یک فعال سیاسی گفت: وقتي زندگي مردم اهواز و خرمشهر و آبادان را غوطهور در آب ميبينيم واقعا اگر كسي از غصه دق كند، رواست، براي سامان اين وضع خطير هر چه لازم است بايد انجام شود.
شوشان - محمد كاظمی:
افتخار و ويژگي انقلاب اسلامي اوج مردمي بودن آن و تكيه اساسي بر توان و انرژي و اراده و تمايل ملت ايران است.
ما همچنان و به درستي افتخار ميكنيم كه انقلاب ايران بيش از هر انقلابي متكي به حركت تودههاي مردم بود و استفاده از سلاح و نبرد نظامي به كمترين ميزان ممكن و فقط طي دو، سه روز انتهايي پيروزي اتفاق افتاد.
رهبر اين انقلاب با باوري مثال زدني به فكر و نظر و تمايل و قدرت مردم در اوج اختناق شاهنشاهي هر گونه مبارزه مسلحانه را رد ميكرد و با وجود تمايل و توصيه برخي از بزرگان و مبارزان صادق از اين استراتژي خود هرگز عدول نكرد.
پس از پيروزي انقلاب هم به سرعت مراجعه به آراء عمومي باب شد و حتي انتخاب نوع حكومت به مردم سپرده شد و با راي مردم خبرگان از سلايق مختلف به مجلس تدوين قانون اساسي راه يافتند و همين قانون اساسي هم باز به راي ملت گذاشته شد تا بر همگان روش شود كه همه چيز انقلاب اسلامي از مردم و بطن جامعه و راي و تمايل و اراده ملت است.
با چنين پيشينهاي و برگزاري بيش از 40 انتخابات سراسري در كشور از عجايب تاريخ است كه بعضا زمزمههاي تزييني بودن آراي ملت شنيده ميشود و برخي علنا و با صراحت از محدود كردن راي مردم سخن ميگويند و اخيرا عدهاي خيز برداشتهاند كه اساس انتخابات را رد كنند و براي آن پلاكارد هم درست ميكنند و در راهپيماييها آن را بلند ميكنند و در بعضي از روزنامهها براي كنار زدن انتخابات تئوري هم ميبافند! در واقع با اين فكر و ذهنيت بسيار خطرناك، آنان اساس انقلاب اسلامي را هدف گرفتهاند و به تعبير روشنتر اصل و اساس دستاوردهاي ملت حداقل طي 100 سال اخير را نشانه رفتهاند.
به حكم عقل و شرع و عرف و منطق و سياست، دوري حكومت از مردم عواقب بنيان برانداز دارد و خصوصا براي انقلابي كه همه چيزش به مردم بسته است غيرقابل تصور است. اما اين معنا فقط متضمن خطر براي نظام جمهوري اسلامي نيست بلكه حاوي ظلمي بزرگ در حق ملتي است كه بيچون و چرا حق دارد، سرنوشت خود را تعيين كند و به قول حضرت امام «اكثريت هر چه گفتند، آراي ايشان معتبر است ولو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولي آنها نيستيد كه بگوييد كه اين به ضرر شماست ما نميخواهيم بكنيم. شما وكيل آنها هستيد؛ ولي آنها نيستيد...» بنابراين ما نه تنها حق نداريم كه دايره راي ملت را به صلاحديد خود محدود كنيم كه بايد دربست در خدمت آنان باشيم. بگذاريد از شعار دادن يا تعارف كردن كم كنيم و به صراحت بگوييم كه ما به عنوان مسوولان بزرگ و كوچك تاكنون نتوانستهايم حق مردم را آنچنان كه بايد ادا كنيم و...
بدون مجامله و رودربايستي اگر همه گرد هم آييم و در يك بيانيه تاريخي شرمساري خود را به ملت بازگو كنيم و رسما از ايشان به واسطه همه تقصيرها و قصورها عذرخواهي كنيم، كار بزرگي نكردهايم. البته اين كوتاهيها آنچنان است كه از هيچكس فرافكني برنميتابد و احدي نميتواند بر گردن مردم منت بگذارد و خدمت خويش را بزرگتر از عظمت و نجابت و قناعت ملت ايران قلمداد كند. اين روزها كه مردم از احوال كلي كشور ناراحتند و معيشت بسياري از آنها شاهد نقصان روزافزون ميشود اگر تواني براي برطرف كردن اين سختيها و نابسامانيها نداريم بايد صادقانه و شرمگنانه با آنها سخن بگوييم و همه مساعي خود را در جهت كم كردن آلام ملت به كار ببنديم.
وقتي در خبرها آمد كه آن نوجوان كولبر به همراه برادرش براي تهيه نان خانواده خويش در سرما و انبوه برفها گرفتار شده و جان به جانآفرين تسليم كردهاند هر انسان مسوول و آزادهاي از غم در خود ميپيچد و نميداند كه چگونه بايد پاسخ اين مردم را بدهد؟ وقتي زندگي مردم اهواز و خرمشهر و آبادان را غوطهور در آب ميبينيم واقعا اگر كسي از غصه دق كند، رواست. براي سامان اين وضع خطير هر چه لازم است بايد انجام شود.
بايد از شعار دادن خصوصا شعارهايي كه هزينهاش را مردم ميدهند، پرهيز كنيم و هر سياست مقتضي را اتخاذ كنيم. ديگر وقت درنگ نيست، سياستهاي غلط كه اوضاع را به وخامت ميكشاند و براي كشور تنش ايجاد ميكند بايد تصحيح و مقدمات رفع تحريمهاي ظالمانه فراهم شود و منافع ملي و ارتقاي وضع معيشت مردم، اولين و ضروريترين و تعيينكنندهترين راهبردها شود.