امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان/ مصطفی علیزاده گل سفیدی
بیگمان صدای دلنشین و نوای شورانگیز و سرشار از عاطفه و محبت مرحوم بهمن علاءالدین ، نه تنها در بین بختیاریها بلکه در میان دیگر ساکنان میهن عزیز ما ، برای همیشه جاودان و ماندگار خواهد ماند. به راستی راز این ماندگاری چیست؟دل سرودههای علاءالدین از کدام ویژگیها بهرهمند و برخوردار است که چنین با اقبال عمومی مردم از هر قشر و طبقه و از هر رده سنی روبرو شده است.بهمن علاءالدین
او زاییده و پرورشیافته مناطق عشایری بود عمری نفس به نفس همراه و همپای عشایر ، شریک و نظارهگر تلخ و شیرین و سخت و آسان زندگی آنها بود. درونمایه زندگی کوچندگی را با همه وجود لمس و تجربه کرده بود. بنابراین روایت او از میراث ایل، سرشار از صدق و صفا است.گویش ،فولکلور و فرهنگ بختیاری را، به وجهی دل پذیر و دلنشین ، به نسلهای امروزین عرضه کرد. درونمایه و مبنای مضمونی دل خوانشهای علاءالدین، بازتابی از رویدادهای روزمرگی زندگی ایلیاتی و نحوه تفکر و تعامل او با مردمان و محیط پیرامون او است. گویی او «حافظه تاریخی جمعی» ایل بختیاری بوده است که خلق و خوی ، منش و روش ، احساس و تفکر تودههای مردمی را در تابلویی که باید شاهکارش نامید ،به نمایش گذاشت.
ایذه پرس : به مانند یک ایلیاتی ساده و بیریا در «دنگ و فنگ» از روزگار ناله و شکوه کرد. در«بهیگ » پر از استعاره، همت بلند ایلی را باظرافت تمام به نمایش گذاشت و فریاد زد ، در خور شان ایلیاتی ، فقط و فقط آفتاب و ماه و ستاره است. وقتی برزگری میخواند گویی داس در دست ایستاده به آن سوی کوهها نظر افکنده ، در فراق و هجران سینه میسوزاند. او که گویی صداهای ناب ایل در گوشش موج میزد با «مال کنون»طنین صدای ایل را برای همیشه در تاریخ جاودانه کرد.علاءالدین گنجینهای از فولکلور و دانش عامیانه بختیاری بود ، تسلطش بر ادبیات فارسی و بختیاری در کنار ذوق و زیباشناسی که در او عیان بود ، سبب گردید تا دلانگیزترین و پراحساسترین تصنیفها را که سرشار از عواطف انسانی با بهترین مضامین زندگی است ، اجرا نماید.
علاءالدین معلمی محجوب ، دلسوز و دردآشنا بود که شایستها و ناشایستها و آنچه که به ایل کرامت میداد را به خوبی دریافته بود.در زمانی که ابتذال انواع موسیقی چندشآور ،فضای پلشت نامیدی و بی بند باری را در سراسر گیتی پراکنده میسازد در کلام این خنیاگر بومی، پلیدی ، پلشتی و بیاخلاقی راه نیافته است و بیش از هر کسی در کلامش عفت و حیا دیده میشود.
زیر و بمهای صدای او مخصوص به خودش میباشد.هم با آواز قدیمی و کلاسیک ایران آشنا بود، هم در نغمات جدید و مدرن ایران تسلط نسبی داشت.علاءالدین ، موسیقی ایل را عمیقاً درک کرده و قادر بود با ذهن خلاق خود ،صورت متفاوت از نسخه اصل آن را به مخاطبان ارائه دهد.برخلاف تصور برخی که براین باورند برای ارتقاء کیفی موسیقی باید از دیگران اقتباس کرد ، چنانکه خودش میگفت نمایانسازی جذَابیَتها و ظرایف موسیقی بختیاری را نه از آن سوی مرزها و آبها ، بلکه در نغمات بومی و اصیل کرنا نوازان جستجو کرده ، معتقد بود «اگر در کار کرنا نوازان دقیق شویم نغمه های بسیار زیبایی پیدا میکنیم که در نگاه اول ممکن است به چشم نیایند».
او نه تنها روایت بخشی از فرهنگ بختیاری زبانها ، بلکه زبان مشترک موسیقایی آنان نیز بود. در زمانی که بسیاری از عناصر فرهنگی و موسیقی سنتی «انگ» رنگ کهنگی به خود گرفته در سراشیب انزوا قرار دارد ، توانست موجی پدید آورد که پیامد آن ، نه تنها ، دلبستگی بزرگسالان را به موسیقی بختیاری بیشتر کرد بلکه نسلهای جدید نادیده و نخوابیده در«وارگه»ها نیز علاقمند به آن شدند. به گونهای که کمتر بختیاری یافت میشود که با صدا و نوای او انسی نداشته باشد. امروزه بیشتر بختیاریها بر این سخن اتفاق دارند که همسنگ او را دیگر مادر نزاید و باور قلبی دارند که « هیشکی نتره چی علاءالدین بخونه»
سرودههای او هم به دل نخبگان نشست، هم اقبال گسترده تودههای مردم را در پی داشت. زیرا به هنگام خواندن چهرهاش آرام و نگاهش ثابت و معمولی بود، بدین علت نوای مهربانانه علاءالدین انسان را از محیط سرد و بیروح و ناموزون زندگی شهری به سادگی و آرامش فضاهای عشایری میبرد. زمزمههای آرام او به مانند جویباری میماند که در قلب کوهستانها ،آدم را به یک خواب شیرین بهاری دعوت میکند. نوای آهنگ او بوی مهربانی میدهد.در اشعاری که میخواند به گونهای بس زیبا، پرده از ظرافتها ، نازک خیالیها ، ریزبینیها و لطافت طبع برزگران مانده در فراق و مردمان ساده و صمیمی ایل میگشاید که با ریختن موی گرگ در آتش و «دینشت» ، همه تلخیها و سختیها را به باد فراموشی میسپارند(بریزین به چالِه مِل ِگرگ و دی نشت).
نگاه تيزبين و هوشمندانه زندهیاد علاءالدین در کنار شناخت زندگی ایلی سبب گردید تا در آثار مختلف او طبیعتگرایی و توجه به جنبههای عاطفی و انسانی( به دور از هرگونه تجمل ، زیادهروی و پیچیدهگی) کاملاً مشهود باشد. چیزی که امروزه گمشده بسیاری از آثار و محصولات فرهنگی و هنری است.
آری همه این اوصاف، اصلیترین وجوه تمایز سبک و شیوه منحصربهفرد زندهیاد علاءالدین به شمار میآیند که به آثار او مانایی و ماندگاری داده است.