شوشان / محمدسعید بهوندی:
آنچه ما بعنوان مشتری و خریدار هر روز در بازار خرید با آن مستقیماً مواجه بوده و مشاهدهگریم، تا چه اندازه به ما اعتماد و اطمینان میدهد که به هنگام دادن پروانهی کسب توسط دستگاههای مربوطه، تنها اشتغال به کار شخص فروشنده اهمیّت نداشته، بلکه وجود توانمندی، صلاحیّت و آمادگیهای مهم دیگری نیز در نزد ایشان به لحاظ قانون و مقررات ضرورت داشته و مدّ نظر بوده است؟!
آیا هیچ میدانید که در ایران ما با وجود ۳ میلیون واحد صنفی که ۸۰۰ هزار از آنها نیز به حمدالله! فاقد پروانهاند(جدای از خیل عظیم دست فروشان)، ۷ برابر نُرم جهانی واحد صنفی وجود دارد؟! یعنی به ازای هر ۳۰ نفر یک واحد، در حالیکه در اروپا و امریکا به ازای هر ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر، ۱ واحد صنفی است.
چرا وجود صلاحیّت، مهارت، آمادگی جسمی و روحی و... جزء ضروریات کار تجارت و فروشندگی در همهی کشورهای جهان است؟!
ما همه ممکن است بعنوان خریدار دقائقی را میهمان فروشندهای باشیم که تاثیر کلام و رفتار هر دوی ما بر یکدیگر، بخشی از اوقات ما را تشکیل داده و مقداری از عمر ما به این صورت سپری شود.
آیا ما مختاریم تا در مواجه با دیگران از هر کلامی و رفتاری استفاده کنیم؟! بنابراین وقتی به شخصی پروانه و مجوز فعالیّتی داده میشود، خواه این پروانه، مجوز تدریس برای یک معلم یا استاد دانشگاه باشد یا مجوز فروش البسه یا کالاهای خانگی و...
در هر کدام از آنها در حقیقت تایید میشود که شخص دارای مجوز، مهارت و آمادگیهای لازم و کافی را برای انجام چنین فعالیّتی در تعامل و مواجه با مشتریان خود دارا میباشد.
آیا هماکنون آنچه در واحدهای صنفی کشور مشاهده مینماییم، همه گویای اهمیّت دادن به وجود صلاحیّتهای حرفهای و اخلاقی در فروشندگان است؟! چنانچه پاسخ منفی است، علت چیست و نقص کجاست؟!