شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۸۳۵۸
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۶
نارضايتی مردم مساوی با پيروزی اصولگرايان نيست/پرچم ليدری به دست كيست؟/افسوس برای سه كار/كف و سقف پرش اصلاح‌طلبان در مجلس دهم/معمای جريان سوم
سخنگوی حزب كارگزاران با بیان اینکه خاتمی رهبر واقعی اصلاحات است، گفت: رييس دولت اصلاحات برای اعمال رهبری در جبهه اصلاحات با محدوديت‌هايی مواجه است.

سخنگوی حزی کارگزاران با اينكه 7 ماه تا روز موعود يعني انتخابات 98 زمان باقي مانده اما تنورش حسابي داغ شده است؛ تقريبا روزي نيست كه از درون اردوگاه اصلاح‌طلبي و اصولگرايي صدايي درباره آنچه قرار است گروه‌ها در اسفندماه به نمايش بگذارند، به گوش نرسد. يك روز از اختلاف‌نظرها حرف به ميان مي‌آيد، روز بعد بابي ديگر درباره وحدت و مدل انتخاباتي به ميان ‌مي‌آيد. اين روزها هم كه از يك طرف حرف‌ و حديث‌ها درباره‌ رهبري اصلاحات و حضورشان در انتخابات مطرح است و ازسوي ديگر در اصولگرايي از وحدت گرفته تا روي كار آمدن جريان سوم از بحث‌هايي است كه توجهات زيادي را به خود جلب كرده است.

پرچم ليدري به دست كيست؟

چند روزي مي‌شود كه از صحبت‌هاي كرباسچي درباره اينكه خاتمي رهبري اصلاحات را برعهده ندارد، مي‌گذرد اما همچنان زمزمه‌ها و حرف‌وحديث‌هاي زيادي درباره آن مطرح است. برخي در جهت موافقت قد علم مي‌كنند و برخي بر طبل مخالفت مي‌كوبند. حسين مرعشي عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران درباره آنچه مطرح شده بود و آنچه بازتاب پيدا كرد، تفاوت قائل شد و به ايرنا گفت: سخنان كرباسچي غيرمنطقي نبود ولي برداشتي كه از صحبت‌هاي او مبني بر مخالفت با رييس دولت اصلاحات شد، درست نبود. اين واقعيت است كه جبهه اصلاحات به لحاظ مديريتي با ضعف‌هايي مواجه است و وقتي اتفاقي رخ مي‌دهد مسائل داخلي آن حل و فصل نمي‌شود. او ادامه داد: «خاتمي رهبر واقعي و بي‌نظير اصلاحات است. رييس دولت اصلاحات براي اعمال رهبري در جبهه اصلاحات با محدوديت‌هايي مواجه است. زماني فكر مي‌كرديم اگر پارلمان اصلاحات با حدود ۶۰۰ عضو از سراسر كشور شكل بگيرد، رييس اين پارلمان بايد خاتمي باشد اما آيا مي‌شود اين كار را كرد؟» او مي‌گويد: «موضوع اعمال رهبري كه بحث اصلي كرباسچي است ابزار و سازمان مي‌خواهد. واقعيت اين است كه شرايط سياسي جبهه اصلاحات به‌گونه‌اي نيست كه رييس دولت اصلاحات ابزارهاي لازم براي اعمال رهبري را دراختيار داشته باشد. اين انتقادات منطقي است و ضرورتي ندارد كه انتقاد درون جبهه‌اي نداشته باشيم ولي در عين حال فكر مي‌كنم جبهه اصلاحات در سطح كلان در سال‌هاي اخير خوب مديريت شده است.»

كف و سقف پرش اصلاح‌طلبان در مجلس دهم

يكي از بحث‌هايي كه طي چند ماه مانده به انتخابات به يكي از محورهاي مهم درباره جريان چپ تبديل شده است موضوع انتقاداتي است كه نسبت به ليست اميد در جريان انتخابات مجلس دهم وارد مي‌شود. مرعشي درباره بازسازي جريان اصلاحات در انتخابات مجلس دهم مي‌گويد: «باتوجه به تبعات ناشي از اقدامات احمدي‌نژاد، بازسازي جريان اصلاحات كار بسيار سختي بود كه اين كار را رييس دولت اصلاحات با ابزارهاي اندك و با ملايمت و شايستگي انجام داد.»

