شوشان / دکتر حسن دادخواه:
نزدیک به چهار دهه از اعلام نامگذاری ۲۷ آذر به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه از سوی امام راحل(ره) می گذرد.
این موضوع را از چند سو می توان مورد بررسی قرار داد از جمله: ۱_ تاریخچه و پیشینه آن.۲_ نتایج و دستاوردهای آن ۳_ آسیب شناسی و عیوب و کاستی ها ۴_ میزان تاثیرات دو سویه حوزه بر دانشگاه بر یکدیگر.
گر چه هر یک از موضوعات یاد شده نیازمند واکاوی و بررسی بی طرفانه و علمی است ولی آنچه که در آن شک و گمانی نیست این ضرورت است که ارزیابی جامع از چهاردهه کوشش در راستای تحقق وحدت و همگامی میان دانشگاه و حوزه، می تواند برای تعامل منطقی و پرثمر این دو مرکز راهگشا باشد.
از فحوای سخنان امام راحل پیرامون نامگذاری این مناسبت می توان دریافت کرد که اهداف فرهنگی، آموزشی و علمی خمیر مایه اصلی این وحدت بوده است به این معنا که این دو مرکز علمی و آموزشی به لحاظ تولید فرهنگ و اندیشه می تواند میراث گرانقدری برای مردم ایران باشد و ایجاد وحدت، همگرایی و همگامی میان دانشگاهیان و حوزویان، می تواند در دیگر امور کشور، راهگشا و موثر باشد.
این ضرورت را پیش و بیش از همه، حضرت امام راحل احساس نمودند و به همین جهت روز شهادت حجت الاسلام دکتر مفتح را فرصت و مناسبت خوبی برای طرح این وحدت و تاکید بر آن دانستند تا پیشاپیش از خطرات احتمالی جدایی این دو مرکز در فردای پیروزی انقلاب اسلامی جلوگیری کرده باشند.
با این وجود، بنظر می آید که متاسفانه روند شکل گیری این وحدت، خواسته و ناخواسته در بستر تحولات سیاسی کشورمان قرار گرفت و چتر سیاست آرام آرام سایه خود را بر این حرکت فرهنگی چیره نمود و بدین گونه شرایط برای گام برداشتن در مسیر وحدت واقعی فراهم نشد.
با کوچ کردن بزرگان حوزه به عرصه سیاست ورزی و تصدی پست های کلیدی از یک سو و کاهش نفوذ و تاثیر دانشگاه در تحولات کشور از سوی دیگر، روز به روز فاصله میان حوزویان و دانشگاهیان به عنوان نمایندگان دو اندیشه و فرهنگ متفاوت، در عرصه سیاسی کشورمان، بیشتر و عمیق تر گردید و به رغم برگزاری مراسم و تبلیغات وحدت حوزه و دانشگاه، این فاصله و شکاف به جزیی ترین موضوعات اجتماعی نیز تسری نمود.
از آنجا که به باور نگارنده این یادداشت، تحقق عملی و منطقی و پرثمر میان حوزه و دانشگاه بخصوص در خلاء و فقدان و سستی وضعیت فرهنگی و اندیشگی کنونی کشورمان، همچنان نسخه درمان بی بدیلی به نظر می آید.
بر پایه این ضرورت و واقعیت، مقوله وحدت حوزه و دانشگاه همچنان باید در دستور کار دو مرکز قرار گیرد و بزرگان و بلکه نسل جوان این دو مرکز باید راه های برون رفت از رخوت کنونی و طرح های احیای چشم اندازیهای امیدبخشی را جستجو نمایند.
بی گمان آنچه که می تواند راهنمای خوبی برای این جستجوگری و احیای چشم اندازهای زیبا و امیدبخش باشد، بررسی و پایش و ارزیابی وضعیت فکری و فرهنگی و اندیشگی درونی حوزه و دانشگاه و جامعه ایران بطور مستقل و بیرون از چتر نفوذ سیاست است.
در شرایط کنونی که آموزش های مجازی از جایگاه ویژه ای در نظام دانشگاهی و آموزشی کشور برخوردار شده است و با توجه به نامناسب بودن شرایط اقتصادی و معیشتی آحاد مردم از جمله طبقات و اقشار فرهنگی جامعه، بازنگری در راه های فرهنگ سازی و و تقویت اندیشه ورزی، نیز باید در دستور کار نسل جوان حوزویان و دانشگاهیان قرار گیرد.
همفکری و همافزایی و گفت و شنودهای دو سویه میان حوزویان و دانشگاهیان بالاخره می تواند و باید بتواند راه های نوینی را برای ادامه حیات مفید و ثمربخش خویش در جامعه کنونی ایران جستجو کند.
این وحدت افزون بر فواید داخلی برای حوزه و دانشگاه، بی گمان برای کل و کلیت جامعه و مردم کشورمان مفید خواهد بود.
به نظر می آید که هم حوزه و هم دانشگاه با بازگشت به هویت فرهنگی و علمی خود و فاصله گرفتن از فضا و تحولات پرشتاب در عرصه های سیاسی، بهتر و آسان تر می توانند به وحدت و همافزایی و همفکری برسند و آب رفته را به جوی بازگردانند.