چه در میدان سیاست ورزی و کنشگری تخصصی و چه در عرصه مطالبه گری شهروندان از حکومت و حاکمان، هم قهر و هم تسلیم شدن در برابر وضع موجود، هر دو نکوهیده و نادرست است.
شوشان - دکتر حسن دادخواه:
چه در میدان سیاست ورزی و کنشگری تخصصی و چه در عرصه مطالبه گری شهروندان از حکومت و حاکمان، هم قهر و هم تسلیم شدن در برابر وضع موجود، هر دو نکوهیده و نادرست است.
راه میانه، همان شکیبایی، ترسیم چشم اندازهای بهروزی و آمادگی برای نقش آفرینی در فرصت های پیش روست.
جهان و جوامع امروزی، پس از تحمل رنج ها و ناگواری های برآمده از جنگ های خانمان سوز داخلی و بین المللی، به این نتیجه رسیده است که دولت ها و حکومت های حاصل از رای آزادانه مردم به کمک و همیاری همه احزاب موجود، بهتر می تواند بدون هدر دادن فرصت ها و داشته ها، رفاه و آسایش و توسعه را برای شهروندان خود به ارمغان بیاورد.
آنها به نیکی دریافته اند که با بهره جویی از خرد جمعی و افکار عمومی و بدنه کارشناسی مستقل و کارآمد، آسان تر می توانند خواسته های شهروندان را برآورند.
بر این پایه، در چنین جوامع، احترام به حق انتخاب مردم و اعتماد به آنچه که از صندوق های رای بیرون می آید، تنها راه برای تنظیم و تعیین اهداف و برنامه ریزی ها به شمار می رود و محدود کردن حق انتخاب مردم و بی اعتنایی به خواسته های شهروندان و معطل نگه داشتن خیرخواهان و دلسوزان، همچون موریانه به تدریج قدرت راهبری و مقبولیت حکومت را نزد مردم، به سستی تبدیل می کند.
از سوی دیگر، شهروندان وطن دوست و علاقمند به سرزمین و خانه پدری، در تعامل با حکومتی که به عنوان نماینده ملت، صاحب اختیارات قانونی شده است، می کوشند تا در راستای تقویت آن و یاری رساندن به حاکمان، از هیچ تلاشی دریغ نکنند.
در نزد این شهروندان، حکومت و حاکمان به مثابه نگهبانان ثروت ملی هستند و حمایت و پشتیبانی از آنان یک وظیفه ملی و شهروندی است.
بر این اساس، مردم به عنوان یک ملت و حکومت به عنوان نماینده ملت، هر دو در تعاملی دو سویه، یک دسته از اهداف مشترک را پیگیری می کنند.
در این تعامل و همکاری دو سویه، اصالت بخشیدن به آنچه که به عنوان" مصالح ملی" مورد پذیرش هر دو سو، قرار گرفته است، شیرازه و عمود خیمه استقرار و مشروعیت دولت و حکومت را تشکیل می دهد.
در این تعامل دو سویه، هیچ یک از شهروندان نسبت به وظایف شهروندی، بی مبالاتی پیشه نمی کند و حکومت و دولت ها نیز لحظه ای حرکت در مسیر مغایر با خواست اکثریت ملت را ادامه نمی دهد و با کنار رفتن، جا را برای دولت بعدی فراهم می کند. از این روست که در چنین جوامع، قهر کردن با صندوق رای و سپردن سرنوشت خویش به بادهای بهاری و پاییزی معنا ندارد و مهم تر از این، هیچ شهروندی، به خود اجازه نمی دهد که تسلیم وضع ناگوار شود بلکه راه میانه و سازنده ای را برمی گزیند.
راه میانه، همان افزودن بر کنشگری خویش و ایجاد آمادگی و برنامه ریزی و کوشش برای جلب رای مردم و تصاحب محبوبیت و مقبولیت برای نقش آفرینی در فرصت های آینده است.