شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۳۳۰۹
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۶
۳۱ شهریور ماه سالروز آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است؛ روزی که با حمله هوایی ارتش بعثی به چند فرودگاه و تعرض زمینی همزمان به شهرهای غرب و جنوب، جنگ هشت ساله حکومت صدام حسین علیه ایران آغاز شد. جنگ تحمیلی عراق با ایران طولانی‌ترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم بود که خسارت‌های زیادی بر جای گذاشت.
حمله عراق به مناطق مسکونی و غیرنظامی از روز سوم جنگ شروع شد. اهواز اولین هدف غیرنظامی در جنگ بود که دوم مهر ۱۳۵۹ توسط نیروی هوایی عراق بمباران شد. در طول جنگ، دزفول و آبادان هم مورد بمباران و موشک باران دشمن قرار گرفتند.

در ۱۸ مهر ۱۳۶۰ نیروهای ارتش عراق به خاک ایران هجوم آوردند و با هدف محاصره آبادان، اقدام به استقرار نیروهای خود در منطقه شرق کارون و قطع جاده ارتباطی آبادان به اهواز کردند و مردمی را که در حال خروج از آبادان بودند را نیز به اسارت خود درآوردند.

در این شرایط که مردم عادی برای خروج از شهر دچار مشکلات فراوانی شده بودند، تعدادی از مردم آبادان برای مقاومت در مقابل نیروهای مسلح عراقی در شهر ماندند و حماسه‌آفرینی کردند. جوانان این منطقه پلاک‌هایی که نام‌شان بر آن حک شده بود را به گردن انداختند؛ پلاک‌هایی که نمادی از ورود به بهشت بود.

دفاع مقدس یکی از درخشان‌ترین صحنه‌های حماسه‌آفرینی ملت ایران است و هنوز رزمندگان ناگفته‌های زیادی دارند و باید فداکاری‌های رزمندگان دفاع مقدس به نسل‌های آینده منتقل شوند. به این بهانه پای صحبت قربانعلی لاردور نشستیم؛ رزمنده و جانباز آبادانی که هشت سال در  جبهه‌های جنگ حضور داشته است.

وی یکی از پاسداران سپاه آبادان بود که از ابتدای جنگ تحمیلی تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت.

این رزمنده آبادانی با اشاره به تحرکات دشمنان قبل از آغاز جنگ عراق برای ایجاد ناامنی و جنگ در ایران می‌گوید: در سال ۵۸ یک افسر گارد شاهنشاهی از عراق خط می‌گرفت و می‌خواست قدرت خود را نشان دهد و مردم را مطیع خود کند. او جوانان آبادان و خرمشهر را به عراق می‌برد و آموزش‌های نظامی را به این جوانان می‌داد تا علیه ایران بجنگند و آبادان و خرمشهر را تصرف کنند. در اصل هدف آنها وقوع جنگ در سال ۵۸ بود که نتوانستند این خواسته خود را عملی کنند.

لاردور ادامه می‌دهد: با تلاش و تبلیغاتی که انجام دادیم این جوانان پرشور را آگاه و همه نقشه‌های شوم وی را خنثی کردیم. همه این جوانان به ما پیوستند و از وقوع جنگ جلوگیری کردیم.

وی با اشاره به برنامه‌ریزی‌های ایران برای آمادگی در صورت وقوع جنگ احتمالی بیان می‌کند: در این مدت همه آموزش‌های نظامی به دانش‌آموزان ارایه شد.

مسئول وقت عملیات سپاه آبادان می‌افزاید: از ابتدای جنگ مسئولیت امنیت شهر و مقابله با قاچاق را داشتم. فرمانده گردان عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس بودم و به دهلران، مهران و ایلام اعزام شدم.

فرمانده محور ایستگاه ۱۲ شکست حصر آبادان می‌گوید: به دلیل این که خودم داوطلب حضور در جبهه بودم، خاطره تلخی نداشتم اما با توجه به این که مردم جنگ‌زده بودند و بسیاری از خانواده‌ها به شهرهای دیگر پناه برده بودند، وقتی به جبهه می‌رفتیم کسی ما را بدرقه نمی‌کرد و زمانی که از جبهه برمی‌گشتیم کسی پیشوازمان نمی‌آمد.

وی ادامه می‌دهد: خرداد سال ۶۰ ازدواج کردم و در حال حاضر یک پسر و سه دختر دارم. در طول جنگ در آبادان زندگی می‌کردیم اما به هر خانه‌ای که می‌رفتیم مورد بمباران دشمن قرار می‌گرفت. در طول جنگ با وجود این که ازدواج کرده بودم و تشکیل خانواده داده بودم اما حتی یک لحظه فکر رفتن به جای دیگر و عدم حضور در جبهه به ذهنم نرسید.

این رزمنده آبادانی بیان می‌کند: در طول جنگ چهار بار مجروح شدم و اکنون جانباز ۲۴.۴ درصد هستم. همچنین یک بار به عنوان مدافع حرم راهی سوریه شدم.
منبع: ایسنا
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار