شوشان / فاضل خمیسی:
یکی از همکاران فرهنگی که معاون مدرسه ای در روستا بود ، خاطره ای گذرا را تعریف کرد که حیفم آمد این تجربهی زیبا را به نگارش و اشتراک نگذارم:
این معلم بزرگوار میگفت ، در دوره ای که هنوز کرونا نبود و حضور فیزیکی دانش آموزان بصورت مستمر و فعالیت آموزشی عادی مینمود در مدرسه ی روستایی متوسطه ی اول محل خدمتش بین دانش آموزان بدلایل مختلف درگیری فیزیکی زیادی رخ میداد ، و چه بسا بدلایل تفاوت قبیله گی و حتی مشکلات بیرون مدرسه و حتی درگیری والدین این دعواها بدرون مدرسه کشیده میشد تا اینکه این بزرگوار تصمیم گرفت کاری کند که دانش آموزان بجای کتک کاری باهم به گفتگو بنشینند ، بنابراین با ترتیب دادن یک میز و چند صندلی تحت عنوان ؛میز مذاکرهدانش آموزان درگیر را وادار میکرد در دو طرف میز بنشینند و با هم حرف بزنند ، هر چند این حرف زدن در همه ی دعواها جواب نمیداد اما خیلی از درگیرها را به دوستی و رفاقت تبدیل کرد...
غرض از ذکر خاطره ی این دوست آنست که گفته شود اگر بشریت متعالی، «مدنیت» را به مهربانی و شفقت و نوع دوستی تفسیر نماید ، این تعالی فقط از بزرگراه گفتگوی مسالمت آمیز میگذرد .
حتی برخی از تاریخ نگاران فلسفی، شروع تمدن را از زمانی میدانند که بشر بجای چوب و سنگ از «کلمه» برای رفع اختلاف خود با دیگران استفاده کرد .
امروز وقتی در اخبار میبینیم که برخی از همنوعانمان بخاطر اختلاف در مالکیت زمین کشاورزی یا سایر موارد، سبوعانه بر فرق یکدیگر چوب و سنگ فرود میآورند حس میشود باید از همان کودکی و نوجوانی آنها را به نشستن و مذاکره دور یک میز تحت عنوانمیز مذاکرهعادت و آموزش داد ، تا در بزرگسالی فنون و فواید مذاکره را بهتر بکار ببندند....