شوشان - فاضل خمیسی:
حکایتی است قدیمی:«دو نفربا سابقه ی دوستی، بخاطر اختلاف نظری رو در روی هم شروع به فحاشی کردند، در اوج دشنام گویی ناگهان یکی از آنان با شرمندگی سر را به زیر انداخته سکوت پیشه کرد، دومی اما، پیروزمندانه سکوت مرد را نشانه ی شکست دانسته ، وی را مورد خطاب داد که دیدی ، حریف ناسزاگویی من نمیشوی!
سکوتِ کوتاه مَرد، شکست ، چشمانش مملو از پشیمانی و جمله ای گفت، که عبرت گشت:
«نمیخواهم در نزاعی وارد شوم که برنده اش ، بازنده است».
دوگانه هایی از جنس حکومت و مردم که دارای برآیند مشترک هستند چنانچه دچار اختلاف نظر گردند نباید بدنبال برتری جویی بر یکدیگر برآیند زیرا این برتری طلبی همان نتیجه ی حکایت بالاست که : «برنده ، بازنده است»
در ابهامات بین مردم و دولت ها بهترین روشها روشنگری ، اصلاح و شفافیت در خواست و بیان علل منطقی و عقلانی تصمیم هاست.
ضروریست جنس گفتمان دولت- مردم ، تسلط ادبیات عاطفه گرایی و محبتی باشد تا حس یکی بودن و همگرایی را موجب شود.
در ادبیات عاطفی و گفتمان عملی حوزه ی اداره ی اجتماع ، احترام به حقوق متقابل اولویت اول سیاست گذاری است .
چنانچه حکومت براساس خواسته ی مردم تشکیل و خودش را خادم ملت بداند نه تنها ملت را مقابل خودش نمیبیند بلکه تمام تلاشش خوشحال کردن مردم است از سویی دیگر ملت هم باید از دولتی که خود انتخاب کرده نه تنها حمایت، بلکه برای پیروزی وموفقیت آن همراهی لازم را بعمل میآورند زیرا برای سعادتمندی یک جامعه، بین منافع مردم و حکومت نباید تعارضی وجود داشته باشد .
در طول تاریخ و در سابقه ی حکومت هایی که با هدف های متعالی تشکیل شدند، هیچ آسیبی حتی آسیب هجوم خارجی به اندازه ای که اقلیت زیاده خواه داخلی به مصلحت جامعه وارد کرده اند، آسیب وارد نشده است ، این اقلیت ها که با تشکیل و ترسیم فامیل سازی سعی در تصاحب حوزه های مختلف هستند ، در واقع از بانیان شکاف های طبقاتی و درماندگی مدیریت اجرایی و در نهایت از علل اصلی نارضایتی عمومی بشمار میآیند، بقولی این گروه بخاطر منافع خود موجب هلاکت تدریجی ملتی میشوند ، اینها به فراخور شرایط فکری و اجتماعی و رصد مطالبات مردم قدمگاههای خود را مرتب تغییر میدهند ، گاهی شعار جامعه ی مدنی میدهند ، زمانی از دولت بهار میگویند ، در دوره ای اصلاح و اصول را مقابل هم قرار میدهند اما آنچه خط قرمزشان است منافع و جایگاه خود و اطرافیانشان است که ورود به این بحث مجالی مستقل را طلبیده که در حوصله ی این کوتاه نوشت نمی گنجد.
اما یقین بدانیم وقتی برای فردی حقوق نجومی نوشته میشود بمعنای آنست که دستور پرداخت توسط فردی صادر شده که بدنبال اخذ حقوق کهکشانی یا اختلاس آنچنانی است ، و الا مگر میشود در یکی از ثروتمندترین کشورهای عالم ، عده ای میلیونی زیر خط فقر زندگی را سپری میکنند.
در روزگاری که «بوتان» کشوری گمنام و محصور در کوهها که اولین انتخابات مستقل خود را در همین ده ، دوازده سال پیش انجام داد ، شادی مادی ومعنوی مردم در احساس رضایت از زندگی تعریف و برای حفظ و تقویت این رضایت از سنجش آماری بنام «اندازه گیری شادی مردم» استفاده مینماید و این رضایتمندی را در پایین بودن فاصله ی طبقاتی و احساس عدالت توزیعی تعریف میکند و نیز مسوولان بلند پایه اش بدون هیچ راننده یا محافظ شخصی در بین مردم تردد نموده و هیچکس آرزوی زندگی ، دیگری را ندارد و حس خوشبختی احساس غالب مردم آن دیار دور افتاده است، و نیز براساس نظر سنجی های معتبر بین المللی رتبه ی«حس شادمانی» در این کشور از بسیاری از کشورهای مرفه اروپایی بالاتر کسب کرده چگونه است کشوری مثل ایران با این تاریخ کهن، موقعیت استراتژیت، منابع عظیم مادی و معنوی و بهره مندی از دینی بنام اسلام که کاملترین و جامع ترین آموزه های انسانی و اخلاقی در آن نهفته است، اینچنین آرزومند روزهای بهتری است.
ما امیدوار به آن روزهای خوبیم که ان شاالله خواهند آمد.البته به شرط آنکه نجومی ها!! بگذارند...
بوتان: کشوری کوچک در جنوب آسیا در میان کشورهای نپال و هند و چین.