شوشان - علی عبدالخانی:
دیروز فرصتی پیش آمد تا ضمن همراه شدن با بچه های کمیته ی جهادگران قرارگاه مردمی امام حسین ع، به مناطق سیل زده ی منطقه حمیدیه بروم و حقایق مرتبط به کیفیت مقاومت مردم حمیدیه در برابر سیل و نحوه ی نگهداشت آن را از زبان تنی چند از جوانان و مردان شهر که تا این لحظه سیل بند را رها نمی کنند، بشنوم.
مردم بویژه مردان و جوانان حمیدیه در حالی سیل بند شهر خود را با چنگ و دندان و با سپر قرار دادن حایل انسانی حفظ کردند و جبروت و سرکشی آب را فرو نشاندند که، دستورات رسمی ستاد و مدیریت بحران، استانداری و فرمانداری بر یک محور بنام *تخلیه ی فوری شهر* متمرکز شده بود.
محور امری - تبلیغاتی - روانی که ساکنان و گروههای جهادی قرارگاه امام حسین ع به تبعیت از نظر و منطق حکیمانه ی مردم و نه بیانیه های بحران آفرین، تحت هیچ عنوان حاضر به تمکین در برابر آن نبودند.
در حالیکه مدافعان خاکریز اول دفاع، شبانه روز به جنگ با قهر طبیعت و در صدد مقهور کردن آن برآمده بودند، در مقابل موسیقی جریان رسمی دولت بر وتر ناموزون تخلیه شهر ( یعنی رها کردن سیل بند ) بشدت می نواخت.
در آن لحظاتِ بیم و امید و تردید، هیچکس پاسخگوی این سئوال مردم نبود که: *چرا باید رفت و شهر را برای تجاوز سیل و مشکلات بعدی آن رها کرد؟*
*چرا دولت به مدافعان هیچ کمک حداقلی نمی کرد؟*
*مگر آنها بجز خاک و گونی چه می خواستند؟*
*آری وتر و ساز مدیریت بحران تنها بر یک جنگ روانی بزرگ بنام ترک فوری شهر کوک شده بود.*
*سازی که بجای مهار بحران خود به یک بحران بزرگ برای مردم تبدیل شده بود.*
در حالیکه مهمترین نیاز مدافعان سیل بند یعنی گونی و خاک به سختی تامین می شد و از طرفی همه نشانه های حضور فیزیکی دولت از قبیل ادارات، بانکها، خودپردازها و... از دیده ها نهان شده بود، اما این زنان و مردان و سایر فعالان غیر دولتی بودند که با قرار دادن پنبه در گوشهایشان فقط و فقط به یک چیز فکر می کردند و آن هم: *به گریه آوردن کرخه !.*
اما استراتژی بخش جهادگران قرارگاه امام حسین ع که از اشخاص نام آشنای جنگ و آشنا به زمین و محیط حمیدیه بودند، از سه مرحله تشکیل می شد:
▫️اول: تقویت شبانه روزی و حداکثری سیل بند با بهره گیری از توان جوانان و امکانات مردمی.
▫️دوم: در فرض شکست سیل بند باید تمام خیابانهای منتهی به سیل بند بوسیله گونیهای خاک بسته میشد. این اتفاق خسارات وارده به شهر و منازل را به حداقل می رساند.
▫️سوم: در حالتی که شدت سیل موانع اول و دوم را درهم شکند و وارد خیابانهای شهر بشود، در این صورت باید با گونیهای خاک درب منازل و سایر منافذ منتهی به خانه ها و اماکن دیگر مسدود شود.
بر اساس این استراتژی بقای مردم بویژه مردان غیرتمند شهر جهت پیاده سازی هر کدام از مراحل سه گانه فوق ضروری بنظر می رسید که چنین شد و حمیدیه به فضل مردان و زنانش و سایر گروههای غیر دولتی بویژه جهادگران قرارگاه امام حسن ع در همان مرحله ی اولِ دفاع و مقاومت یعنی سیل بند پیروز شد و درسی ماندگار از تجلی اراده را به منصه ی ظهور گذاشت.
دولت که مدیریت بحران را در یک جمله یعنی تخلیه شهرها و روستاها خلاصه کرده و از دهها وظیفه دیگر این مدیریت غافل مانده است، پاسخ دهد، *اگر مدافعان سیل بندها در سوسنگرد، حمیدیه، عبدالخان، بستان و... که جسم خود را سپری برای منع آب قرار دادند و آب را مقهور اراده ی فولادین خود ساختند، اگر به بیانیه ها و جنگ روانی بسیار سنگین به راه افتاده تمکین می نمودند و شهر و سیل بندها را رها می نمودند آیا دولت می تواند از عهده ی جبران خسارات فوق میلیاردی وارد شده بر شهرها و خانه های مردم برآید؟*
*در پایان فقط می توان گفت که: اقدامات و اظهارات برخی مسئولان انسان را به شک و حیرت وا می دارد.*