بیشتر مردم پنجشیر از ترس، فرار کردهاند و در مناطقی مثل سرای شمالی کابل چادر زدهاند. در خبرها پنجشیر هر روز بین طالبان و مقاومت پنجشیر دست به دست میشود. بعد از عبور از ترافیک سنگین کابل به شهر گلبهار رسیدیم. هر چقدر جلوتر میرفتیم از تعداد ماشینها کمتر میشد
شوشان - حامد هادیان :
۱/ با راهنمایی عکاس خبرگزاری رویترز، برای گرفتن مجوز کار خبری در افغانستان به سازمان اطلاعات و فرهنگ امارت اسلامی طالبان رفتم. جلوی ساختمان، مامور امنیتی یک شماره تلفن داد که بعد از تماس و معرفی به داخل ساختمان راهنمایی شدم.
۲/ مسئول اداری طالبان بعد از چک کردن کارت خبرنگاری، پاسپورت و احوالپرسی به زبان فارسی- مجوز را بدون معطلی صادر کرد. فقط گفت شما مجوز کار در چهار نقطه را ندارید: یک. میدان هوایی کابل دو. پنجشیر سه. مراکز نظامی چهار. اعتراضات.
۳/ بعد از گرفتن مجوز خبرنگاری به باغوحش کابل رفتم تا وضعیت یک مکان تفریحی را در دوران جدید ببینم. مثل بقیه مراکز تفریحی خلوت بود. جلوی قفس شترها بودم که یک دوست مستندساز زنگ زد و گفت ما مجوز ورود به پنجشیر را داریم و اگر دوست داشته باشی میتوانی همراه ما بیایی.
۴/ من هم از خدا خواسته همراهشان شدم. اصلا آمدم افغانستان بروم پنجشیر.
ماجرای پنجشیر این جوری است که مردم در کابل هم خبر دقیقی از آنجا ندارد. اینترنت هنوز قطع است و با اینکه مردم رفت و آمد دارند ولی شایعه بیشتر از واقعیت پخش میشود.
۵/ بیشتر مردم پنجشیر از ترس، فرار کردهاند و در مناطقی مثل سرای شمالی کابل چادر زدهاند. در خبرها پنجشیر هر روز بین طالبان و مقاومت پنجشیر دست به دست میشود.
بعد از عبور از ترافیک سنگین کابل به شهر گلبهار رسیدیم. هر چقدر جلوتر میرفتیم از تعداد ماشینها کمتر میشد.
۶/ ایست بازرسیهای طالبان هم بیشتر و جدیتر. سربازانی با چشمان سرخ و کمخوابیده که با دقت ماشینها را بازرسی میکردند تا غیربومی یا خبرنگار وارد شهر نشود. ورود و خروج اهالی پنجشیر به شهر ممنوع نبود.
۷/ به دروازه اصلی پنجشیر رسیدیم. یعنی جایی که بیشترین مقاومت یعنی سه روز در مقابل طالبان صورت گرفته بود و بعد به خاطر حضور پر تعداد طالبان و خیانت برخی فرماندهان، پنجشیر سقوط کرد.
۸/ بعد از سقوط این نقطه در ورودی شهر بقیه مناطق هم بیشتر از چند ساعت مقاومت نکردند و طالبان تا ته بازارک یعنی مرکز شهرستان را تخت گاز رفت
۹/ تمام مناطق شهری و بسیاری از مناطق حاشیهای پنجشیر هم سقوط کرده و همه جا در اختیار طالبان است. طالبان برای مناطق مسئول هم مشخص کرده. اکثر نیروهای طالبان نیروهایی هستند که بیجیره و مواجب فقط برای عقیده دینی در این جنگ حضور داشتند. بومی هم در بینشان پیدا میشود.
۱۰/ بعد از ورود طالبان به شهر. مردم با وحشت به کوهها فرار کردند. پنجشیر جایی کوهستانی مثل چالوس خودمان است. مردم ترس زیادی از طالبان داشتند. ولی بعد از چند روز با تمام شدن آذوقه و صحبت طالبان به شهرها برگشتند. هر چند به دلیل بازرسی خانهها و گوشیها و همان ترس، شهر را ترک کردند.
۱۱/ پاره کردن بنرها و شکستن قبر احمدشاه مسعود هم خیلی روی مردم تاثیر گذاشت.
کشتههای دو طرف زیاد نبود به عنوان مثال در عنابه ۸ نفر کشته شدند. نیروهای مقاومت پنجشیر بعد از عقب نشینی راهی کوهها شدند.
۱۲/ از یکی از مدافعین شنیدم مقاومت منتظر زمستان است که با بارش اولین برف، طالبان را زمینگیر کند. در تمام جادهها بیشتر از ماشینهای مردم تویوتاهای طالبان حضور دارد. یکی از مردم بومی تا میفهمید ایرانی هستم میگفت چرا ایران کمک نظامی نکرد.
۱۳/ طالبان قبل از اینکه نگران برف باشد باید نگران قومیت ها و معیشت مردم باشد. اگر گره های معیشتی را باز نکند با برف امسال یا شاید برف یکی دوسال آینده طالبان آب شود
۱۴/ پنجشیر در واقعیت سقوط کرده ولی جنگ رسانهای دو طرف همچنان در جریان است و احتمالا با وصل شدن اینترنت گسترش یابد. مردم پنجشیر هنوز به مقاومت امید دارند. آنها میگویند مثل زمان شوروی، طالبان را هم با جنگ چریکی بیرون میکنیم.
۱۵/ درباره وضعیت احمدمسعود، طالبان میگوید رفته به تاجیکستان. مردم میگویند در کوههاست و عدهای هم میگویند در ایران است. نمیدانم آخر این ماجرا کجاست؟