شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۶۰۹۶
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۳
میزان مقبولیت شهید شرافت در نزد علمای شوشتر به اندازه‌ای بود که مرحوم علامه شیخ شوشتری، که اصلاً در سیاست دخالت نمی‌کرد، به فارسی و عربی اعلامیه داد و از ایشان حمایت کرد.
شوشان - (به مناسبت هفتم تیرماه، سالروز شهادت سید محمد جواد شرافت)

شهید سید محمّدجواد شرافت دوازدهم مهر سال 1306 در شوشتر و در خانواده‌ای پاك و معتقد به دنیا آمد. پدرش سید بزرگ نام داشت و از سادات معتقد منطقه و مادرش از زنان پاكدامن و مومن آن دیار بود. از همان دوران كودکی ذهنی كنجكاو داشت و به مطالعه و تفكر علاقه نشان می‌داد. در سن چهارده سالگی با همفكری جمعی از دوستانش، انجمن تبلیغات اسلامی را در زادگاهش ایجاد كرد و از همان تاریخ به مبارزه با مفاسد و نفی طاغوت همت گماشت.


معلم جوان
در 16 سالگی تشكیل خانواده داد و یكسال پس از آن در آموزش و پرورش شوشتر، به تعلیم و تعلم نوجوانان و جوانان روی آورد. همواره به شغل معلمی به عنوان یك فریضه می نگریست و آن را دوست داشت و به آن عشق می ورزید. وی با توجه به سخنان گهربار امیرالمومنین كه درباره اوضاع فاسد دوره جاهلیت فرموده است: «خداوند رسول گرامی را به پیامبری مبعوث فرمود، هنگامی كه مردم گمراه و سرگردان بودند و در بیراهه های فتنه و فساد سیر می كردند. هوای نفس اسیرشان ساخته و تكبر و خودپرستی به اشتباهشان سوق داده بود و بر اثر جهل و نادانی، كوته فكر و سبك سرگشته و در كارها چرت زده و نگران بودند.» شغل معلمی را ادامه رسالت انبیاء معرفی می كرد.

ورود به دانشگاه
وی چند سال در شوشتر به تدریس ادامه و پس از آن به واسطه مبارزات انقلابی خود مجبور شد تا سال 1342 مدتی را در ادارات مختلف و بقیه را در سنگر آموزش و پرورش به امر بازگو كردن حقایق اسلام و پرده برداری از ماهیت ظلم و فساد دربار طاغوت گذراند. در سن 38 سالگی در آزمون كنكور قبول و در دانشگاه تهران در رشته ادبیات مشغول به تحصیل شد. در این زمان با احساس نیاز آشنا كردن مردم با قرآن و عمل به مفاهیم و حفظ آن، جلسات تفسیر قرآن را در خانه ای روبروی دانشگاه تهران برپا كرد و به آموزش حقایق قرآنی پرداخت. او به فرموده امام جعفر صادق(علیه السلام) قرآن را جایگاه نورهدایت و چراغ های شب تار می دانست تا شخص در پرتو آن در تاریكی ها مسیر را طی كند.

تبعید شهید شرافت
وی در 15 خرداد 1342 ، به نشانه اعتراض به بازداشت مرجع عالیقدر جهان تشیع، حضرت امام خمینی (ره)، برنامه وسیعی را برای مبارزه با رژیم منفور پهلوی طراحی كرد و خود با سخنرانی علیه شاه، مردم را به صحنه علنی مبارزات و اعتراضات گسترده كشاند. در پی این اقدام ساواك با دستگیری سید محمد شرافت در پوشش ادامه تحصیل او را به تهران تبعید نمود و پس از انتقال به تهران از ورود او به دانشسرای تربیت معلم جلوگیری كرد. شهید شرافت در سال 1345 با همكاری جمعی از معلمان متعهد و انقلابی آموزش و پرورش مانند شهید محمدعلی رجایی، برنامه تظاهرات و اعتصابات معلمان ایران را تدارك دید و به اجرا درآورد كه در نتیجه این حركت انقلابی، او و جمعی از یارانش دستگیر و دوباره به تبعید فرستاده شدند.

