هر چند بر ما مکشوف نیست که در تنظیم این لایحهی رتبهبندی معلمان تا چه حد از آن توسط جناب وزیر محترم آموزش و پرورش مدیریت شده، یعنی؛ بر طراحی آن نظارت و هدایت مستقیم اعمال نموده است.
امّا مطمئناً توسط کارشناسان خبره و تیمی فنی آماده و به مجلس شورای اسلامی جهت تصویب ارسال گردیده است.
لذا بعید است که جناب وزیر محترم و کارشناسانی که از جانب ایشان ماموریت داشته تا این لایحه را آماده نمایند، نسبت به فضای حاکم بر افکار، اندیشهها، خواستهها، دغدغهها، نیازها و کمبودهای معلمان کشور فاقد شناخت بوده باشند.
زیاد نیازی به بسط و توضیح پیرامون اجرای رتبهبندی احساس نمینمایم، زیرا حتی کماطلاعترین افراد در خصوص این حوزه نیز میدانند که معمولاً در سیستمی قادر به قدم گذاشتن و برنامهریزی برای رسیدن به محصول با کیفیتهای بالاتر میتوان بود که در ابتدای ماجرا هیچ دغدغهای پیرامون دستیابی به "حداقلها" نزد کارکنان آنجا وجود نداشته باشد.
با این حساب وزارت آموزش و پرورش صادقانه بگوید؛ آیا معلمانش هماکنون در برآورده شدن نیازهای اولیهشان(هرم نیازها)فاقد نگرانی و دغدغه هستند؟! آیا هیچ محاسبه نموده است که هماکنون به لحاظ معیشتی چند درصد از معلمانش زیر خط فقر و یا نزدیک به آن میباشند؟!
راستی؛ مگر چند بار آموزش و پرورش قرار است طرح و برنامههای ناپختهاش را در فضای آموزشی تربیتی کشور به آزمایش بگذارد که متاسفانه مانند دهها طرح در این چهار دههی گذشته با عدم توفیق همراه نبوده باشند؟! آیا تکرار این آزمون و خطاها دیگر کافی نیست؟! اینجانب بعنوان کسیکه در این سیستم آموزشی زحمت فراوان کشیده، استخوان خورد کرده، تجارب اندوخته و دارای تحصیلات عالیه(کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی) میباشم، رک و صریح و بدون تعارف عرض مینمایم که؛ اجرای رتبهبندی معلمان در مدارس کشور در آیندهی نزدیک بجز ایجاد تنش و تنفر بین معلمان، عوامل مدرسه و اداره و حتی والدین دانشآموزان، حاصل دیگری در پی نخواهد داشت. چرا؟ زیرا هماکنون بسیاری از معلمان در برآورده شدن نیازهای اولیهشان ماندهاند و تنها دلخوشی که از سیستم مدیریتی حاکم بر دستگاه خود دارند، این است که با همکارانشان در دریافتی حقوق اختلاف زیادی ندارند و اکثریتشان تقریباً شبیه به هماند و یا اگر فاصلهای نیز هست، بر مبنای آیتمهایی مانند مدرک تحصیلی و سابقه میباشد، لذا پذیرفتن آن برایشان امری آسان بوده، سالهاست که به آن عادت نموده و آنرا پذیرفتهاند.
بنابراین؛ آموزش و پرورش با ایجاد کدام مقدمات و مهیا نمودن کدام فضای روحی و روانی و فرهنگی میخواهد معلمان خود را در ۵ رتبه گنجانده و مشمول دریافتی متناسب با آن، آنهم با این اختلاف و فاصلهی زیاد نموده و با این اتفاق آنان را راضی نیز نگهدارد؟! به عنوان دلسوزی که نزدیک به ۴۰ سال است که بخوبی و دقت تمام این جو و فضا را شناخته و فراوان در مورد آن مطالعه و کنکاش نموده، صاحب مقالات زیادی بوده و همچنین تجربیات سی سالهام را در کتابی بنام" مشق ناتمام" گنجانده و منتشر نموده ام، از مسئولان آموزش و پرورش کشور عاجزانه تقاضامندم؛ در طراحی این رتبهبندی، بسرعت و ظرافت اصلاحاتی را به انجام برسانند تا اینکه در هنگام اجرا با کمترین مقاومت، نارضایتی و نگرانی از جانب معلمان کشور مواجه شوند. چرا که نگرانی و استرس و نارضایتی معلم، آثار و تبعاتش چون مستقیماً به شاگردانش منتقل میگردد، بنابراین با همهی نگرانیها متفاوت بوده و اثرات مخربش با آنها قابل قیاس نیست!.
در پایان؛ همواره در سالهای خدمتم معتقد بوده و همچنان هستم که یکی از بزرگترین ایرادات به وزارت آموزش و پرورش کشورمان این است که؛ هرگز طرح و برنامههایش با مشارکت معلمانش تهیه نمیشوند، به همین علت از پشتوانهی معنوی آنان برخوردار نیستند و گویی مسئولان دستگاه تربیتی آموزشی کشور با برنامهها و تصمیماتشان در یک جزیره و معلمانش نیز در جزیرهی دور افتاده دیگری زندگی مینمایند!!!
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی