شوشان / رحمتَالله دانا:
روزگاری گذشته که حاکمان و سیاستمداران مستبد منافع ملی قدرت خود را روز افزون و مستحکم میکردهاند ، آنجا بود که فیلسوفان دموکراسی و روشنفکران مردمی برای حفظ منافع ملی از دست ستمگران زمان ایدههایی بنام رسانه و مطبوعات را مطرح و خلق اجتماع کردهاند تا فساد و فرو رفتگی تمرکز قدرت و ثروت را از دست یاغیان زر و زور نجات و به صاحبان اصلی خود باز گردانند ، رسالت مطبوعات شفاف سازی و نشان دادن واقعیت حقیقی خدمات دولت به ملت و همچنین نمایش همۀ رفتارها و کردارهای پنهان از چشم و عقل مردم میباشد .
همانطور که پیشتر اشاره شد اگر نخبگان اقتصادی متوسل و وابسته به سیستم مدیریتی و رانتی دولتیان جامعۀ خود بشوند دیگر هیچ کسی در جامعه بدون پشتوانه و استقلال معیشتی و اقتصادی حق آزدی رأی و ارادۀ انتخاب در تصمیم گیریهای خُرد و کلان حیات سیاسی جامعه خود را نخواهد داشت ، بلکه دولت مستبد هرگونه نسخه و تکلیفی بنابه مصلحت سیاست داخلی_خارجی خود را اِعمال و تجویز میکند .
رسالتی که رسانهها و مطبوعات در حوزۀ کنترل مدنیِ کیفیت آزادیهای فردی و ایستادگی مقابل فساد سیستم سیاسی دولت دارد ، به اندازهای برای زندگی اجتماعی و فردی مردم مهم و حیاتی است که حتی قانون هم توان سبقت خدمات رسانی را هم ردیف با آن نخواهد داشت ، مطبوعات باید تغذیه حیات و زنده نگه داشتن هویت خود را از آزادی زبان و قلم کسب کنند ، و هرگونه تهاجم و تجاوز سیاسی را به حریم و حقوق مطبوعات را با شجاعت به آگاهی و دعوی توده واگذار کنند .
رسانهها نباید خود را وابسته به سیستم سیاسی کشور خود کنند و برای حقوق آزادی مدنی و قانونی خود نیازمند استقلال اقتصادی از دولت هستند .
اگر به این مهم توجه شود جامعه از دسترس فساد فرو رفتگی قدرت و ثروت در دست فرد یا گروهی خاص دور و مصون میماند ، و مردم به خودآگاهی و درک و تشخیص درست به عرصه تصمیم گیریهای میدانی در تمام حوزههای اجتماعی ورود پیدا میکنند .
اعتماد مردم به مطبوعات و رسانههای صدیق و راستگو به اندازهای ارزشمند است که میتوان آن را به اعتماد مخلوق با خدای خود هم ردیف دانست .
خلق از تسلای خاطر وجود خداوندگار مددکار کسب ارتزاق میکنند ولو با رنج و زحمت ، و از طرفی برای آگاهی از چگونگی کسب مطالبات مادی و زمینی در اجتماعیات مدنی خود به رسانه های معتمد و مردمدار اعتماد و تکیه میکنند ، خیانتی بس بزرگ و مشرکانه است که رسانهای رسالت خود را بنابه اعتماد حاصله از مردم به بخاطر حفظ موقعیت سیاسی و اقتصادی به سیستم مستبد و دولتی وام دهد یا از ریشه بفروشد .
بنابراین ، اگر رسانهها و مطبوعات آزادی عمل و نظر خود را با تضمین پشتوانۀ معیشتی مطلوب که همان استقلال اقتصادی میباشد حفظ نکنند ، بدون شک دچار سرگردانی و خودفروشی و خیانت به مردم خواهند شد.
رابطۀ آزادی با رسانهها و مطبوعات در دو مسیر اشتراکی گام بر میدارند ؛ یکی ، اینکه آزادی رسالت و هویت خود را در شفافیت عمل و نظر برحسب آزادیهای فردی و اجتماعی در پرتو قانون بروز و ظهور می بخشد .
دوم ، اینکه هر سانه و مطبوعات اجزای کنترل کنندۀ اجرای کیفی قانون میباشند ، بعبارتی رسانهها و مطبوعات تکلیفی که بر عهده دارند مانند وحی الهی و رسولان وحی است !
بنابراین ، اگر اصحاب رسانه و مطبوعات رسولان راستین و امانتداران بحق و مورد اعتماد میان مردم و مجریان قانون و مدیران سیاسی هر کشور باشند ، میتوان گفت که آزادی روح وحیانی را به کلام رسانهها و مطبوعات میبخشد ، چنانچه در مقامی دیگر قانون را در امور اجرایی شفافیت و کیفت میبخشد ، و حاملان و عاملان اجرائیات کیفی قانون رسانهها و مطبوعات می باشند .
که اگر این کیفیت بنابه تبانی و تخلفات پشت پرده میان اصحاب رسانه و مطبوعات با فرد و گروهی در سیستم قدرت صورت گیرد بلاشک تمام قانون و شأن آزادی و رسالت مطبوعات بی ارزش و ناامنی و تاریکی وحشتباری در تمام ارکان اجتماع صورت خواهد گرفت .
نتیجه گیری:
اگرچه آزادی هویت رسانه و مطبوعات را عزت و بزرگی میبخشد ، ولی ناگفته نماند که اگر رسانه و مطبوعات در دسترس آگاهی مردم نسبت به اوضاع اجتماعی برای تصمیم گیریهای حقوقی خود نباشد ، آزادی زوری برای فهم و پیگیری مردم از واقعیتهای جامعه و سیستم دولت نخواهد داشت که بخواهد ابراز وجود کند ، و در این تاریکیها قانون نیز با تدریج متلاشی خواهد شد .
بنابراین ، اگر آزادی روح دمیدۀ عقلهای منزوی و درمانده است ، رسانهها و مطبوعات کالبد تجلی بخش این آزادیِ روح انگیز است.