ترور نافرجام شهید شرافت
ساواك ابتدا سید محمد شرافت را به بیدخت گناباد، سپس چالوس و از‌آنجا به كرج و سرانجام به تهران تبعید كرد. رژیم دیكتاتوری آریامهر، هر بار با انتقال او از شهری به شهر دیگر به خصوص به شهرهای كوچك تصور می كرد كه می تواند از ادامه فعالیت های دینی و مبارزاتی او ممانعت یا دامنه آن را كوتاه و محدود نماید. اما تجربه بیش از سه سال حضور شهید شرافت در كرج نشان داد كه سخت در اشتباه بود، زیرا چشمه در همه جا جاری خواهد بود. ساواك پس از ناموفق ماندن فشار تبعید و محروم كردن شرافت از تدریس عاقبت تصمیم به ترور او گرفت.
بنابر پرونده های به دست آمده از ساواك، قرار بود سید محمد شرافت در یك حادثه ساختگی به شهادت برسد اما آنان غافل از این آیه قرآن بودند كه می فرماید: «و مكروا ومكر الله والله خیرالماكرین»، شهید شرافت آن روز به سبب كسالتی كه بر وی عارض شد در منزل ماند و این توطئه رژیم نیز عقیم شد.

ازدواج
محمدجواد شرافت، به رسم معهود خانواده‌های روحانی و مذهبی در زمانی که تازه پای به دوران جوانی گذاشته بود، در سن 16 سالگی با سیده بیگم جان، که دختر دایی‌اش بود، در شوشتر ازدواج کرد و پس از آن راهی اهواز شد. حاصل این وصلت، 10 فرزند بود که 4 تن از آنها در دوران کودکی از دنیا رفتند و شش فرزند باقی مانده ایشان، محمود، فاطمه، مرتضی، صدیقه، محمدعلی و مصطفی نام گرفتند.
  
مشاغل
سید محمد جواد در شرایط بحرانی جنگ جهانی دوم، دیپلم گرفت و از معافیت فرهنگی استفاده کرد و در سیزدهم بهمن سال 1322 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به کار معلمی مشغول شد. وی در آغاز کار چند سالی را در شوشتر به تدریس در دبستان‌ها پرداخت و سپس به اهواز رفت و در دبیرستان‌های شهر از جمله دبیرستان شاهپور، که معاونت آن را بر عهده داشت، به فعالیت ادامه داد. با آغاز نهضت امام خمینی (ره) و نقشی که شهید شرافت در جریان این مبارزات در اهواز داشت، مجبور به ترک اهواز و حضور در تهران شد. در این مقطع، مدتی در دبستان‌های ناحیه 6 معلمی کرد ولی به علت ادامه مبارزات، به بیدخت، از توابع شهرستان گناباد منتقل تبعید شد و یک سال در آن جا زندگی کرد. سپس مدت کوتاهی را در چالوس گذراند و در نهایت به شهرستان کرج انتقال یافت و در دبیرستان‌های بابک و فارابی این شهر به عنوان دبیر فقه و انشاء تدریس ‌کرد. این انتقال یا در حقیقت تبعید تا سال  1353 ادامه داشت و در این سال مجدداً به تهران آمد و در هنرستان نظام مافی به تدریس پرداخت، این در حالی بود که فعالیت‌ها و روشنگری‎های وی در مقام معلم و استاد موجب ‌شده بود در مواقع مختلف از تدریس او جلوگیری به عمل آمده و تنها در کادر اداری به کار گرفته شود.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
محمد جواد شرافت تا پایان سال تحصیلی 1358 به تدریس ادامه داد و در این زمان  به علت این که انقلاب اسلامی در سنگرهای دیگری به وجود او و تجربیاتش نیاز داشت، بعد از 36 سال خدمت بازنشسته شد. ارتباط با شهید رجایی در سال‌های مبارزه و آشنایی با وزارت آموزش و پرورش در ابتدا او را راهی وزارت آموزش و پرورش کرد تا در سمت مشاور وزیر به تدوین و بازسازی برنامه‌های آموزشی کمک کند. عضویت در هیأت رئیسه بنیاد فرهنگی البرز و عضویت در هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات استان تهران از دیگر مسئولیت‌های او در مقطع زمانی کوتاه پیروزی انقلاب اسلامی تا شهادت وی بود.

نمایندگی مردم شوشتر در مجلس شورای اسلامی
محمدجواد شرافت در سنگر مجلس در آستانه انتخابات نمایندگان اولین دوره مجلس شورای اسلامی با این که از طرف گروه‌های موسوم به ائتلاف بزرگ، به عنوان نامزد نمایندگی از حوزه انتخابیه تهران مورد نظر بود؛ اما چون علمای شوشتر بالاتفاق از ایشان خواستند تا وکالت مردم زادگاه خود را بر عهده بگیرد، وی پذیرفت و در همان مرحله اول انتخابات، با کسب 82 درصد آرای مأخوذه حوزه انتخابیه شوشتر، به عنوان نماینده منتخب این شهرستان وارد مجلس شورای اسلامی شد. 
(طبق نوشته مرکز بررسی اسناد تاریخی) میزان مقبولیت شهید شرافت در نزد علمای شوشتر به اندازه‌ای بود که مرحوم علامه شیخ شوشتری، که اصلاً در سیاست دخالت نمی‌کرد، به فارسی و عربی اعلامیه داد و از ایشان حمایت کرد. حضور در سنگر مجلس شورای اسلامی فرصت مغتنمی بود تا سید محمدجواد شرافت به همراه دیگر یاران صدیق انقلاب اسلامی به خدمتگزاری مشغول شود. او که علاوه بر تجربیات ناشی از سال‌ها تدریس و تعلیم و مبارزه، از مبانی فکری و استدلالی صحیح و محکمی نیز برخوردار بود و از فن خطابه به خوبی آگاهی داشت، از تریبون مجلس همواره در راستای خدمت به اسلام عزیز و انقلاب اسلامی بهره می‌گرفت و به دفاع از آرمان‌های آن می‌پرداخت. 
زمانی که بحث پیرامون اعتبارنامه‌های نمایندگان در دستور کار بود از نقش مردم در این باره غافل نبود و خطاب به رئیس سنی مجلس آقای دکتر یدالله سحابی می‌گفت:
 «آقای‌ سحابی‌ از طرف مجلس اعلام بشود که اگر خود مردم اسناد و مدارکی‌ در باره نمایندگان منتخب دارند بدهند به مجلس.»
و هنگامی که اعتبارنامه یکی از یاران انقلاب اسلامی مانند اعتبارنامه شهید سیدحسن آیت با چالش روبرو ‌شد به میدان ‌آمد و در موافقت با آن؛ و زمانی که اعتبارنامه افرادی چون احمد مدنی مطرح بود در مخالفت با آن اقدام کرد. این در حالی بود که اعتبارنامه خود  او بدون هیچ حرف و سخن مخالفی به تصویب رسید.
یکی از چالش‌های بزرگ مجلس شورای اسلامی در دوره اول، جریان بنی‌صدر و انتخاب نخست‌وزیر بود. پس از فراز و نشیب‌های فراوانی که این مسأله به دنبال داشت و در نهایت ابوالحسن بنی‌صدر مجبور به معرفی شهید رجایی به عنوان نخست‌وزیر به مجلس شد، جریان‌های مخالفی که در مجلس رخنه کرده بودند در زمان بررسی برنامه دولت به لطایف‌الحیل به مخالفت مشغول شدند. شهید شرافت که دولت شهید رجائی را دولتی مکتبی و انقلابی می‌دانست، یکی از موافقین سرسخت او بود و با سخنرانی و روشنگری در مجلس این وظیفه را به منصه ظهور می‌رساند.


