محمدامیری افزود: در چنین روزی در کوچه های خاکی گتوند نوزادی پا به عرصه وجود نهاد و از نعمت آب و خاک این سرزمین کهن بهره مند شد که کمتر کسی باور می کرد روزی این نوزاد در ادبیات و شعر پارسی برای خود و زادگاهش نامی و جایگاهی ایجاد کند.
وی با بیان اینکه قیصر امین پور ثابت کرد اقلیم گتوند می تواند روح ظریف شاعرانه خلق کند، ادامه داد: قیصر شاعر و قیصر نقاش پا جای پای بزرگان شعر و ادبیات ایران زمین گذاشت و سبکی ایجاد کرد که در آینده باید به نام سبک قیصری نامگذاری شود؛ ساده گویی و ساده نویسی در عین پر معنایی و غنای فلسفی در سبک اشعار وی نهفته است.
نویسنده کتاب گتوند شهر فراموش شده به شخصیت و خدمات قیصر امین پور اشاره کرد و گفت: اگر چه طرح این مبحث ممکن است برای مخاطبان چندان تازه نباشد و یا حداقل سطح نوشتاری و پژوهشی خیلی بالایی نداشته باشد، اما شاید تلنگری باشد بر ذهن هایی که دنبال چرایی و چگونگی پیدایش ذهن های هنرمند و خلاقی مانند قیصر باشند.
وی ادامه داد: در نوشته های محققین و به ویژه جامعه شناسان گاهی دیده می شود که درباره شاعران و نویسندگان، نقش اقلیم و جغرافیا را پررنگ نشان می دهند برای مثال در مورد نقش جغرافیای شیراز در پیدایش سعدی و حافظ زیاد حرف زده می شود که هوای چهار فصل شیراز شاعر پرور هست یا مثلا گیلان با آب و هوای مطبوعش موجب پیدایش شاعری مانند نیما یوشیج شده است اما اگر این عامل را به تنهایی بخواهیم باعث پیدایش شاعران و یا صورتگران و به طور کلی هنرمندان بدانیم، قطعا به خطا رفته ایم.
امیری گفت: شهر مشهد و استان خراسان نه چهار فصل است و نه هوای آن چنان مطبوعی دارد بلکه بیشتر سرزمین خراسان کویری است؛ نه رودخانه بزرگی مانند کارون دارد و نه چشمه هایی به جوشش چشمه های کوهستان های زاگرس و البرز اما از فردوسی گرفته تا رودکی و از ملک الشعرا گرفته تا فرخی خراسانی، همه زاییده و پرورش یافته خراسانند.
وی ادامه داد: پس برای یافتن عامل و یا عامل های پرورش دهنده یک ذهن ادبی وشاعرپیشگی باید عوامل گوناگونی را مد نظر قرار داد؛ جغرافیا یکی از این عوامل است چه بسا سرزمین های مشابه خراسان که در زمینه های دیگری صاحب اندیشه های خلاق بوده اند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه استان مرکزی به ویژه منطقه فراهان و آشتیان یکی از سرزمین های نخبه پرور است، گفت: قائم مقام فراهانی، میرزاتقی خان فراهانی، ادیب الممالک فراهانی و عباس اقبال آشتیانی نمونه ای از بزرگان اندیشه در این دیار هستند لذا این مقدمه برای رسیدن به این مطلب بود که پس قیصر زاییده کدام عوامل بود؟ آیا گتوندی بودن تنها عامل بود؟ آیا پرورش دوران نوجوانی و جوانی در دزفول عامل بود؟ آیا درس و دانشگاه عامل بود؟ آیا جبهه و جنگ عامل بود؟ آیا قیصر طبع شعر را از پدران خود به ارث برده بود؟ به راستی یافتن یک دلیل عمده و تاثیرگذار برای اینکه یک قیصر شاعر صاحب سبک به وجود بیاید، بسی دشوار است.
