شوشان - نوید قائدی:
من یک پسر متولد ۵۶ هستم، احتمالاً بهعنوان نماینده گروهی از متولدین دهه ۵۰ تا ۶۰ سخن میگویم.
چرا میخواهم از مدرسه ابتدایی بگویم، چون احساس میکنم در سنین مهم دوران ابتدای طبع و روحیه دانش آموزان بسیار حساس و لطیف است و در همین دوران است که بسیاری از خصوصیات اخلاقی افراد شکل میگیرد.
نمای مدرسه ما یعنی دیوار آجری بیرون و درب آهنی و زمخت آن ظاهر زیبایی نداشت، البته وضعیت محوطه داخل مدرسه هم با بیرون تفاوت چندانی نداشت، حیاط مدرسه مشکل از آسفالت موج زدهای بود که پنج سال را روی آن دویدیم و صف بستیم. هیچوقت خبری آبخنک و آبسردکن نبود آبخوری متشکل از لوله آب ساده نصبشده کنار دستشوییها بود که اگر تشنه بودی باید آنها خود را سیراب میکردی.
چشمههای دستشویی هیچوقت اوضاع مناسبی نداشتند و تقریباً یادم نمیآید که هیچوقت گرفتگی نداشته باشند. کلاسهای درس هم بدون رنگآمیزی و سیستم تهویه و گرمایش و سرمایش چهاردیواریای بود که تعدادی نیمکت در آن گذاشته بودند و تنها امکانات کلاس تختهسیاهی بود که چند گچ و یکتخته پاک که خود ما دانش آموزان درست میکردیم مهمان کنار آن بود.
این روزها که کمی عقلم بیشتر میرسد میدانم که وضعیت مدارس ابتدایی اکثر نقاط کشور همینگونه بوده است، البته همین مدارس کم ریخت هم در مقایسه با مدارس نقاط محروم و دورافتاده که هماکنون هم در وضعیت اسفبار به سر میبرند حتماً کاخهایی بیبدیل بودهاند؛ اما این را هم میدانم که در همان سالها مدارس ابتدایی زیبایی هم در پایتخت و شهرهای دیگر و شاید در مناطقی از اهواز وجود داشتهاند.
این را هم میدانم که رعایت عدالت اجتماعی و آموزشی از وظایف اساسی دولتها است و این را هم میدانم که دولتها میگویند کمبود منابع و امکانات و تحریمها مانع بسیاری از مشکلات است، اما موضوعی را نمیتوانم بهراحتی فهم کنم این است که در این میان کودکانی که متولد میشوند و با هزاران مشکل ریزودرشت رشد میکنند و در شرایط روحی و مالی نامناسبی قرار میگیرند که خود در وجود آن هیچ دخالتی ندارند، کجای این مسئله میگنجد؟
خیلی دلم میخواهد تعدادی جامعهشناس و پژوهشگر درزمینهٔ اثر کالبد و ظاهر مدارس ابتدایی بر روح و روان دانش آموزان در ایران تحقیق کنند. دوست دارم بدانم در چند درصد خلقوخوی امروز من که حتماً خشک و بیروح است ظاهر مدارس تحت آموزش من، خصوصاً دوران ابتدایی (در یک مدرسه کمبضاعت دوران جنگ) مؤثر بوده است.
این روزها که در دنیایی توسعهیافته که تحقیق میکنم میبینم ظاهر مدارس ابتدایی یا المنت ریها تقریباً چیزی شبیه خوابوخیال دوران کودکی من هستند؛ یعنی مدارسی با سبکهای خاص معماری و استانداردهای آموزشی، بهکارگیری مصالح ایمن و زیبا در ساخت مدارس و استفاده از رنک آمیزی شاد و مفرح و ایجاد فضای سبز مناسب در محوطه مدارس از الزامات مدارس ابتدایی است.
البته بماند که داخل راهروهایی مدارس و توی کلاسهای درس و امکانات آموزشی و کمکآموزشی چگونه است.
وضعیت ظاهری و داخلی مدارس ابتدایی دولتی نشان میدهد که گرچه تا در مواردی تغییراتی حاصلشده است اما هنوز حداقلهای آموزشی و نیاز دانش آموزان هم برآورده نشده است و با استانداردهای جهانی فاصله زیاد است.
بهندرت در سطح شهر اهواز میتوانید مدارس بارنگهای متنوع و شاد و وجود المانهای مفرح و ویژه کودکانه و یا فضای سبز مناسب پیدا کنید.
گرچه میدانم برای احداث مدارس استانداردهایی تعریفشده است و تا حدودی برای اجرایی آنها تأکید میشود اما درنهایت فرمت و ظاهر مدارس ابتدایی هنوز با نیازهای واقعی کودکان یعنی محیطی برای تربیت یک دانشآموز یا بهتر انسان شاد تفاوت زیادی دارد.
در این میان شاید لازم باشد کنشگران اجتماعی، اساتید علوم تربیتی و جراید و رسانههای فعال و تخصصی و سازمانهای مردمنهاد مرتبط با حقوق شهروندی و علاقهمند به مسائل آموزشی وارد عمل شوند، مدارس را بازدید میدانی نمایند و مستندسازی نمایند و مسائل درونی و بیرون مدرسه را تحلیل نمایند و البته اگر در حد و توان آنها باشد با همکاری تعدادی از نهادهای ذیربط و انسانهای خیر و ... برای شاد نمودن مدارس ابتدایی مانند المان سازی شاد و رنکهای زیبا و یا ایجاد فضای سبز و ... تلاش نمایند. تا شاید روزی برسد دولتها و مسئولان کشور به فکر حداقل نیازهای مردم بی افتند.
من ا... التوفیق