گفته میشود از منظر اقتصادی آن چیزی که جامعه را رفاه مند میسازد، فقط تولیدِ ثروت و رشد اقتصادی نیست بلکه نظام توزیعِ عادلانه محور است که یک اجتماع بشری را رضایتمند و مثبت گرا میکند .
بنابراین رشد اقتصادی بدون توجه به توزیع مذکور نه تنها توسعه ی پایداری را باعث نمیشود بلکه موجب گسترش فساد در زمینه های گوناگون و به خطر افتادن استقرار حاکمیت هاست ، در این زمینه پژوهش ها و کتاب های بیشماری به رشته ی تحریر درآمده که در حوصله ی این مقال نمی گنجد اما از آنجا که یکی از عوامل توزیع ناعادلانه ی ثروت ایجاد شکاف طبقاتی و گسترش «فقر» است ، در این اختصار سعی میگردد فقر را بعنوان یک شیوه ی زندگی مورد نقد قرار داد:
کنار آمدن با فقر بعنوان یک شیوه ی زندگی و سازگاری با این موقعیت ناخوشایند در طولانی مدت باعث میشود فقر تبدیل به «خرده فرهنگ» مستقلی شده و چه بسا خو گرفتن و عادت به آن موجب ستایشگری و تمجید این پدیده ی تحمیل شده گردد !
متاسفانه باید اذعان داشت ، چنانچه فقر ( در ابعاد اقتصادی و جامعه شناختی) در گروههای انسانی خاصی تداوم پیدا کند ، طبقه ی مذکور به مرور شیوه ی زندگی مستقل و قابل پذیرشی را برای خود تعریف کرده و رفتارهای نامطلوبی ازقبیل : ناامیدی ، سرکشی ، تنبلی ، خوشگذرانی و حتی بزهکاری مقبولیت بیشتری را نسبت به رفتارهای ترقی خواه مانند : تلاش ، برنامه ریزی و تحصیل پیدا کرده و گفتمان غالب در حوزه ی «فقر» در بیشتر اوقات پذیرش وضع موجود و ناتوانی در خروج از آن بشمار میآید.
هر چند که نباید تفاوتها باعث نابرابریهای شکاف گونه شوند اما باید پذیرفت این موضوع تنها در تئوریِها و نه در عمل قابل مشاهده است .
برای یک زیباروی یا فردی با هوش بالاتر یا وابستگی به خانواده ای معروف و قدرتمند فرصت های بیشتری برای پیشرفت وجود دارد، در این زمینه یک نظام هدفمند توزیع و آینده نگر میتواند با سیاست های آینده مدار و عدالت محور فاصله های اقتصادی و اجتماعی را کاهش داده و راه را برای به فعلیت رساندن استعدادهای گوناگون هموار سازد ، از سویی دیگر از آنجاکه «نهادینه سازی فقر» موجب میشود که فقرا به حداقل ها راضی و بدلیل ناامیدی از بهبود شرایط با وضع موجودشان سازگار و از تحرک اجتماعی اجتناب ورزند اوضاع اقتصادی و اجتماعی آنها نه تنها بهینه نشده بلکه شاید ساقط تر نیز گردد.
سوال اینجاست که اگر شرط خروج از چرخه ی فقر ، دو عامل توزیع مناسب ثروت ( وظیفه ی دولت) و تحرک اجتماعی ( اقدام به پیشرفت فردی) باشد ، آیا عدم ادای وظیفه در دولتها دلیلی بر خاموش شدن رفتارهای پیشبرانه افراد خواهد شد ؟
پاسخ به این سوال هر چند مفهومی اما باید گفت توزیع ناعادلانه و نابرابری در فرصت ها از بزرگترین عوامل تشدید و اشاعه ی فقر است ، با اندکی اغماض و براساس استناد به نمونه های گوناگونی که توانسته اند با تلاش هوشمندانه و ستیز با «فرهنگِ فقر» خویش را از چنگال آن رهایی دهند ، در این خصوص ضروریست با برداشتن گام های روشنگرانه و تبیین فرصت ها و نشان دادن ابعاد مختلف جامعه اجازه ندهیم همنوعانمان زندگی سخت و فقیرانه خویش را یک سرنوشت محتوم برای خود و فرزندانشان پنداشته و از تحرک و تغییر اجتناب نمایند .
باشد که روزی تفاوتها باعث تبعیض ها نشود اما قبل از آن باید اینرا زمزمه کرد که، آنطرف این دیوار کوتاه ، آسمان خداست که درهایش همیشه باز است بنابراین:
دوچرخه ات را سوار شو
برو آنطرف کوچه ی خستگی
میان نگاهها ، در انبوه نفسها
کودکانت را بیاموز
آسمان خدا جاریست
اما باید دوید
بسیار بیشتر از دیوار خانه
باید کتابها را با دستان پینه زده ورق زد
روزی خواهد رسید چراغ سوخته ی حیاط
خاطره شود
و رؤیای خواهرم
میان گلهای باغچه اش خودنمایی کنند
باید دوید
بیشتر از همه ی آنانی که نزدیک خط پایانند
......