شوشان - غلامرضاجعفری:
یادم میاید آن روزهای اول که به این استان و شهر مصیبت زده آمدید خود را از همین مردم معرفی کردید و برخی نوشتند که ایشان یعنی شما؛ فرزند رنج و فاقه است و طعم خستگی و گرسنگی را میشناسد.
من اما نمیدانم شما تا چه اندازه با طعم تلخ گرسنگی آشنایید؟ اگر که آشنا باشید. اما در اهواز، مرکز استان خوزستان، در گستره نامتناهی ثروتهای زیر و روی زمین، در استانی که نفس و زندگی کل ایران به خاکش بند است، در همین استان و در همین شهرستان؛ کودکانی میبینی بسیار دور از خانههای مچالهشان؛ کودکانی که سردرزبالهها دارند تا با طعام مانده بر طعم گرسنگی غلبه کنند.
نمیدانم که اینان را شما میشناسید یا نه؟ اما هیچ انسان اهوازی نیست که این کودکان را ندیده باشد، با دیدنشان قلبش له و لورده نشده باشد و همزمان خودش و زمانه و زمین و زندگی را برای این فقر سرطانی لعنت نکرده باشد!
همین کودکان و پدران و مادران خسته شان در ایام انتخابات عزیز میشوند، محلههای پر از چاله و چاه آنها محل تردد انواع خودروهای روز و گران، خانههایشان محل نشستها و گعدهها و … و گوشهایشان، گوشهایشان خسته از تکرار مشتی حرف مفت! اینکه من چنانم و من چنین، اینکه من …
البته برخی از این نامزدها هم میخواهند و هم میتوانند که سیر سرنوشت این کودکان و محلههایشان را بهبود دهند و از اتفاق همین مردم خسته، خوب تشخیص میدهند و میدانند کدام نامزد سخنانش یاوه است و کدام نه.
اما چه سود که کلاغها منتظر روز ذبح رای مردمند، عادت کردهاند، راه دزدی را یافتهاند، اینان در تمام دوران پیش از جمعه کذایی در خانه خواب هستند، نه جایی میروند، نه وعدهای میدهند و نه حتی با دیدن کودکان زباله گرد، اندکی رگ غیرتشان ورم میکند. اینان تمام برنامه های خود را در روز جمعه انجام میدهند.
روز جمعه که میآید نبرد سکه با مردم آغاز میشود و صاحبان سکه کجا میروند؟ به سراغ همان کودکان، همان گرسنگان و همان پدر و مادرهای خسته. سکه در برابر گرسنگی نبرد نابرابری است، نبردی که طرف پیروزش از پیش مقدر شده، وقتی بانویی خسته نگاه میکند و میبیند با پول این رای می تواند نان یک هفته گرسنگانش را بدهد! ما چه انتظاری باید داشته باشیم؟ مهمتر اینکه از چه کسی باید انتظار داشته باشیم؟
آقای استاندار
نامزدان سیاه، نامزدان مرگ، نامزدان حرامی فقط رای مردم اهواز را ندزدیند، اینان از گرسنگی ما بر علیه خودمان استفاده کردند و در نبردی نابرابر همه اهواز را به سخره گرفتند؛خاصه متولیان انتخابات را، همانانی که وعده انتخاباتی پاک و الکترونیکی داده بودند وگرنه شهروند اهوازی هنوز بلبشوی شورای پنجم را از یاد نبرده. اگر شما در آن دوره در اهواز و این استان نبودید ما اما بودیم و دیدیم و بعد از شکست مردم و اعلام نتیجه، ماحصل شورای پنجم را با گوشت و پوستمان احساس کردیم.
آقای استاندار!
آن روز اگر در این استان نبودید، امروز اما حضور دارید و اجازه ندهید از فقر مردم بر علیه آنان استفاده شود، و فقر همانی است که مولا علی میفرماید گر فقر آدمی بود او را میکشتم. و حالا شمایید و گروهی که از کالبد فقیران پلکانی به سوی اموال عمومی میسازند.
اگر مولای مومنان شاهد صحنه هایی چنان بود چه میکرد؟
آنچه گفته شد یکی از هزاران است و البته سیر رای سازی برای نامزدان مرگ تنها از شناسنامه های مردم عبور نمیکند که اینان برای نقب زدن به صندوقهای رای راههای بسیاری بلدند، مهم وجود ارادهای است که یکبار برای همیشه، این عده معدود حرامی را بر سرجای خود بنشاند.