البته در اين بگو‌مگوهاي اخير يكي از جنجال‌هايي كه مطرح شد مواضع كارگزاران نسبت به شوراي عالي سياستگذاري (جبهه اصلاح‌طلبان ايران) بود. حال مرعشي درباره اين شورا و عملكرد عارف مي‌گويد: «كاركرد دو دوره گذشته شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان را مناسب ارزيابي مي‌كنم. محمدرضا عارف اصالتا شخصيت فرهنگي و دانشگاهي است. جوهره وجودي عارف نشان مي‌دهد او شخصيتي سياسي نيست. بايد بپذيريم ما كس ديگري را نداريم اين‌طور نيست كه موسوي خوئيني‌ها، عبدالله نوري يا بهزاد نبوي و حتي عبدالواحد موسوي‌لاري و كرباسچي را نخواستيم به مجلس بفرستيم. سقف پرش ما در انتخابات مجلس دهم محمدرضا عارف بود.» او مي‌گويد: «از نظر من عارف شخصيت مفيد و به درد خوري است ولي ذاتش سياسي نيست و از نظر ويژگي شخصيتي سياستمدار تلقي نمي‌شود، بلكه چهره‌اي دانشگاهي، ملايم و متين است. او اگر محافظه‌كار نبود كه نمي‌توانست وارد مجلس شود. حتما او نيم‌نگاهي به تاييد صلاحيتش در انتخابات رياست‌جمهوري دارد.» او مي‌گويد: «از نظر من در سياست، عارف ذيل رييس دولت اصلاحات تعريف مي‌شود و مادامي كه عارف در اين جهت حركت كند بايد به او احترام بگذاريم و تقويتش كنيم. اگر عارف بخواهد ساز جدا بزند و لباس سياسي را از تنش دربياورد و آن لباسي كه عارف جدا از اصلاح‌طلبان بپوشد بي‌قواره و تنگ خواهد بود.»

سخنگوي حزب كارگزاران سازندگي مي‌گويد: «رييس دولت اصلاحات و كرباسچي و ساير دوستان درباره عارف نظرات مشابهي دارند. نمي‌خواهم بگويم خاتمي منتقد است ولي به‌ هر حال همه به عارف كمك مي‌كنند تا كارها خوب پيش برود. مادام كه شخصي مناسب‌تر و قوي‌تر از عارف نداريم، تضعيف عارف تضعيف خود ماست.» مرعشي گفته است: «كرباسچي به عنوان دبيركل حزب كارگزاران در شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان حضور ندارد. من نيز به همراه مصطفي معين، محسن امين‌زاده و محسن صفايي فراهاني به عنوان شخصيت حقيقي در اين شورا حاضر نمي‌شويم و بيشتر دبيران كل احزاب عضو شورا شركت نمي‌كنند. پس نمي‌توانيم نسبت به عملكرد شورا انتقادي داشته باشيم. اساس شورا را قبول داريم و عارف هم به شكل دموكراتيك انتخاب شده است. بايد شورا را تقويت مي‌كرديم اما مداخلات بيروني نگذاشت در شورا حضور داشته باشيم.»

افسوس براي سه كار

مرعشي معتقد است اگر سه نهاد به خوبي عمل مي‌كردند اين انتقادات و مشكلاتي كه دامنگير اصلاح‌طلبان شده است، كمتر بود. او مي‌گويد: «يكي از كارهايي كه از حسن روحاني انتظار داشتيم انجام دهد عادي‌سازي شرايط سياسي و تعامل بيشتر و سازنده‌تر با مقام معظم رهبري بود. نهاد ديگر فراكسيون اميد مجلس دهم است كه در مجموع كاركردش را مثبت مي‌دانم ولي مي‌توانست به لحاظ سياسي قوي‌تر عمل كند. اگر فراكسيون اميد و شخص عارف همين مقدار كه علي مطهري در مسائل مختلف به شكل شخصي موضع گرفت، ظاهر شده بودند حتما شرايط بهتري داشتيم.»

