امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
در سال 60 سه فروند هواپیمای «فرین شیب»، «تویتی آتر» و «شرایک کماندر» متعلق به شرکت نفت و هواپیمایی آسمان در فرودگاه آبادان جامانده بود. مقرر شد تا تعدادی از خلبانان برای بازگرداندن این هواپیماها داوطلب شوند، ابتدا سروان درویش از خلبانان شجاع نیروی هوایی داوطلب شد ولی باید تمرینهای خاصی انجام میداد که متأسفانه در حین انجام تمرین دچار سانحه شد.
کار بالا گرفت و شرایط حساستر شد اما کسی حاضر به انجام این کار نمیشد تا اینکه من اعلام آمادگی کردم. در تهران همراه وزیر نفت وقت و شهید فکوری مقدمات اولیه کار انجام شد. ابتدا قرار بود هواپیمای «فرینشیب» را برگردانم، اما گفتند کار زیاد دارد و احتیاج به تعمیرات اساسی است. بنابراین برای بازگرداندن «تویتیآتر» آماده شدیم، یک مکانیک مجرب به نام «علی عابدزاده» را همراه خود آوردیم به آبادان. فرودگاه کاملاً به هم ریخته بود. اصلاً شرایط پرواز وجود نداشت و این بزرگترین مشکل روبه روی ما بود.
بچههای زحمتکش و دلاور کمیته و سپاه زیر باران بمب و موشک و خمپاره بالاخره موفق شدند چیزی حدود 1000 متر از باند فرودگاه را آماده پرواز کنند. هواپیما را هل دادیم و روی باند آماده پرواز شدیم. باید سریع تیک آف میکردم، چون جلو سیمهای فشار قوی بود. باید از روی پدافند فرودگاه عبور میکردم اما به محض اینکه خواستم استارت بزنم هواپیماهای دشمن سر رسیدند. چارهای نبود. از هواپیما بیرون آمدم و در گوشهای خیز رفتم. شدت بمباران به حدی بود که بلوکهای سیمانی را به هوا پرتاب کرد و من را دو، سه متر از زمین کند. دچار نوعی موج گرفتگی شده بودم. با کمک بقیه سر حال آمدم. اما دیگر نمیشد هواپیماهای دوم را نیز به پرواز درآورد، چون ترکش خورده بود و موتورش آسیب دیده بود، بنابراین به سراغ هواپیمای سوم یعنی «شرایک کماندر» رفتیم و با همت بچههای حاضر در فرودگاه این هواپیما را سالم بازگرداندم.