امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
این حس عجیب نمی دانم از کجا آمد، اما برای رفتن به بیمارستان سلامت اهواز علاقه خاصی پیدا کرده بودم. می دانستم محیطی که می روم ممکن است شرایطی خاص داشته باشد.
شوشان : این حس عجیب نمی دانم از کجا آمد، اما برای رفتن به بیمارستان سلامت اهواز علاقه خاصی پیدا کرده بودم. می دانستم محیطی که می روم ممکن است شرایطی خاص داشته باشد اما با این حال می خواستم که بیماران اعصاب و روان حاد و مزمن را از نزدیک ببینم. بنابراین باید خود را برای رفتن به 10 کیلومتر خارج از شهر آماده می کردم. درست نرسیده به پلیس راه اهواز، اندیمشک، سمت راست.
به گزارش شوشان ، در طول مسیر انواع افکار به ذهنم خطور می کرد، خودمانی بگویم استرس هم داشتم، شاید ناشی از فیلم هایی است که همیشه تماشا می کنم، فیلم هایی ترسناک با شخصیت های ترسناک تر! شاید هم چون اولین بار است می خواهم به این نوع بیمارستان ها سر بزنم، به هر حال این استرس بدجور همراهی ام می کرد. اما من غافل بودم از اینکه می خواهم بروم تا هم نوعان خودم را ببینم، هم نوعانی که تنها دچار بیماری شده اند. آری من ابتدا در مورد آنها تفکری اشتباه داشتم.
آدم هایی که نه دلی برایشان تنگ می شود، نه کسی سراغشان را می گیرد، نه کسی دوست دارد به محیط خانه باز گردد و نه کسی... بگذریم!
حالا می خواهم وارد بیمارستان شوم، سایه بان سوم سمت راست، دفتر مدیریت. قرار است ابتدا گفتگو کنم بعد به اتفاق روابط عمومی بیمارستان سلامت به بازدید از بخش ها بپردازم.
ماحصل گفت و گوی پایگاه خبری شوشان با دکتر کریم بیت سیاح را در ذیل آرده ایم.
مدیر بیمارستان سلامت دانشگاه علوم پزشکی اهواز با اشاره به اینکه این بیمارستان بیماران اعصاب و روان را در 4 بخش مردان و زنان تحت مراقبت قرار داده است، گفت: بیماری روانی حاد و مزمن بلحاظ علمی و عرفی دارای 2 تعریف می باشند، در تعریف علمی آمده که از زمان مشاهده اختلالات شخصیتی، رفتاری، افسردگی و از این دست موارد در افراد تا 2 سال پس از آن فرد دچار بیماری حاد است. بیمار اگر طی گذشت 2 سال درمان نشد وارد مرحله بیماری مزمن می شود.
به گزارش شوشان ، دکتر بیت سیاح با اشاره به تعریف عرفی بیماری های حاد و مزمن گفت: در تعریف عرفی آمده، از زمانی که بیمار به بیمارستان مراجعه کرد و بستری شد، درمان آغاز می شود و 2 سال ادامه پیدا می کند، بعد از آن در صورتی که بیمار معالجه نشود و وارد سال شوم شود بیماری از حاد به مزمن تبدیل می شود.
وی ادامه داد: 375 نوع اختلال روانی وجود دارد که معمولن بیماران اعصاب و روان دچار آن می شوند. این اختلالات در حال حاضر به 17 دسته تقسیم شده اند.
دکتر بیت سیاح با بیان این مطلب که در هر جامعه ای بین 20 تا 35 درصد اختلالات روانی وجود دارد، گفت: درمان اشتباه و برخی مشکلات موجب شده تا از آمار 20 تا 35 درصدی بیماران روانی حاد 7 درصد به بیمار روانی مزمن تبدیل شوند. با این حال این بیمارستان همه سعی و تلاش خود را برای کاهش آمار بیماران روانی حاد و مزمن بکار بسته است.
مدیر بیمارستان سلامت اهواز خاطرنشان ساخت: اگر جمعیت کلانشهر اهواز را 1 میلیون و 500 هزار نفر فرض کنیم و آمار 30 درصد اختلال روانی را نیز در نظر بگیریم، تعداد 450 هزار نفر در اهواز دچار این بیماری هستند. یا خوش بینانه تر اگر 20 درصد جمعیت را در نظر بگیریم باز در حدود 300 هزار نفر دچار این عارضه هستند.
