جلسه شعرخوانی ویژه قاسم آهنینجان، شاعر پیشکسوت خوزستانی، در شیراز برگزار شد.
در این برنامه که به همت مؤسسه پیرسوک برگزار شد ابوتراب خسروی، داستاننویس، با خواندن گزیدههایی از سرودههای قاسم آهنینجان حضورش را خوش آمد گفت و ادامه داد: او ذهنی جستوجوگر دارد. در طول بیش از ۴۰ سال شعر گفتن اکنون به غنای مبانی و زبانی خود رسیده است.
وی با تحسین سرودههای او گفت: من به عنوان مخاطب شعر قاسم تحسینش میکنم، دست مریزاد و به او خوش آمد میگویم. امیدوارم حضور او مبدع رفتار و حرکت شاعران جوان باشد و پشتکار و عاشقی را از این مرد بیاموزند.
این جلسه با خواندن سرودههای متفاوت ادامه یافت وسپس شاپور جورکش، شاعر، نویسنده، مترجم، و منتقد ادبی، با توصیف خاطرات ۳۰ سال پیش خود از اولین دیدارش با قاسم آهنینجان در خانه زنده یاد شاپور بنیاد گفت: شعرهای آهنینجان در دورهای با اسطوره همراه بود که اسطوره در شعر مرسوم نبود.
جورکش توضیح داد: آهنینجان یک جان شعلهور داشت. سرشار از کلمه، دانش و نور بود. ادبیات کلاسیک را خوب خوانده بود؛ پشتوانهای که از ادبیات کلاسیک داشت عجیب و غریب و بهروز بود. واقعیت این است که دیگر آن قدر سرشار بود که کسی نمی توانست به او بگوید «راه را عوضی آمدی». کتابش آماده بود و برای همین هم شاپور بنیاد در آن دوران او را به دعوت گرفته بود.
وی خاطرنشان کرد: شعرهای قاسم در آن زمان یک جسارت بود چراکه اسطورهنگاری ممکن بود خرافهنگاری تعبیر شود. اسطوره در شعر را آن زمان به شکل امروز کسی تحویل نمیگرفت. قاسم مبداء نوعی اسطوره خاص در ادبیات فارسی شد.
جورکش با تشریح و توصیف اسطوره در شعر فارسی توضیح داد: اسطوره همانند پرواز یک عقاب بر ارتفاعات است. هیچ فرد، خاک و حکومتی در این ارتفاع به چشم نمیآید و مخاطب قرار نمیگیرد.
او ادامه داد: اسطوره در واقع کلیتر از آن است که بخواهد به آنها اشاره کند. یک غنای خاص و کلینگری نسبت به جهان در آن حاکم است. در اسطوره، جهاننگری همگانی به جای همه دیدن وجود دارد.
در پایان این جلسه قاسم آهنینجان گزیدهای از سرودههایش را برای شاعران خواند.