شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۱۲۹
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۴
حسین میرزایی: برخی آبادانی ها، هنوز لاف زدن را یک برچسب می دانند که دیگران به آبادانی ها نسبت می دهند. من از این برخی ها نیستم. (البته آبادانی هستم و حاضرم شناسنامه خود و خانواده را تقدیم معترضان احتمالی نمایم!). به عکس معتقدم صورت مساله را نباید پاک کرد، بلکه باید در حد مقدور با آن روبرو شد. وجود خصلت های روان – جمعی برای ساکنان هر شهر و منطقه ای امری ثابت شده است. همان گونه که برای اصفهانی ها، شیرازی ها و رشتی ها خصلت های روان جمعی می شناسیم ما آبادانی ها هم چنین ویژگی های جمعی را داریم. برای شناخت این خصلت ها باید خود را در آیینه دیگران ببینیم، یعنی باید به تفاوت ها توجه کنیم.

البته دو نکته را باید در همین ابتدا در نظر گرفت. وقتی از خصلت های جمعی سخن به میان می رود به این معنا نیست که تک تک مردمان یک شهر واجد یک خصلت مشترک هستند. شخصا اصفهانی هایی را می شناسم که حاتم طایی باید جلویشان لنگ بیندازد! بنابراین آبادانی هایی که لاف نمی زنند (و تعدادشان خیلی هم زیاد است) نباید از اینکه گفته می شود آبادانی ها لاف می زنند ناراحت شوند و آن را توهین به خود بپندارند. بلکه این خصلت نمود بیشتری در این شهر داشته است. درواقع اینها خصلت های نسبی هستند، یعنی چون مثلا تبریزی ها یا اراکی ها کمتر اغراق آمیز سخن می گویند آبادانی ها به این صفت متصف می شوند.

نکته دوم این است که ارزشگذاری اخلاقی در مورد خوب بودن یا نبودن لاف امر صحیحی نیست و نباید به این دام افتاد که از لاف زدن دفاع کنیم و یا چون نمی توانیم از آن دفاع کنیم توطئه دیگرانش بخوانیم و به آنها حمله کنیم. درست این است که چرایی و مبنای وجود این خصلت در میان برخی شهروندان را بشناسیم. در ذیل متنی را می خوانید که در آن سعی شده از نگاه روانشناسی اجتماعی به خصلت لاف بپردازد. روانشناسی اجتماعی علمی است که تاثیر عوامل اجتماعی را بر روی رفتارهای فردی یا جمعی بررسی می کند. متن حاضر، بخشی از یک مقاله منتشر نشده است که در آن به تاثیر عوامل اجتماعی بر بعضی خصلت های روان - جمعی آبادانی ها نظیر: فقدان انگیزه مشارکت اجتماعی، شادخواری، فردگرایی و ... پرداخته شده است، بنابراین ممکن است مقدمات بحث ناکافی به نظر برسد که از این بابت از مخاطبان عذرخواهی می کنم.

****

علاوه بر ساختار اجتماعی، مجموعه شرایط زیستی یک جامعه از رهگذر ایجاد ارزش‌های اجتماعی متناسب به شكل‌گیری خصلت‌های شخصیتی در افراد یاری می‌رسانند.(1 )شهر آبادان تا پیش از جنگ تحمیلی دو دوره تاریخی متمایز را پشت سر نهاده است. در نخستین دوره (از آغاز تأسیس تا اوایل دهه 40 شمسی) شهر، تابع نظامی دوگانه است كه در یكسو محلات شركتی تحت پوشش نظام خدمات شركت نفت قرار دارد و در سوی دیگر محلات شهری فاقد امكانات رفاهی، خاصه در قیاس با محلات شركتی، واقع است. میان این دو بخش تمایزات جدی وجود دارد كه با مرزگذاری‌ها و نیز مجموعه‌ای از نشانه‌های عینی منزلتی مشخص شده‌اند. علاوه بر این درون محلات شركتی نیز نظام سلسله مراتب شغلی و رتبه‌ای افراد را در درجات گوناگون از هم مجزا می‌كند و حول هر رتبه طیفی از نشانه‌های عینی، تفاوت منزلت اجتماعی افراد را منعكس می‌سازد.

در دوره دوم یعنی از اواسط دهه 30 تا دهه 50 شمسی شهر آبادان به سمت یکپارچگی بیشتر در فضای شهری می رود. حفارها (کانال های آب) بین مناطق شرکتی و مناطق شهری برچیده می شود و امکان ادغام اجتماعی بین کارکنان شرکت نفت و مردم شهری بیشتر مهیا می شود. اما تقاوت سطح برخورداری از امکانات و نیز نشانه های منزلتی همچنان باقیست و اتفاقا بیشتر به چشم می آید.

