شوشان - نوید قائدی :
تغییرات اقلیمی و تغییر الگوهای بارش یعنی کاهش میزان نزولات جوی در منطقه خاورمیانه خصوصاً کشورهایی مانند ایران و منطقه ما یعنی خوزستان از موضوعهای جدی و اساسی است که متاسفانه تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است. چندین سال است کارشناسان اقلیم شناس تذکر میدهند که موضوع کمبود آب و کاهش نزولات جوی و گرمتر شدن میانگین دمای هوا خصوصاً مناطق کم بارش و اقلیم خاورمیانه از موضوعاتی است که در آینده نزدیک زندگی روزمره مردم را تحت تأثیر شدید قرار خواهد داد و سبب تغییر الگوی زندگی این مناطق خواهد شد. در استان خوزستان علاوه بر موضوع کاهش میزان نزولات جوی دو مسئله مهم دیگر یعنی انتقال آب بین حوزه ای یعنی انحراف مسیر سرچشمههای کارون و برداشت بی رویه از منابع آب های زیر زمینی مشکلات را دو چندان کرده است. و طی سال جاری زراعی این کمبود بیشتر از سالهای دیگر نمایان شده است به گونه ای که امکان کشت بعضی از گونههای زراعی که به طور سنتی سالها منبع درآمد زراعین بوده امکان پذیر نیست. همچنین دامداری و دامپروری نیز از گزند این کم آبی ها مصون نخواهند ماند زیرا کشت علوفه به شدت کاهش خواهد یافت، همچنین مراتع در دسترس کاهش می یابند و در امتداد آنها تولید گوشت و شیر هم دستخوش کاهش است. زندگی عشایر کوچ رو و حتی بسیاری از روستاییان در معرض خطر جدی قرار می گیرد.لذا بسیاری از کشاورزان و باغداران خصوصاً در مناطق با منابع آب کمتر در معرض آسیبهای بزرگتری از لحاظ معیشت و کسب درآمد و امرار معاش روزانه و بروز بحرانهای اجتماعی قرار دارند.
شاید بتوان گفت طی سال های گذشته و زمانی که فرصت باقی بود متاسفانه با قصور دستگاههای اجرایی آن گونه که باید و شاید به موضوع پرداخته نشد، سالها این فرصت را داشتند که موضوع مهم کمبود نزولات جوی و منابع آب را بررسی و متناسب آن برای زندگی و معیشت مردم این مناطق الگوهای متناسب را ارائه و به مردم آموزش و به کشاورزان و دامداران الگوهای جدید را ترویج نمایند که متأسفانه چنین کاری نکردند.باید اذعان کرد عدم انجام چنین برنامه های مهمی میتواند سبب بروز بحران بزرگ اجتماعی گردد که نمونه آن اعتراضهای اخیر کشاورزان خوزستان را میتوان مثال زد.
در این میان دستگاههای اجرایی مانند زیرمجموعههای وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان هواشناسی و حتی دانشگاههای ذیربط و اندیشکده ها و پژوهشگاهها و حتی جراید و رسانههای استان مقصرین اصلی ماجرا هستند که چنین موضوع مهمی را بررسی و موشکافی و متناسب با آن راهکار ارائه نکرده اند. طی چند سال اخیر در خصوص موضوع انتقال آب بینحوزهای اعتراضهای جدی شده است اما این اعتراضها مبنا و اساس علمی نداشته و فقط در قالب تجمع و نطق بوده تا داشتن برنامه و عملگرایی، این در حالی است که در سالهای گذشته متناسب با افزایش فزاینده بحران کمآبی باید در خصوص بهینهسازی روشهای انتقال آب، روشهای نوین آبیاری، تغییر الگوهای کشت و جایگزینی کشتهایی با میزان نیاز آبی کمتر،کشت های گلخانه ای مانند کشت هیدروپونیک، تغییر در الگوی پرورش دام در دامداریها، آگاهی بخشی به شهروندان و کشاورزان و دامداران متناسب با میزان کمآبی و همچنین بحثهایی در خصوصاً آمایشهای محیطی و استانی و شهرستانی در سطح کشور و در استان خوزستان موردتوجه و بررسی جدی قرار نگرفته است. در بعضی موارد خاص مانند صرفه اقتصادی کشت نیشکر در استان خوزستان و همچنین کشت ذرت و برنج که نیازهای آبی بالایی دارند باید بررسی و اظهارنظر و الگوهای متناسب و علمی ارائه شود. بهطور مثال شاید دیگر کشت ذرت و برنج در استان مقرونبهصرفه و توجیه اقتصادی خود را از دست داده باشد و باید به فکر الگوهای جایگزین مانند سورگوم با نیاز آبی کمتر بهجای ذرت و محصول تابستانه دیگری مانند کنجد با نیاز آبی کمتر و دوره رشد کوتاهتر بهجای برنج رفت.
