شوشان / فاضل خمیسی:
(تقدیم به معلمانی که معلم می زیند و عالمانه میمیرند)
وقتی تصویرش را روی تخت بیمارستان سرم به دست و جسمی نحیف شده ناشی از بیماری «کرونا» دیدم که در یک دست کتاب و در دست دیگر تلفن همراش را برای تدریس به دانش آموزانش گرفته و مشغول آموزش آنها بود و به فاصله ی چند روز بعد تسلیم «مرگ» شد، بیشتر یقین پیدا کردم که«معلمی سبک زندگی است»که تابع زمان و مکان و جغرافیا نیست .
وقتی مرحومه «مریم اربابی» آموزگار شهرستان گرمه از توابع استان خراسان شمالی روی تخت بیمارستان نگران آموزش بچه ها و آینده ی آنهاست در واقع باید اذعان داشت این روحیه در تمامی معلمان و کسانی که شغل معلمی را برگزیده ،وجود داشته و چه بسا دهها معلم مرحوم شده بخصوص در این دوران «کرونایی» ، واپسین لحظات عمر خویش را ،نه نگران مال و منالشان نداشته اشان !
بلکه بیشتر به فکر دانش آموزان و درس و مشق آنها بوده و شاید به یقین میتوان گفت آخرین تصویر نقش بسته در خاطره ی معلمان درگذشته کلاس درس کودکان و نوجوانانی بودند که پشت میز و نیمکت نشسته و به معلم خود گوش داده و برخی اوقات بازیگوشی میکنند !
معلمی پس از نقش حرفه ای آن بشکل«رفتار» تبدیل و ارزشمندی آن «نه» بخاطر حرفه ، بلکه بخاطر شاکله ی رفتاریست که صاحبان آن شغل بدست میآورند .
پیروزی جوامع «نه» در میدان های جنگ بلکه در ارزش گذاری به نقش هایی است که میتوانند بصورت مثبت ، تربیت رسمی و غیر رسمی را عهده دار شده و باعث گردند ، فرماندهان جنگی شجاع یا دانشمندان باوجدان و درستکار را پرورش دهند، و اگر عزت معلمی را پاس داشتیم معتقد باشیم که به پلیس و زندان و حتی بیمارستانهای کمتری نیاز پیدا میکنیم.
در حوزه ی تعلیم و تربیت مرحومه «اربابی» استثناء نیست ، آن معلمی که در آتش سوزی کلاس ،جانش را بخطر انداخته و دانش آموزان را نجات و در این راه جانش را از دست میدهد یا ، آموزگاری که «کلیه اش» را بدون هیچ چشم داشتی به دانش آموز خود اهداء میکند یا ، آن آموزگار روستایی که نصف حقوقش ناچیزش! را وقف بچه های روستا میکند و شبانه برای آنها لقمه های تغذیه ای درست میکند تا به نوعی سوء تغذیه را در آنها رفع کند، یا ... و هزاران نمونه از این دست رفتارها نشان میدهد که شغل «معلمان» فراتر از تعریف وظیفه است.
گفته میشود دلیل اصلی اینکه بعضی از کشورهای پیشرفته و جهان اولی، علیرغم شکست های سنگین ناشی از جنگ و دیگر عوامل ، دوباره به دوران «سرآمدی» خود باز میگردند ، مدیون معلمانی است که هیچوقت جایگاه اجتماعی و حقوقی خویش را از دست نداده و کماکان از عزت کافی در جامعه برخوردار و به پرورش کمی و کیفی دانش آموزان میپردازند و بدرستی که زنده بودن اجتماع را باید در حس عزت معلمان آن جستجو کرد ...