دکتر بیت سیاح با اشاره به اینکه در سطح شهر اهواز در حدود 21 هزار نفر دچار بیماری روانی مزمن هستند، گفت: در حال حاضر تعداد 5 هزار نفر بیماری روانی مزمن تحت پوشش بهزیستی قرار دارند ولی دیگر بیماران معلوم نیست کجا هستند. اینها آمار شوکه آوری است که خیلی از مردم نسبت به آنها آگاهی ندارند.
وی افزود: بنا بر آماری که تا سال 1389 اعلام شده در کل کشور 210 هزار نفر بیمار روانی مزمن وجود دارد که از این تعداد 100 هزار نفر شناسایی شده و 110 هزار نفر شناسایی نشده اند. این در حالی است که تنها 50 هزار نفر تحت پوشش متولیان امر قرار دارند.
دکتر بیت سیاح با بیان این مطلب که بیمارستان سلامت 200 تختخواب دارد و 75 درصد آن پر است، ابراز داشت: در حال حاضر این بیمارستان از 4 بخش مردان و زنان برخوردار است که 3 بخش برای مردان و یک بخش برای زنان اختصاص یافته است. گفتنی است تعداد 50 نفر بیمار روانی مزمن، 41 نفر بی سرپرست یا بدون هویت و مابقی بیماران روانی حاد هستند.
وی اظهار داشت: پس از اتمام مراحل درمان بیماران اعصاب و روان، خانواده ها دیگر تمایلی به نگهداری و بازگشت آنها ندارند، چراکه معمولن یکسری رفتارها و اخلاق ها با فرد باقی می ماند که مورد پسند خانواده ها نیست. همچنین مصرف دارو برای حفظ و برقراری تعادل بسیار ضروری است در غیر اینصورت بیمار به شرایط حاد خود باز خواهد گشت. متاسفانه طرد بیماران از اجتماع و خانواده از مهمترین مشکلات در دوران پس از درمان می باشد.
بیت سیاح با اشاره به اینکه بیماران روانی نیز مانند بیمارانی که دچار بیماری های دیابت، خون و ... می توانند درمان شوند و به زندگی برگردند، گفت: متاسفانه انگ بیمار روای یکی از معضلاتی است که در جامعه وجود دارد، در حالی که ثابت شده کسی که به جنون رسیده هم می تواند به زندگی و تعادل روحی و روانی بازگردد. تنها موردی که وجود دارد طول درمان است که به زمان زیادی احتیاج دارد، در غیر اینصورت بازگشت به زندگی حتمی است.
مدیر بیمارستان سلامت اهواز بیان داشت: هر ماه تعداد 30 تا 40 نفر از بیمارستان به شرایط مطلوب می رسند و ترخیص می شوند. اما همینجا آغاز مشکلات است که بعد از بیمارستان جایی برای حضور آنها وجود ندارد و مجبورند باز به بیمارستان برگردند. بیمارستان نیز آنها را پذیرش می کند اما بلحاظ هزینه هیچ حمایتی از جانب خانواده ها از بیمارستان نمی شود، بعنوان مثال باید ماهیانه از این خدمات 300 میلیون تومان درآمد داشته باشیم که در حال حاضر تنها 120 میلیون تومان آن کسب می شود. این روند نیز به دلیل بی توجهی برخی خانواده ها نسبت هب پرداخت هزینه های درمان می باشد.
وی افزود: دادگاه نیز افرادی را به بیمارستان ارجاع می دهد، مثلن 41 نفری که بلحاظ هویت و سرپرستی وضعیت خوبی ندارند. اینها نه هزینه ای پرای پرداخت و نه شرایط بیمه شدن را ندارند. هیچ گونه قیمی هم برای آنها مشخص نشده است. در نهایت هم پاسخگویی وجود ندارد. بیت سیاح با اشاره به اینکه اعتیاد نیز اختلالات روانی را برای افراد معتاد بدنبال دارد، گفت: این بیمارستان با استفاده از دارو و وارد کردن N A سعی در ترک اعتیاد هم دارد. این اتفاق ظرف یک تا 2 هفته انجام می پذیرد اما موضوع مهم هنگامی است که فرد به فضای بیرون می رود و بستگی دارد که بتواند تمایلات خود را حفظ کند یا خیر. وی اضافه کرد: فرد در ترک اعتیاد اگر 6 ماه اول را مقاومت کند 50 درصد راه را رفته، اگر این مقاومت تا 6 ماهه دوم نیز ادامه پیدا کند، 95 درصد را را رفته و در صورتی که وارد سال دوم ترک شود، اعتیاد خود را بکلی ترک کرده است. هرچند که وسواس فکری با فرد باقی می ماند.
