امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
در ابتدا: اگر نخواهيم بگوييم اين پيشنهاد آقاي مجيد ابهري(در صورت لزوم، خواستگاري دختران از پسران!) واقعبينانه نيست، ولي به ضرس قاطع
مي توانيم بگوييم چندان نمي تواند نزد ما ايرانيان امر عرفي و شرعي معقولي باشد! در چرايي اين امر عدم عقلاني، همين بس كه، ما ايرانيان از اين كه دخترانمان خود را در اجتماع بيارايند و بنمايانند! به شدت مي هراسيم و غضبناك مي شويم! حال در خيال خود بپنداريد كه بر اين هراس، سنگيني شرم پذيرش خواستگاري از مردي را هم، از زبان دختر و يا خواهر خود! پذيرا شويم، آن گاه ديگر از غرورمان؛ مگر تتمه اي هم باقي مي ماند!
در ادامه : البته استاد مجيد ابهري، چندان هم بيراه نگفته اند، دختران بايد كه دلبري كنند و خواستگار باشند! اما خواستگاري خود امر ديگري ست! اطمينان داريم كه بين اين دو فرقي ست بزرگ. مسير راه و رسم دلبري، از جادهي عشق ميگذرد و بنيان راه و روش خواستگاري، حساب و كتابش با دفتر عقل است! حال خود قضاوت كنيد، دختران بايد چه كنند، خواستگار باشند يا خواستگاري كنند؟!
در ميانه : آيا بهتر نيست به جاي اين پيشنهاد مهندسي معكوس ازدواج! با سعه ي صدر، هم زعماي مردم ايران و هم خانواده هاي ايراني، يك بار هم كه شده، دست شان را بالا ببرند! و مسئوليت اين افزايش سن ازدواج را بپذيرند! به طور قطع پذيرش اين مسئوليت ، مي تواند نقطه ي شروعي براي يك آغاز بزرگ باشد! بله درست شنيديد، گفتيم آغاز بزرگ! يقين داريم كه اگر اين آغاز، تا چندي ديگر آغاز نشود! روح اين سرزمين جوان، همچون جوانانش، به زودي خواهد پژمرد!
در پايان: بسيار شنيده ايم كه: آن كه باد مي كارد، طوفان درو مي كند. ولي به ظاهر! حال كه طوفان ِافزايش سن ازدواج وزيدن گرفته است! حاضر نيستيم دست در دست هم نهيم و در برابر باد خود كاشته، بايستيم!
در وقت اضافه: آن چه اكنون عيان است و نه چندان نهان، اين است كه تاكنون كسي مسئوليت كاشت باد را بر عهده نگرفته ! ولي با اجماع صورت گرفته، همچنان خود آقاي باد متهم اصلي پرونده است!