شوشان - حسن خسروی:
مدیران پخته ؛ مدیرانی هستند که : براساس سلسله مراتب سازمانی و شایستگیهای فردی و تخصصی ارتقاء یافته اند. سرد و گرم روزگار را چشیده اند.
حرف حساب سرشان میشود. پرت و پلا نمیگویند. دنبال حل مسئله هستند. خیرخواه بوده و محترمانه برخورد میکنند. منافع جمعی را بر منافع فردی مقدم میدارند. خداترس هستند و از آه مظلوم میترسند.
چاپلوس پرور نبوده و اهل ریاکاری و تملق نیستند. تصمیم گیری هایشان مبتنی بر منطق و عقلانیت و دور اندیشی است. همواره تا چند رده به آموزش و تربیت نیروها و مدیران دیگر همت میگمارند.
به موضوع مشارکت و مشورت و شورا اهمیت ویژه ای میدهند. تحول گرا هستند و دائم در حال آموزش و یادگیری. خانواده همکاران و ارتقای فرهنگ سازمانی برایشان مهم است. مثبت اندیش هستند.
از روابط عمومی و ارتباطات انسانی خوبی برخوردارند و مردمداری برایشان اهمیت دارد. کارکنان و زیر دستان برایشان حکم امانت است. کیفیت برایشان خیلی مهم است و از پاسخگویی و شفافیت هراسی ندارند. سعی میکنند گره از کار همکاران باز کنند و...
مدیران پخمه ؛ مدیرانی هستند که : دائم آویزان این و آن میباشند تا بلکه پست و موقعیتی بدست آورند. تجربه کاری زیادی دارند اما بدون کیفیت. در مقابل افراد متخصص و کاربلد؛ ضعیف و ناتوان هستند ولذا بیشتر دافعه دارند تا جاذبه.
اگر احساس کنند موقعیتشان در خطر است دست به هر کاری میزنند. حرف زدن بلد نیستند. گزارش دادن بلد نیستند.
جسارت و نوآوری و روحیه تغییر و تحول ندارند. ریاکاران و چاپلوسان را میدان میدهند تا برایشان اطلاعات بیاورند.
اهل پرونده سازی برای دیگران هستند تا مبادا دست خودشان رو شود. پای دوتا مرغ را نمیتوانند ببندند. زیاد تقلید میکنند و زیاد ادا درمیآورند.
آشفتگی فکری زیادی دارند. دم دمی مزاج هستند. امروز یه چیز میگویند و فردا چیز دیگر. اعتقادی به جانشين پروری ندارند. در جلسات مهم کاری فقط سر تکان میدهند و کارها را گردن دیگران میاندازند. هیچ گزارش کامل و جامع قابل دفاعی از عملکرد خود ندارند و بیشتر شو اجرا میکنند.
بود و نبود همکاران برایشان یکی است. عمر مدیریت خود را کوتاه میدانند ولذا ریسک پذیر نیستند. بیشتر دنبال گذران امور هستند تا بلکه با گروهی دیگر به جایی دیگر بروند.
وقتی برای حل یک مشکل به آنها مراجعه میکنی فقط و فقط مینویسند : بررسی و طبق ضوابط اقدام شود.؟!؟. هیچ راهبرد مشخص گره گشایی از خود ندارند. و...