و جاه طلب طبیعت و زیست محیطت را با ندانم کاری ها مختل می کنند و موجب رنج و محنت مردمانت می شوند و از طرف دیگر عده ای متحجر این بلایای محیطی را به افزایش گناهانت نسبت می دهند.
منبع : خوزستان سرافراز