وی ادامه داد: اگر شعرهای قیصر را بررسی کنیم جنبه های گوناگونی را مشاهده می کنیم؛ گاهی به واژگان بومی گتوند برمی خوریم، «قصیل، شاه خراسون، گرت و غوار، تش سور و ...» و گاهی به واژگان جنگ و جهاد و آرزوی شهادت برمی خوریم برای مثال
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پائیز نسپرده ایم
چو گلدان خالی لب پنجره- پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم - اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم - اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم - اگر خنجر دوستان، گرده ایم
گواهی بخواهید، اینک گواه - همین زخم هایی که نشمرده ایم!
دلی سر بلند و سری سر به زیر -از این دست عمری به سر برده ایم.
وی افزود: گاهی به یک فیلسوف پرسشگر برمی خوریم که سخت دنبال نقد جهان بینی کودکانه خود است؛ برای مثال در بیت «پیش از اینها فکر می کردم خدا، خانه ای دارد میان ابرها.» تکامل فکری از کودکی به جوانی و بزرگسالی نمایان است.
استاد دانشگاه و نویسنده کتاب گتوند شهر فراموش شده گفت: پرسش هایی از نوع دیگر هم در شعر قیصر می توان یافت؛ مانند «میتوان آیا به دل دستور داد؟ میتوان آیا به دریا حکم کرد - که دلت را یادی از ساحل مباد؟ موج را آیا توان فرمود ایست! - باد را فرمود باید ایستاد؟
امیری عشق و درد را ۲ موضوع کلیدی در شعرهای قیصر دانست و گفت: او می سراید: «... و قاف حرف آخر عشق است، آنجا که نام من آغاز می شود.» و در جای دیگری؛ «دفتر مرا
دستِ درد می زند ورق
شعر تازهی مرا درد گفته است.
درد هم شنفته است. پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟
درد، حرف من نیست.
درد، نام دیگر من است.
من چگونه خویش را صدا کنم!؟
براستی در کدام شعر قدیم و جدید این ترکیب واژگانی زیبا و به جا را می توان پیدا کرد؟
این نویسنده در پایان گفت: زنده یاد دکتر قیصر امین پور خوب زیست و با فعالیت و آثار درخشان، نام نیکی در جهان ادب و شعر از خود بر جای گذاشت.
قیصر امینپور، شاعر و استاد فقید دانشگاه از موسسان حوزه هنری و دفتر شعر جوان و در دورهای دبیر شعر هفتهنامه سروش و سردبیر ماهنامه ادبی - هنری سروش بود.
این شاعر متولد دوم اردیبهشت ماه ۱۳۳۸ گتوند پس از مصدوم شدن در حادثه رانندگی در سال ۱۳۷۸ بامداد سهشنبه هشتم آبان ۱۳۸۶ در بیمارستان دی تهران درگذشت و در زادگاهش گتوند خوزستان به خاک سپرده شد.
تنفس صبح و در کوچه آفتاب (۱۳۶۳)، آینههای ناگهان (۱۳۷۲)، گلها همه آفتابگردانند (۱۳۸۰) و دستور زبان عشق (۱۳۸۶) از مجموعههای شعر قیصر هستند.
توفان در پرانتز (نثر ادبی) و منظومه ظهر روز دهم (برای نوجوانان) (۱۳۶۵)، سنت و نوآوری در شعر معاصر (۱۳۸۳) و شعر و کودکی (۱۳۸۶)، از دیگر آثار این شاعر نام آشنا است.
قیصر امینپور در سال ۱۳۶۷ از موسسه گسترش هنر جایزه ویژه نیمایوشیج موسوم به مرغ آمین بلورین را دریافت کرد، وی همچنین در سال ۱۳۷۸ از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان یکی از شاعران برتر دفاع مقدس در دهههای ۶۰ و ۷۰ برگزیده شد.
شهرستان گتوند از قطبهای شعر، فرهنگ و هنر در شمال استان خوزستان است.