حالا وقت رفتن و سر زدن به محیط بیمارستان است. در اولین برخورد در حدود 10 نفر از بیماران را می بینم که روی چمن، زیر درخت، دور هم نشسته اند و سیگار می کشند. لباس سبز به تن دارند و موهای سرشان با شماره 2 اصلاح شده است. از مقابلشان که گذر می کنم، همه زول زده اند. یکی می خندد و دیگری زیر چشمی نگاهم می کند. اما عکس که می گیریم به نشانه خجالت سر به زیر می اندازند. جلوتر که می روم مردی حدودا 50 سال را می بینم که مقابل بخش شماره یک بیمارستان نشسته و با دست راست روی زمین اشکالی را می کشد – روزی او یکی از زبده ترین دبیران ریاضی و فیزیک اهواز بود، یکباره دستی به سر می کشد و بعد هر 2 دستش را در حالی که می لرزاند تا مقابل صورتش بالا می آورد. سمت راست و به فاصله 5 متری او زیر درخت مردی که یکدست آبی نفتی به تن کرده را می بینم که روی زمین مقابل آفتاب به حالتی که نه روی کمر است نه روی بغل دراز کشیده، می خندد و نگاهم می کند، دستی تکان می دهد و به حال و هوای خود فرو می رود. به فاصله یک متری اش مردی سالخورده ایستاده، تقلا می کند تا به صندلی سفید رنگ پلاستیکی برسد.
او برای عبور از درختی که مقابلش است به نفس نفس افتاده، زیر لب مدام می گفت می خواهم روی صندلی بنشینم، کمکش می کنند تا اینکار را انجام دهد و در نهایت روی صندلی ننشست.
به بخش دو می رسم، نصف درهای ورود به آسایشگاه شیشه ایست و این موضوع موجب شده تا بیماران این سو و مسوولین آن سو را براحتی ببیند. قبل از ورودم به بخش نهایت 4 نفر کنار شیشه ایستاده بودند و بیرون را تماشا می کردند –مقصود از بیرون ورودی بخش است که 3 نفر پشت سکو می نشینند و مسوولیت بخش را بعهده دارند، بیکباره این تعداد از 10 نفر هم تجاوز کرد. دست تکان می دادند و می خندیدند، برخی نیز با حیرت که من چه کسی می توانم باشم نگاهم می کردند، وارد آسایشگاه هم شدم، اما بیشتر از یک قدم برنداشتم و بیشتر از 1 دقیقه در آنجا نایستادم. واقعیتش ضربان قلبم تند شده بود، صدای قلبم را می شنیدم و حسابی ترسیده بودم، هرچند دلیل ترسم را نیز نمی دانستم.
به ناهارخوری هم سر زدیم، بیشتر با دست غذا می خوردند، همه بیماران را به دقت نگاه می کردم، در آن میان یک مرد عینکی که اخم کرده بود و به آرامی غذا می خورد توجهم را جلب کرد، در فاصله یک متری ام بود اما هیچ گونه توجهی به من نمی کرد، در حال تماشای او بودم که از پشت سر یکی آمد و با خوشرویی و لبخند گفت: شما از دانشگاه آمده اید؟ این جمله را 3 بار تکرار کرد و ما هم گفتیم آری. پس از بازدید از ناهار خوری نیز آرام آرام به سمت خروجی می رویم. بهنگام خروج من بودم و دنیایی فکر!
این بود ماحصل 3 یا 4 ساعت حضور در بیمارستان سلامت اهواز. البته بخش اعظم این مدت صرف گفتگو شد و تنها 30 دقیقه را برای بازدید از بخش های مختلف بیمارستان سپری کردیم. امکان بازدید از بخش های 3 و زنان نیز وجود نداشت. در مجموع دیگر استرس ندارم. مدام فکر می کنم که چه بنویسم، چگونه بنویسم، مدام فکر می کنم ورودی ام به گزارش چگونه باشد و از اینجور فکرها که همه گزارش نویسان در ذهن خود بهمراه دارند. حالا بانتظار تاکسی ام تا برگردم. تاکسی می آید و من جلو می نشینم و حرکت می کنیم، تاکسی باید مسیری را طی کند تا به پلیس راه برسد و از آنجا دور بزند و به سمت اهواز برگردد، من کمربند بسته نبودم، بنابراین تاکسی جریمه شد. جریمه شد اما با دریافت کرایه ای عجیب تلافی اش را درآورد.