در بحث دام و دامداری و ساماندهای عشایر و بحث آبزیپروری باید برنامه ریزی و کارهای اساسی صورت گیرد و نیاز به مطالعات دقیق علمی دارد تا نسخههای متناسب با بحرانهای پیش روی برای آنان اندیشیده شود.برای موضوع مهمی مانند احیای تالاب ها و کانون ریزگردها باید از روش های دیگر علمی استفاده گرد،به طور مثال کشت سنتی درخت در کانون ها بارها گفته شد منسوخ شده و باید از واترباکس استفاده شود تا گیاه بتواند در شرایط کمبود آب رشد کند.برای احیای تالاب های بزرگ استان شاید نیاز باشد که از آب خلیج استفاده کرد و با پایین اوردن میزان شوری و املاح و روش های متناسب تالاب ها را احیا کرد یا شاید نیاز باشد بعضی از کانون های بزرگ ریز گرد با ایجاد دریاچه های مصنوعی توسط آب خلیج پر کرد و به رویش و ایجاد یه اکوسیستم آب شود که حاوی گونه های گیاهی و آبزی باشد همت گمارد که البته همگی این پیشنهادها نیاز به بررسی دقیق علمی دارند اما باید گفت در علم مهندسی دیگر کار نشد وجود ندارد.
طی این سالهای باید توسط مدیریت اجرایی استان و با پیگیری و پیشنهاد نمایندگان و اهالی علم و نخبگان و حتی رسانهها و جراید پیشرو که واقعاً درد مردم رادارند موضوع مهم ایجاد مرکز بحران خشکسالی در استان پیگیری می شد و تذکر داده شد تا ستادی منظم و علمی بهدوراز هرگونه هیاهوی سیاسی و تبلیغی تشکیل می گردید تا با ایجاد ارتباط دقیق و منظم بین دستگاههای اجرایی و علمی و شهروندان بتواند برای این مشکل بزرگ پیش روی چارهاندیشی و روشها و تدابیری را معین و مشخص و پیشنهاد نمایند.
این نوشتار در قالب کلیگویی و فقط یک تذکر جدی به دلسوزان استان بود که از خواب غفلت بیدار شوند و برای تشکیل چنین مرکزی اقدام نمایند زیرا این مشکل چنانچه کوچک انگاشته شود در سالهای آتی که اثرات کمآبی شدیدتر و هویداتر خواهد شد در قالب بحرانهای بزرگ زیستمحیطی و اجتماعی و حتی مهاجرتهای خارج از تصور نمایان خواهد گردید. البته که نباید ناامید شد چون امروزه بهواسطه بهکارگیری علوم و فنون و بررسیهای دقیق و کارشناسی راهکارهایی برای مقابله با چنین بحرانهایی وجود دارد گرچه زمان ازدسترفته و دیر شده است اما اگر فردا دستبهکار شد بهتر از سالهای دیگر خواهد بود بهشرط اینکه درروند اجرایی شدن این ستاد مهم و کاربردی که مبنای آن فقط و فقط باید موضوعهای علمی و اجرایی باشد سیاسیکاری و خودنمایی افراد و گروهها و بهرهبرداریهای نمایشی و سهم خواهی نباید مطرح باشد.