آثار و تألیفات
با آن که انتقال‌های اجباری و متوالی سید محمدجواد شرافت در زمان خدمت در آموزش و پرورش و تلاش وی برای آماده‌سازی مباحث تفسیری در جلسات مختلف فرصتی برای نوشتن و تألیف برای او باقی نگذاشته بود، ولی با این حال در عرصه ترجمه عربی به فارسی اقدام نمود و دو اثر از خود به یادگار گذاشت که اولین آن، نوشته‌ای از عباس محمود عقاد تحت عنوان «فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها» و دیگری ترجمه کتابی از سیدمحمد رضی رضوی به نام «مردگان با ما سخن می‌گویند» بود. وی کتاب «حجاب» نوشته سیدابوالاعلی مودودی را نیز به صورت نیمه کاره در دست ترجمه داشت که هیچگاه به پایان نرسید. از دیگر فعالیت‌های فرهنگی او همکاری علمی با انتشارات بعثت، کانون پژوهش‌های اسلامی و نهضت زنان مسلمان بود که آثار مذهبی قابل توجهی را به دست انتشار سپرد.

شهید شرافت و مطبوعات
وی  در سنگر مجلس، به دفاع از آرمانهای ملت پرداخت و با درایت و نكته سنجی با وجود همه تهدیدات منافقین، در جریان عزل بنی صدر، به عدم كفایت سیاسی رئیس جمهور رای مثبت داد. همواره مردم و مسئولین را به اتحاد و همدلی در برابر دشمنان خارجی و دست نشانده های داخلی آنان توصیه می كرد. شهید شرافت همچنین از مطبوعات می خواست با رعایت اخلاق و اصول دموكراسی اسلامی و آزادی حقیقی كه در پرتو پیروزی انقلاب اسلامی حاصل شده است از هرگونه اقدامی كه مایه تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران می شود پرهیز كنند. شهید سید محمد جواد شرافت می گفت:«... مطبوعاتی كه عنوان اسلامی یا آیات قرآنی را در پائین نامشان گرآور می كنند، از اینها دیگر انتظار نمی رود كه بر خلاف اخلاق اسلامی عمل بكنند و تخطئه هایی از مطلب ... در روزنامه هایشان مشاهده بشود كه فقط برای خواننده اش یأس آور است... امام [خمینی (ره)] در بیانات خود فرمودند: حب و بغض ها نباید در قضاوت های شما در مقالات شما، در بیانات شما تاثیر بگذارد. آیا در این بیانات امام شعار می دادند؟‌
ما در تمام مسیر انقلابی مان هر وقت بیانات امام را به كار بستیم سود گرفتیم و به نتیجه مطلوب رسیدیم. آن جاهایی كه شكست خوردیم دقیقاً اگر بررسی بفرمائید، آن مواردی است كه ما فرمایشات و رهنمودهای امام را پشت سر انداختیم و هواهای نفسانی بر ما حاكم شد. امام فرمودند حب و بغض اشخاص شما را وادار نكند كه بی منطق و بی دلیل كارها را تخطئه بكنید. چشم و گوش شما را نبندد. هنوز هم این فریاد امام، این رهنمودهای آسمانی و سازنده امام در گوش همه ما هست و در گوش همه ماست. در گوش این نویسندگان، این مطبوعات هم هست.... یكی از خطوط برجسته رهنمودهای امام همین مطلب است كه دشمنی با اشخاص، دشمنی با رجائی تو را وادار نكند كه كارهای خوب رجائی را هم تخطئه بكنی ...»

شهادت
سرانجام هفتم تیر 1360 در سن 54 سالگی در جلسه ای که به همراه دیگر یاران هم پیمانش برای تثبیت اسلام و استحکام نهال انقلاب اسلامی در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی گرد آمده بودند در ناجوانمردانه ترین شکل به دست منافقان و کفار به شهادت رسید.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار