شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۱۲۲
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۸
یازدهمین سالگرد درگذشت نویسنده خوزستانی
احمد محمود بچه محله آخر آسفالت اهواز بود و آشنا با آدم هاي درد کشيده و فقير. زبان اين آدم ها را مي فهمید و در بيان دردشان از طريق نوشتن سماجت مي ورزید.

اختصاصی شوشان /رویا محمودی: لای کتاب‌های احمد محمود را که باز می‌کنی هرمی از گرمای جنوب می‌خورد به صورت آدم. گرمای جنوب انگار صمیمیتی تمام‌نشدنی دارد و وقتی این گرما را نویسنده‌ای روایت می‌کند که خودش جنوبی است و بوی جنوب می‌دهد، لذت بیشتری دارد. می‌گویند نوشته‌های محمود انگار سینماست و همین‌طور است، یعنی وقتی صحنه‌ای را روایت می‌کند، انگار آدم دارد یک سکانس از یک فیلم سینمایی خوب را می‌بیند.

اما این مرد ناتمام ماند و حسرتش را به دل همه کساني که از «همسايه ها» خبر داشتند و نداشتند گذاشت. مهرماه سال 1381 اميدمان براي هميشه قطع شد و احمد محمود، نويسنده واقع گرا و توانمند  معاصر زندگي را بدرود گفت و ترک مان کرد. گرچه گفته هايش به چند هزار صفحه مي رسد، اما، ناگفته هايش هرگز پايان نداشت. زندگي در دل جنگ با مردم دردمند و آسيب ديده، چنان چشمه اي در دل و ذهن او مي جوشيد و وادارش مي کرد بنويسد.

احمد اعطا بچه محله آخر آسفالت اهواز بود و آشنا با آدم هاي درد کشيده و فقير. زبان اين آدم ها را مي فهمید و در بيان دردشان از طريق نوشتن سماجت مي ورزید. او با بيان تجربيات مردم خوزستان، زندگي آنان را جاودانه کرد.


محمود نوشتن را کار آساني نمي دانست و مي گفت: «نوشتن اصلا مشکل است، گاهي مشکل تر مي شود. نبايد انتظار داشت يک دفعه معجزه شود و همه چيز از زبان تا روايت، تا ديالوگ و تا چه و چه، همه و همه آن شود که بايد باشد.» به عقيده او «داستان خوب آن است که هر کس آن را بخواند، بي ترديد يقين حاصل کند که مي تواند مثلش را بنويسد; اما وقتي قلم به دست گرفت، از نوشتن يک جمله اش هم عاجز مي ماند.»

حال کدام ما مي توانيم «همسايه ها»يي خلق کنيم که دست در دست ما بگذارند و به سمت جاودانگي ببرندمان. «همسايه ها»يي که در کنارشان آسوده دراز بکشيم و نفس آخر را طوري از سينه به درکنيم که انگار تازه اول زندگي کردن و ماندنمان است. همان گونه که احمد محمود، پس از تحمل مشقت هاي بسيار آخرين نفس اش را به زمان سپرد و خود در تاريخ ادبيات جاودانه شد. 

احمد محمود ، جنوب داغ و البته فقير  را زمينه رويدادهاي داستان هايش قرار داد و با توجه به اين جغرافيا به عنوان يکي از شاخص ترين اعضاي مکتب قصه نويسي خوزستان مطرح شد. از ديگر اعضاي اين مکتب مي توان افرادي چون ناصر تقوايي، مسعود ميناوي، نسيم خاکسار، بهرام حيدري و محمود ايوبي را نام برد. اينان جغرافياي جنوب را با آدم هايش چنان به داستان کشاندند و در آن ها دقيق شدند که اين جغرافيا به سبک تبديل شد.

در داستان هاي احمد محمود آدم هاي مختلف، از گروه هاي متفاوت حضور دارند. از کارگران وولگردان گرفته تا کارفرمايان و ملاحان و بازجوها و شکنجه گران. توجه محمود، به جامعه و آحاد مختلف آن، ارزشي جامعه شناختي به آثارش مي بخشد.

 اهل خلوت بود و کاري با شلوغ کاري و سر و صداي همکارانش نداشت. در خلوت خود مي نشست و مي نوشت و در اين کار پايدار ماند. مضامين کار او مردم و زندگي آنها بود. مردمي که پر از تناقض هستند، درد مي کشند و موقعيت دشواري دارند.

محمود اين موقعيت دشوار را به خوبي درک کرده بود و هرگز نتوانست در قبال مسائل اجتماعي و تاريخي بي تفاوت بماند. زندگي او با نوشته هايش تناقضي نداشت و همان گونه که مي زيست، مي نوشت. نويسنده اي واقع گرا بود و به ابداعات مدرن ادبي علاقه اي نشان نمي داد.

«راوي جنوب» به نثري دست يافته بود که خصوصيت هاي خودش را داشت و نشات گرفته از نگاه خاص او بود. زبان خاص احمد محمود پيشنهاد جديدي براي خلق داستان هاي رئاليستي است. آتشي درباره محمود مي گويد: «اگر ما دو سه نفر نويسنده داشته باشيم که ريشه در خويش بودند، يعني از زمين و طبيعت و ريشه مردم خودشان جوشيدند، آمدند بالا و همه ويژگي هاي روزگار خودشان را بازتاب دادند و منعکس کردند، يکي اش احمد محمود است.

ما خيلي نويسنده و شاعر داريم، ولي مي بينيد که اغلب نوع دانش و بينش آنها اکتسابي، کتابي و دريافتي است. ولي آدم هايي هستند که خودجوش اند. انگار متولد شده اند که نويسنده بشوند يا يکي مثل نيما انگار متولد شده است در مازندران تا شاعر شود و تمام خصوصيات ديار خودش را منعکس کند و بعد اين را پيوند بدهد با جهان، مردم ايران را پيوند بدهد با جهان. همين کار را احمد محمود در نوشته هايش کرد. اين خصوصيت عمده و اصلي احمد محمود بود.

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۷
comment
comment
مهین رضایی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۲
comment
0
2
comment یادش گرامی
comment
نويد قائدي
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۲
comment
0
1
comment خدايش رحمت كند
نويسنده اي از دل مردم
فهميم
صبور
و خودماني
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۲
comment
0
2
comment یادش جاودانه حیف که هنوز برای برخی از خوزستانی ها ناشناخته است
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۲
comment
0
1
comment بهترین رمانش همسایه هاست . از خوندنش واقعا لذت بردم .
comment
محمد فضلی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۲
comment
0
2
comment چرا هیچ خیابانی کوچه ای به نام این شخصیت در خوزستان یا اهواز نداریم؟
comment
احمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۳
comment
0
1
comment البته شایسته تر آن است که یک مکان فرهنگی به نام ایشان مزین شود.
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
comment
0
0
comment یادش گرامی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار