شوشان - دکتر عبدالوهاب سیلاوی:
کاندیدای ششمین دوره شورای اسلامی شهر اهواز
در خصوص تاثیر مقوله بیکاری در شکل گیری جرایم و آسیب های اجتماعی پژوهش ها ، مقالات و مطالب گوناگونی از سوی عالمان و فعالان رشته های علوم اجتماعی و روان شناسی به رشته تحریر در آمده است .
در این خصوص باید گفت؛ بیکاری یکی از عوامل مهم در گسترش بزهکاری هاست که مورد اتفاق نظر اکثر صاحب نظران رشته حقوق و علوم اجتماعی واقع شده است .از دیدگاه جرم شناسان علت و ریشه بروزجرایمی چون سرقت ، اعتیاد، قمار و فساد نهفته در بیکاری و بطالت می باشد البته این موضوع بر تمام اقشار بیکار جامعه بویژه دانش آموختگان مراکز دانشگاهی صدق نمی کند پس موضوع کاملا نسبی است.
به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران حوزه علوم اجتماعی رابطه مستقیمی بین بیکاری و نداشتن درآمد مالی مکفی با بزهکاری وجود دارد. چنانچه تجربه نیز ثابت کرده است غالبا مناطقی که ساکنین درآمد کمتری داشته اند بیشتر به سمت ارتکاب جرم پیش رفته اند .
در واقع بسیاری از کارشناسان معتقدند عامل عمدهای که می تواند باعث بروز ناهنجاری و گسترش بزه کاریها، جنایات و فساد در جامعه شود نشأت گرفته از فقر و عدم اشتغال دائم در جامعه می باشد و هر جامعه ای که این دو معضل اساسی در آن نمود بیشتری داشته باشد طبیعتاً میزان جرم و بزهکاری آنها نیز رشد یافته و تعداد کسانی که به اعمال خلاف عرف و قانون دست می زنند در آن بیشتر به چشم می خورد.
جامعه ما نیز طی سالهای گذشته با معضل جدی به نام بیکاری روبه رو بوده است.در واقع معضل بیکاری و عدم یا ناکافی بودن فرصت های شغلی و زمینه های ایجاد شغل در کشور بنا به دلایل مختلف سالهاست به عنوان یکی از اصلی ترین دلایل ایجاد کانونهای تولید بزهکاری و ناهنجاری شناخته شده است.
هرچند که طی این مدت تلاش هایی برای سرمایه گذاری و ایجاد فرصت های شغلی صورت گرفته اما ارائه آمار های جرم، جنایت نشان از آن دارد که تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد .
البته نباید به صورت قطع پیامدهای بیکاری و رکود اقتصادی را در پدید آمدن جرم های جنایی کندو کاو کرد بلکه بسیاری معتقدند رکود اقتصادی می تواند موجب بزهکاری های خرده پا همچون تکدگری شود که تبعات بسیار بالایی برای جامعه دارد .
همچنین مطالعات و بررسی های انجام شده کارشناسان نشان می دهد که بین میزان بزهکاری و حاشیه نشینی رابطه ای مستقیم قابل وجود دارد .
از آنجا که بسیاری از مطالعات علل وقوع و رشد بزهکاری را در نابسامانی و فقر اقتصادی و ناهنجاری های اجتماعی و گسست های هویتی و فرهنگی تحلیل می کنند، لذا می توان جوانان متعلق به نواحی شهری و بالاخص حاشیه شهری را مستعد بزهکاری و جرم دانست.
به عناون مثال در مطالعه ای که مایکل بریک تحت عنوان فرهنگ تطبیقی جوانان انجام داده است وضعیت بزهکاری جوانان را در سه کشور ، یعنی ایالات متحده آمریکا، انگلستان و کانادا مورد بررسی و تحلیل قرار داده است .
این محقق با توجه به خاستگاه طبقاتی جوانان بزهکار این گونه نتیجه گیری نموده است که در هر یک از این سه کشور اغلب جوانان متعلق به خانوادههای کارگر شهری که عمدتاً از مهاجران سیاه پوست و رنگین پوست آفریقایی و آسیایی تبار هستند از میزان بزهکاری بیشتری برخوردارند.
تضاد طبقاتی، تعارض فرهنگی و ارزشی، و طرد اجتماعی و فقر ناشی از نابرابری های اقتصادی ، عواملی هستند که موجب بروز رفتارهای بزهکارانه در میان جوانان نواحی حاشیه ای شهری می شوند.
این نواحی حاشیه در آمریکا گتو نامیده می شود که با قتل و غارت، خشونت، دزدی، فحشا، زورگویی، اعتیاد به مواد مخدر و قانون گریزی همراه است.
لذا در نهایت می توان گفت افزایش نرخ بیکاری رابطه مستقیمی با افزایش نرخ بزهکاری های خردپا و کلان دارد.
کشور ما جمعیت جوانی دارد که اکثر آنان هم تحصیلکرده و دارای تخصص می باشند و امیدوارند تا با داشتن شغلی در خور برای تشکیل خانواده اقدام نمایند ولی متاسفانه کمبود بستر مناسب برای اشتغال ممکن است بسیاری از آنها را به طرف بزهکاری هدایت کند.
جوانانی که می توانند برای توسعه و شکوفایی این مملکت مقدس نقشی را ایفا نمایند و تلاش کنند تا مشکلات و معضلات این جامعه کمتر و کمتر شود، متاسفانه ناخواسته به اعمال خلاف روی می آورند و خود مشکلی می شوند برای جامعه و به راهی می روند که ممکن است برگشتی نداشته باشد و به جای تشکیل خانواده، خود باری مضاعف می شوند بر دوش خانواده هایی که سالهاست آرزوی عاقبت به خیری فرندانشان را در سینه دارند.
از این روست که در نهایت باید گفت امیدواریم مسئولان مربوطه با برنامه ریزی صحیح و با بکارگیری افراد متخصص و همچنین علاقهمند به ایجاد بستر های مناسب برای ایجاد زمینههای اشتغال جوانان همت گمارند، جوانانی که آینده کشور در دستان آنان است و امید نسل گذشته انقلاب هستند.براساس مطالعات انجام شده بیکاری موجب بروز آسیب ها و پیامدهای زیر در فرد و جامعه می گردد:
1-موجبات شکست عزت نفس و در نتیجه تحقیر فرد را فراهم می سازد آنگاه باید هر رفتاری رااز فرد بیکار به انتظار نشست به فرمایش امام علی (ع) «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره» دیگر مانعی برای وقوع بزه وجود ندارد
2-باعث تشدید روند فقر و تنگ دستی میشود با نگاه اجمالی به عوامل طلاق بیکاری در بین آنها خود نمایی میکند و به تبع طلاق خیلی از مجرمین ساخته میشوند
3-منجر به آلودگی شخص به اعتیاد ،فساد،قمارشود و این امر به خودی خود سبب شکل گیری کلونی بیکاران مورد تحقیر قرار گرفته می شود آنگاه نتیجه چنین جمعی جز جرم و جنایت نیست
4-بیکاری نتیجه هولنک تر دیگری دارد وآن عقب ماندگی کشور است چون کشور به تدریج سرمایه مولد خود را از دست میدهد و در نتیجه زیر ساخت اجتماعی نابود میشود در ریشه های بیکاری سخن فراوان است که در این مقال نمی گنجد
علاوه بر سیاست های رسمی اقتصادی(پولی و مالی) عوامل فرهنگی محلی هم بی تاثیر نیست مثلا در منطقه ما خیلی از شغل های شریف به عنوان عیب تلقی میشد و به صاحبان آن حرفها زن نمیدادند ودختر آنها را به همسری نمیپذیرفتند و این امر ناشی از باورهای غلط است باید فرهنگ سازی کرد که احترام شخص ارتباطی به نوع شغل آن ندارد یک کارگر شهرداری و شخص شهردار باید از یک احترام برخوردار باشند تا مردم به یک نوع شغل روی نیاورند و خیلی از حرفه ها از بین نروند مثل گلیم بافی و قالیچه عربی بافی و… در منطقه ما با نگاه اجمالی به سیمای جنایی منطقه خوشبختانه ملاحظه میکنیم که فقر عامل اساسی وقوع جرایم نیست و جرایمی که ناشی از فقر میباشند کمتر اتفاق می افنتد واین هم به جهت شدت تمسک مردم به تعالیم اسلامی است و وجود عزت نفس در بین آنها است چنانچه سرقتی اتفاق افتد با کمی تحقیق متوجه میشویم که سابقه سرقت در بین خانواده بزهکار وجود دارد و این دلیلی است بر اینکه در فرهنگ این خانواده سرقت به اندازه کافی تقبیح نشده و ملاحظه میفرماید بعضی از سرقتها در اختصاص یک سری خانوادهای خاص است در سوره یوسف هم اشاره ای به این مطلب شده *فقد سرق اخ له من قبل* و حتی ن زاع هم چنین است برخی خانوادها نزاع را یک ارزش و مرد آزمایی میدانند و از این جهت هم تفاخر میکنند و این باور غلط که السجن للرجال است ایجاد گردید بهر حال آری بیکاری و فقر بی تاثیر در جرم وجنایت نیست و این معضل ملی میبایست از جامعه زدوده شود.