نارضايتي مردم مساوي با پيروزي اصولگرايان نيست

اينكه جريان راست براي پيروزي در انتخابات مجلس روي نارضايتي مردم حساب باز كرده است، چيزي نيست كه قابل‌انكار باشد. آنها به وضوح اين موضوع را در اظهارنظرهاي‌شان مطرح مي‌كنند و هيچ ابايي از گفتن آن ندارند. اما سوال اينجاست آيا واقعا نارضايتي از اصلاح‌طلبان يعني آراي آنها به سبد اصولگرايان ريخته خواهد شد؟ اين سوالي است كه اميررضا واعظ‌آشتياني از فعالان سياسي اصولگرا به آن پاسخ مي‌دهد و مي‌گويد: بحث نارضايتي مردم حرف جديدي نيست.

واعظ‌آشتياني گفته است: به هر حال دولت با عملكرد خود موجب نارضايتي در جامعه شده و مردم به لحاظ معيشت و مسائل اقتصادي تحت فشار هستند. برخي تصور مي‌كنند كه مردم عادت مي‌كنند و به سمت بهبود اوضاع نمي‌روند اما اين‌طور نيست. حال اگر آقاي حداد يا هر كسي بگويد رضايتمندي در جامعه وجود ندارد، حرف جديدي نيست. او درباره ذوق‌زدگي اصولگرايان از نارضايتي مردم و اين احتمال كه ممكن است اين نارضايتي منجر به پيروزي جناح راست در انتخابات شود، گفت: «خير اين‌طور نيست. در مورد وجود نارضايتي ترديدي نيست اما رفع اين مشكلات و نارضايتي‌ها موفقيت نظام است. دولت تافته جدابافته نيست و متعلق به نظام است. ما نبايد از بابت ناتواني دولت ذوق‌زده شويم. اگر همه گروه‌هاي سياسي اين را بياموزند كه هر دولت كاستي‌هاي دولت قبلي را رفع كند، به يك نتيجه خوبي مي‌رسيم.» او ادامه مي‌دهد: «اينكه بگوييم دولت ناتوان است و چون ناتوان است اسلام‌گرايان يا اصولگرايان پيروز مي‌شوند، درست نيست. ما هنوز مردم ايران را نشناخته‌ايم. سياسيون ما هنوز فكر مي‌كنند كه راي مردم پيشاپيش در جيب‌شان است. مردم ايران هميشه نشان داده‌اند كه غيرقابل پيش‌بيني هستند. به نظر من خوب است كه در يك رقابت سياسي يا حتي يك رقابت ورزشي خود را از پيش برنده ندانيم، زيرا اتفاقاتي حادث مي‌شود كه همه معادلات را برهم مي‏زند.»

معماي جريان سوم

«جريان سوم» كليدواژه‌اي است كه چند سالي مي‌شود صحبت‌هاي جسته‌ و گريخته‌اي درباره آن مطرح مي‌شود، اما در اين يك‌سال اخير صحبت‌ها پيرامون آن بيشتر شده؛ البته اينكه پرچم اين جريان به دست چه گروهي خواهد بود، مشخص نيست. گاهي طيف موسوم به حسن روحاني و علي لاريجاني يا به قول معروف «مستقلين» اين عنوان را يدك مي‌كشند، گاهي هم جريان احمدي‌نژاد را متولي جريان سوم مي‌دانند، گاهي هم قاليباف با كوك كردن ساز «نواصواگرايي» خود را در راس هرم جريان سوم معرفي مي‌كند. اما در اين ميان صحبت‌هاي حسين شريعتمداري قابل‌توجه است. او به ايسنا مي‌گويد: «از ابتداي انقلاب هميشه صحبت از يك نيرو يا جريان سوم بوده است. گويي نيروي سوم واقعيت بيروني ندارد. «بعضي اوقات تابلوهايي به اسم نيروي سوم برمي‌خيزد اما پس از مدتي متوجه مي‌شويم كه اين تابلوها، همان تابلوهاي قديمي‌اند، منتها رنگ و لعاب‌شان فرق كرده است.»

اعتماد/
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار