شوشان - محسن بابادی :
چندی قبل در دفتر کار یکی از مسولین ورزش استان جهت انجام کاری اداری حاضر شدم. دیدم که مرحوم گنجاپور که 81 سال سن داشتند، از ساعتی قبل در دفتر آن مدیر نشسته و در نهایت نیز فرصت دیدار با ایشان جهت انجام کارش را پیدا نکرد. آن هم مدیری که در زمان شروع به کار حرفه ای استاد گنجاپور، هنوز پدرش نیز متولد نشده بود. استاد گنجاپور با همان روحیه همیشگی و بدون ناراحتی از آنجا خارج شد و تنها فرمودند به فلانی بگویید آقای گنجاپور برای فلان کار آمدند و نتونستند شما را ببینند و رفتند. آنجا بود که دلم شکست و از جا کنده شد که چرا استاد گنجاپور و دیگر پیشکسوتان ورزش استان می بایست پشت درب اتاق مدیران، دلسرد و ناامید برگردند. آن هم مدیرانی که استاد گنجاپور همسن پدربزرگ آن ها بوده است.
لذا روی سخنم با مسولین محترم ورزش استان است. حال که ایشان از میان ما رخت بربسته و دیگر صدای گرم و قلم پاکش را نخواهیم دید، حداقل با هزینه ورزش و هیات فوتبال استان مراسمی شایسته در حد نام و اعتبار ایشان و به احترام تمامی پیشکسوتان برگزار نموده و هزینه های جاری اعم از کفن و دفن، برگزاری مراسم ترحیم و سایر امورات مرتبط را پیگیری نموده تا شاید با احترام به این پیشکسوت بزرگ، دل تمامی اهالی فوتبال و موسپیدان ورزش کمی شاد شود. بدون اغراق بایست گفت که مرحوم رضا گنجاپور ویترین تمام ورزشی های استان طی یکصد سال اخیر بوده و هست که قلب مهربانش تنها برای ورزش استان می تپید و بس. مردی که درد های زیادی داشت و جز دوستان نزدیکش کسی از آن ها مطلع نبود. اما همچون کوهی استوار و با قامتی ایستاده در مقابل مشکلات ریز و درشت سینه ستبر کرد و تا واپسین ضربان قلبش از حیثیت ورزش استان دفاع نمود. به جرات می توان گفت مردی که متعلق به دهه 20 سال 1300 شمسی بود، تفکراتی کاملا حرفه ای در رسانه ورزش داشت و در آستانه سال 1400، مطالبش جذاب، خواندنی و سرشار از نکاتی عمیق بود. روحش شاد و یادش گرامی. آقا رضا همیشه در قلب مایی. با شنیدن از کار افتادن قلب مهربانت، قلب همه ما نیز به درد آمد. دلم برایت تنگ می شود آقا رضا.
شاگرد کوچکت