افراد در زندگی روزانه مدام با نشانه‌های منزلتی مواجه می‌شوند كه خارج از دسترس آنها قرار دارد و بدین سان، میل دستیابی به آنها و ارزش اجتماعی «همانندی» شكل می‌گیرد. با این وجود، در برابر انگیزه پیشرفت افراد محدودیت‌های ساختاری وجود دارد كه مانع از تحقق كامل میل تحرك صعودی افراد و همانندی واقعی آنها با طبقات و اقشار بالاتر می‌گردد. در این جا میل شدید اما ناكام مانده تحرك صعودی، از طریق مكانیزم دفاعی جبران، در ذهن اشخاص به صورت تخیل درآمده و سپس به محیط اجتماعی فرافكنی می‌شود. فرد امكان می‌یابد با اغراق در واقعیت و نیز با تمسك به نظام نشانه‌های منزلتی اقشار بالاتر، خود را با موقعیت اجتماعی آنها برابر نشان دهد و از منزلت اجتماعی آنها بهره جوید. یک كارگر ساده شرکت نفت می‌توانسته با داستانسرایی درباره شب‌نشینی‌هایش در باشگاه گلستان، خود را در موقعیت یک كارمند ارشد شركت نفت تخیل کند و یا باغبان ساده منطقه «بریم» با بكارگیری دو كلمه و اصطلاح انگلیسی خود را دست راست انگلیسی‌ها بخواند. این رفتار را «بلوف» یا لاف‌زنی می‌نامند. عنصر اصلی لاف، اغراق است، بنابراین هم می تواند راست اغراق آمیز باشد و هم دروغ اغراق آمیز. این رفتار حاصل نوعی شرایط اجتماعی نابرابر در جامعه ای است كه رفاه و برخورداری مادی در آن حائز میزان بالایی ارزش و منزلت اجتماعی است. بلوف، در مرز برخورداری و نابرخورداری انسان‌ها در جامعه خلق می‌شود و منشاء آن امكان دستیابی بالقوه به مواهب مادی به موازات عدم دستیابی بالفعل به آنهاست. به تعبیر دقیق‌تر، بلوف تخیل فرافكنی شده انسانی است كه در آستانه برخورداری مادی محروم مانده است.

یک نمونه تطبیقی در مورد لاف، خصلت «خالی‌بندی» است که عمدتا در میان اقشار اجتماعی پایین شهری تهران‌ به وفور دیده می شود. خالی بندی تقریبا همان عناصر لاف را دارد، یعنی بیان امر غیرواقعی است به گونه ای اغراق آمیز که برای تحت تاثیر قرار دادن شنونده بکار می رود. مبنای بروز خصلت خالی بندی نیز همچون مورد آبادان، وجود نابرابری های عمیقی است که با نشانه های منزلتی در جامعه نمود می یابد. شاید بتوان به جرات گفت که اختلاف طبقاتی در هیچ جای ایران به اندازه دو شهر آبادان و تهران ملموس نبوده است. دقت کنید که بحث اصلی بر سر ملموس بودن است نه موجود بودن. یعنی اقشار پایین دست جامعه، امکانات مادی و معنوی غیرقابل دسترس برای خود را روزانه در اختیار اقشار برخوردار مشاهده می کنند. در آبادان، استفاده از باشگاه ها، بعضی سینماها و کلوپ ها برای اقشار شهری یا حتی کارگران عادی ممنوع بوده در حالی که آنها هر روزه اشخاصی را می دیدند که از این امکانات بهره می بردند. در تهران هم امکانات تفریحی موجود برای اقشار مرفه با اینکه برای اقشار پایین دست جامعه قابل مشاهده است اما قابل استفاده نبوده است. بنابراین میل به همانندی با نشانه های منزلتی اقشار بالادست، باعث بروز خصلت خالی بندی در برخی اقشار پایین پایتخت نشین شده است.

با این حال یک تفاوت اساسی میان لاف آبادان و خالی بندی تهرانی ها وجود دارد. خالی بند تهرانی هدفش از تحت تاثیر قرار دادن شنونده، در بیشتر موارد سوءاستفاده از اوست. یعنی شخص زمانی خالی بندی می کند که قصد بهره گرفتن از مخاطب خود دارد یا می خواهد اعتماد او را جلب کند. حال آنکه لاف زن آبادانی قصد سوء استفاده ندارد. بلوف در اینجا بیشتر یک نوع تخلیه روانی است. لذا آبادانی ها کمتر در مقابل فرد لاف زن جبهه گیری دارند. حرف هایش را باور نمی کنند اما همدلانه می شنوند و اجازه می دهند تخلیه روانی صورت گیرد.

می‌توان بلوف را شیوه جبران كاذب ناكامی فرد در دستیابی به مواهب مادی و منزلت اجتماعی ناشی از آن در یك جامعه نابرابر دانست. بلوف همچنین صورت انحرافی انگیزه پیشرفت فردی است كه به دلیل برخورد با مانع محدودیت‌های ساختاری جامعه نابرابر شکل گرفته است.

بلوف گونه‌های متعدد دارد؛ از بلوف گفتاری تا رفتاری. یكی از الگوهای اصلی گونه گفتاری آن، با جمله «اگر جای او بودم...» آغاز می‌شود. شخص در خیال، خود را در موقعیت دیگر می‌بیند و می‌كوشد با بیان اقدامات خود در آن موقعیت در برابر دیگران از منزلت اجتماعی موقعیت یاد شده برخوردار شود. از جمله شیوه‌های رفتاری بلوف می‌توان به اغراق قابل تشخیص در حركات بدن در میان نوجوانان و جوانان محلات محروم اشاره كرد. فرد با اندام لاغر خود، چنان راه می‌رود و چنان سینه خود را جلو می‌دهد كه گویی قهرمان پرورش اندام است!

نوع دیگر بلوف رفتاری كه عمومیت بیشتری دارد در پوشیدن لباس‌های بسیار شیك، گران و چشمگیر توسط كسانی جلوه می‌كند كه فاقد درآمد مطلوب و مناسب با آن هستند. «جیب خالی، پز عالی» عبارتی آشنا برای توصیف این دسته در آبادان است.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار